فعل در زبان انگلیسی؛ شکل و انواع آن
فعل یک کلمه یا ترکیبی از کلمات است که نشانگر عمل یا حالت وجود یا شرایط است. فعل بخشی از جمله است که به ما می گوید فاعل چه کارهایی را انجام می دهد. افعال قلب جملات انگلیسی هستند. در این مقاله با انواع فعل در زبان انگلیسی آشنا می شویم. همچنین برای یادگیری کامل زبان انگلیسی و تسلط بر آن، حتما در کلاس های آموزش آنلاین زبان انگلیسی فرالن شرکت کنید.
مثال ها:
Jacob walks in the morning. (A usual action)
یعقوب صبح راه می رود. (یک اقدام معمولی)
Mike is going to school. (A condition of action)
مایک به مدرسه می رود. (حالت عمل)
Albert does not like to walk. (A negative action)
آلبرت دوست ندارد راه برود. (یک عمل منفی)
Anna is a good girl. (A state of being)
آنا دختر خوبی است. (یک حالت وجودی)
افعال به بسیاری از عوامل دیگر مانند موضوع، شخص، تعداد، زمان، حالت، صدا و غیره مربوط می شوند.
فهرست مقاله
شکل اساسی فعل ها
فعل شش شکل اساسی دارد. این فرم ها به شرح زیر است:
Base form: Children play in the field.
فرم پایه: کودکان در زمین بازی می کنند.
Infinitive: Tell them not to play
مصدر: به آنها بگویید بازی نکنند.
Past tense: They played football yesterday.
زمان گذشته: آنها دیروز فوتبال بازی کردند.
Past participle: I have eaten a burger.
اسم مفعول: من همبرگر خورده ام.
Present participle: I saw them playing with him today.
وجه وصفی: امروز دیدم که با او بازی می کنند.
Gerund: Swimming is the best exercise.
اسم مصدر: شنا بهترین ورزش است.
انواع مختلف فعل در زبان انگلیسی
انواع فعل در زبان انگلیسی شامل موارد زیر است که به صورت تفکیک شده هر کدام را بررسی خواهیم کرد.
- افعال محدود (Finite Verbs)
- افعال غیر محدود (Non-finite Verbs)
- افعال عملی (Action Verbs)
- فعل ربطی (Linking Verb)
- افعال کمکی (Auxiliary Verbs)
- افعال وجهی (Modal Verbs)
افعال محدود (Finite Verbs)
افعال محدود فعل های واقعی هستند که ریشه جملات نامیده می شوند. این یک شکل از فعل است که توسط فاعل انجام می شود یا به آن اشاره دارد و از یکی از دوازده شکل زمان استفاده می کند و متناسب با تعداد / شخص فاعل تغییر می کند.
Alex went to school.
الکس به مدرسه رفت. (موضوع – الکس – عملی را در گذشته انجام می داد. این اطلاعات فقط با فعل “رفت” مشهود است.)
Robert plays hockey.
رابرت هاکی بازی می کند.
He plays for Australia.
او برای استرالیا بازی می کند.
He is one of the best players.
او یکی از بهترین بازیکنان است. (در اینجا، فعل “is” مستقیماً به خود فاعل اشاره دارد.)
افعال غیر محدود (Infinite Verbs)
افعال غیر متناهی یا محدود، فعل واقعی نیستند. آنها به عنوان فعل در جمله عمل نمی کنند بلکه به عنوان اسم، صفت، قید و … کاربرد دارند. افعال محدود با توجه به تعداد یا شخص موضوع تغییر نمی کنند، زیرا این افعال که به آنها وابسته فعلی (verbal) هم گفته می شود، خود در نقش فاعل ظاهر می شوند.
اشکال افعال محدود عبارتند از: مصدر، اسم مصدر و مضارع (مضارع وقتی افعال کمکی را می گیرند فعل محدود می شوند.)
مثال:
Alex went abroad to play.
الکس برای بازی به خارج از کشور رفت (مصدرها)
Playing cricket is his only job.
بازی کریکت تنها کار اوست. (وجه وصفی معلوم)
I have a broken cycle.
دوچرخه ام شکسته است. (اسم مفعول)
Walking is a good habit.
راه رفتن عادت خوبی است. (اسم مصدر)
افعال عملی (Action Verbs)
افعال کنشی نشان می دهد که فاعل جمله چه عملی انجام می دهد. افعال عملی می توانند شنونده / خواننده را احساس کنند، صحنه ها را به صورت واضح و دقیق ببینند.
افعال کنشی می توانند انتقالی یا انتقال ناپذیر باشند. افعال انتقالی باید یک مفعول مستقیم داشته باشند. فعل انتقالی چیزی / کسی را می طلبد که به آن عمل شود.
مثال:
I painted the car.
ماشین را رنگ کردم. (فعل “paint” یک شی را می خواهد نقاشی شود.)
He is reading a newspaper.
او روزنامه می خواند. (فعل “خواندن” سوال او چه چیزی را می خواند؟” را می پرسد – پاسخ نقش مفعول را دارد.)
افعال لازم (Intransitive Verbs)
افعال لازم به روی هیچ چیز عملی انجام نمی دهند. به دنبال آنها ممکن است صفت، قید، حرف اضافه یا قسمت دیگری از گفتار باشد.
مثال:
He laughed.
او خندید. (فعل “لبخند” نمی تواند هیچ شیئی داشته باشد ، زیرا عمل “لبخند زدن” بر هیچ چیز / کسی اتفاق نمی افتد)
I woke up 6 in the morning.
ساعت 6 صبح بیدار شدم. (برای این فعل هیچ شیئی لازم نیست)
توجه: برای ساختن یک جمله کامل، {فاعل + فعل لازم} کافی است اما {فاعل + فعل گذرا} کافی نیست زیرا فعل های گذرا یک مفعول مستقیم می طلبند.
فعل ربطی (Linking Verbs)
فعل ربطی جزئیات مربوط به موضوع جمله را اضافه می کند. در ساده ترین شکل، موضوع و متمم را بهم متصل می کند. یعنی کلماتی که از این گونه فعل پیروی می کنند. به بیان دیگر، به جای نشان دادن عمل، پیوندی بین آنها ایجاد می کند.
اغلب، آنچه در هر طرف فعل پیوند دهنده است یکسان است. متمم ها موضوع را دوباره تعریف می کند.
به طور کلی، افعال ربطی افعال “to be” نامیده می شوند که -am ,is, are هستند. با این حال، برخی افعال دیگر نیز وجود دارند که می توانند به عنوان افعال پیوند دهنده عمل کنند. این افعال عبارتند از:
- Act (انجام دادن)
- feel (احساس کردن)
- remain (باقی ماندن)
- appear (ظاهر شدن)
- become (تبدیل شدن)
- seem (به نظر رسیدن)
- smell (بوییدن)
- sound (به نظر رسیدن)
- grow (رشد کردن)
- look (نگاه کردن)
- prove (اثبات کردن)
- stay (ماندن)
- taste (چشیدن)
- turn (تبدیل شدن)
برخی از افعال موجود در این لیست می توانند فعل های کنشی نیز باشند. برای اینکه بفهمید آیا آنها افعال را به هم پیوند می دهند، باید سعی کنید اشکال فعل be را جایگزین کنید. اگر جمله تغییر یافته منطقی باشد، آن فعل یک فعل ربطی است.
مثال:
She looks ready for the game.
او برای بازی آماده به نظر می رسد.
The food seemed delicious.
غذا خوشمزه به نظر می رسید.
You look happy.
خوشحال به نظر میای.
افعال کمکی (Auxilliary Verbs)
به افعال کمکی، helping verbs نیز گفته می شود. فعل کمکی با کمک با نشان دادن زمان و امکان، فعل اصلی را گسترش می دهد. افعال کمکی عبارتند از: فعل بودن to be، داشتن to have و انجام دادن to do. از آن ها در زمان های استمراری (progressive) و کامل (perfect tenses) استفاده می شود.
افعال ربطی، به عنوان افعال اصلی در جمله عمل می کنند، اما افعال کمکی به افعال اصلی کمک می کنند. برای مثال Do یک فعل کمکی است که برای طرح سوال، بیان نفی، تأکید و موارد دیگر استفاده می شود.
مثال:
Alex goes to school.
الکس به مدرسه می رود.
They are walking in the park.
آنها در پارک قدم می زنند.
I have seen a film.
من یک فیلم دیده ام.
Do you drink tea?
آیا شما چای می نوشید؟
Don’t waste your time.
وقت خود را تلف نکنید.
Please, do submit your assignments.
لطفاً، تکالیف خود را ارسال کنید.
افعال وجهی (Modal Verbs)
فعل وجهی هم نوعی فعل کمکی است. در واقع نقش فعل اصلی را برای نشان دادن امکان، پتانسیل، توانایی، اجازه، انتظار و تعهد یاری می کند.
افعال وجهی عبارتند از:
- can
- could
- must
- may
- might
- ought to
- shall
- should
- will
- would
مثال:
I may want to talk to you again.
ممکن است بخواهم دوباره با شما صحبت کنم.
They must play their best to win the game.
آنها برای پیروزی باید بهترین بازی خود را انجام دهند.
She should call him.
باید بهش زنگ بزنه.
I will go there.
من به آنجا خواهم رفت.
این مبحث فعل در زبان انگلیسی بود که امیدواریم برای شما مفید بوده باشد. اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. اگر هم می خواهید زبان انگلیسی را کامل یاد بگیرید، پیشنهاد می کنم حتما در کلاس های آموزش آنلاین زبان انگلیسی فرالن شرکت کنید. برای یادگیری سایر گرامرها، فهرست گرامر انگلیسی را در سایت ببینید.
دیدگاهتان را بنویسید