کاربرد Pro-form ها در زبان انگلیسی
در زبان انگلیسی فهمیدن و درک کامل ضمیر ها ما را قادر خواهند ساخت تا درک بهتری از متن یا بحث موجود داشته باشیم. در این مقالع می خواهیم برای شما ساختاری جدید با نام pro-forms را باز گو کنیم که دقیقا به همین موضوع مربوط می شود.
فهرست مقاله
Pro-Forms ها دقیقا چه چیزی هستند؟
این عبارت شامل کلماتی می شوند که جایگزین کلمات، عبارات و جمله واره های دیگر می شوتد. به خاطر داشته باشید اگر pro-forms ها تنها به کار روند بی معنی و بی اعتبار هستتد و حتنما باید در جمله و با باقی کلمات و عبارات دیگر آورده شوند تا معنی پیدا کنند.
انواع مختلف Pro-Forms
در گرامر زبان انگلیسی انواع مختلف این ساختار ها وجود دارد، که اکنون می خواهیم به آنها بپردازیم.
نوع اول: ضمایر (pronouns)
قطعا با ضمایر آشنا هستید و می دانید که جایگزین اسامی می شوند تا از تکرار غیر ضروری جلوگیری کنند. همیشه باید بدانید که برای ضمیرتان یک مرجع یا پیش واژه باید وجود داشته باشد. مثال:
Isaac and Ross hit one another on the street.
ایساک و راس هم دیگر را در خیابان کتک زدند.
(You) look at yourself. You look sick.
به خودت نگاه کن. مریض به نظر می آیی.
Marco said he would be here in ten minutes.
مارکو گفت که تا ده دقیقه دیگر اینجا خواهد بود.
نوع دوم: Pro-interrogatives
حالت pro-interrogative در سوالات می آید و به آیتم و چیزی اشاره دارد که مورد سوال است. پنج نوع اصلی از این دسته وجود دارد که عبارتند از:
what
What would you do if you were in my shoes?
اگر حای من بودی چه کار می کردی؟
What is her reason?
دلیلش چیست؟
which
Which one is your favorite?
کدام مورد علاقه ات است؟
Which picture seems better?
کدام عکس بهتر به نظر می آید؟
who
Who sold the cow?
چه کسی گاو را فروخت.
Who is that tall woman in black suit?
آن خانم قد بلند سیاهپوش کیست؟
whose
Whose shirt is it?
این لباس چه کسی است؟
Whose mother is calling?
مادر چه کسی زنگ می زند؟
whom
Whom did you go out with?
با چه کسی بیرون رفتی؟
Whom have you been with in Chicago?
با چه کسی در شیکاگو بودی؟
نوع سوم: any
کلمه any را می توان به عنوان pro-form به کار برد و جایگزین کلمات و عبارات دیگر کرد که در این حالت به مقدار و تعداد چیزی اشاره دارد. مثال:
They told me to take some red fresh apples with me but unfortunately I couldn’t buy any.
آنها به من گفتند مقداری سیب قرمز تاره با خودم بردارم اما متاسفانه هیچ سیبی نتوانستم بخرم.
در این مثال any جایگزین عبارت ‘red fresh apples’ به معنی ‘سیب قرمز تازه’ شده است.
I wanted to drink coffee but I couldn’t get any.
می خواستم. قهوه بنوشم اما نتوانستم.
نوع چهارم: کاربرد some
دقیقا مانند any عبارت some رو هم می توان در این ساختار به کار برد که آن هم اشاره به تعداد و مقدار دارد. مثال:
Do you like tea? Here! Drink some.
چای دوست دارید؟ بفرمایید، مقداری بنوشید.
Do we need maps? I think we may have some here.
نیازی به نقشه داریم؟ فکر کنم چند تا اینجا داشته باشیم.
نوع پنجم: کاربرد do
کلمه do هم می تواند یک pro-form باشد که جایگزین یک جمله واره می شود. مثال:
It said I had to add the eggs and I did so.
گفته بود که باید تخم مرغ اضافه می کردم که کردم.
You told me to dedicate my life to what I love and I will do so.
گفته بودی که زندگی ام را وقف چیری کنم که دوست دارم و منم خواهم کرد.
نوع ششم: کاربرد Each, Some, Either, Neither, Both, None به عنوان pro-forms
بله تمام کمیت سنج ها و کلمات بالا را صرفا ضمیر نیستند اما وقتی کاربردی pro-form شکل پیدا می کنند، حالتی ضمیری هم می گیرند.
We took a bar of chocolate each.
هر کدام یک تکه شکلات خریدیم.
Maria and Hanna are best friends, but both want to be Jimmy’s girlfriend.
ماریا و هانا بهترین دوستان هم هستند، اما هر دو می خواهند دوست دختر جیمی باشند.
There were two bars of chocolate and either was my favorite.
دو تکه شکلات وجود داشت که هر دو مورد علاقه من بودند.
نوع هفتم: کاربرد the same
عبارت the same هم جز این دسته و گروه می تواند باشد که به عبارت و جمله واره دیگری اشاره کند که از آن بیشتر برای تصدیق و تایید استفاده می شود. مثال:
She will have salad and I’ll have the same.
او سالاد می خواهد و من هم همینطور.
He loves me and I feel the same.
او مرا دوست دارد و من هم همین حس را به او دارم.
نوع هشتم: کاربرد عبارات بخشی (Partitives)
از عبارات بخشی یا قسمی برای اشاره به مقدار و تعداد چیزی چه مشخص و چه نامشخص استفاده می شود. هر کدامیک از این عبارات را می توان تنها و جداگانه برای عبارتی به کار برد.
I love strawberry cakes. Can I have a slice?
کیک توت فرنگی دوست دارم. می توانم مقداری بخورم؟
The doctor told that I have had too much bread in the last two years, so, now I am just allowed to have a loaf per day.
دکتر گفت که در دو سال گذشته خیلی نان خورده ام اما الان فقط اجازه میل کردن یک قرص نان در روز را دارم.
نوع نهم: کاربرد ضمابر اشاره (Demonstratives as Pro-forms)
ضمایر اشاره هم با این کاربرد می توانند استفاده شوند اما معمولا جایگزین جمله یا جمله واره می شوند. مثال:
Ernest tells mean things to others. That I cannot stand anymore.
ارنست به دیگران چیز های بدی می گوید. که دیگر تحملش را ندارم.
You are too kind and this is what makes you different.
خیلی مهربانی و این چیزی است که تو را متمایز می کند.
نوع دهم: کاربرد too و either
در زبان انگلیسی گاهی وقتی می خواهیم تصدیق کنیم که جمله به کار گرفته شده صحیح است از too و either به کار می بریم. از either برای تصدیق جمله منفی و از too برای جمله مثبت استفاده می کنیم. مثال:
I think he was a good person, too.
من هم فکر می کنم او انسان خوبی بود.
Ah, I hate this man. You know, I don’t like him either.
اه، من از این مرد متنفرم. میدونی، من هم از او خوشم نمی آید.
نوع دهم: کاربرد Pro-adverbs
از این عبارات به جای عبارات قیدی و حتی جمله واره ها استفاده می کنیم. مثال:
I am going to the party because my girlfriend is there.
به مهمانی می روم چون دوست دخترم آنجاست.
My house is warm and friendly; that’s why he likes it in here.
خانه ام نقلی و دوستانه است. به همین دلیل است که او آنجا را خیلی دوست دارد.
ساختار های pro-verb
حالت اصطلاحی این ساختار ها کلمات و اصطلاحات کوتاه شده ای هستند که جانشین فعل می شوند و یا بعد از آنها می آیند.
این ساختار ها پیش مرجع (anaphoric) هستند و به حز یا قسمتی که در قبل اشاره می کنند.
معروف ترین نوع pro-verb های اصطلاحی در زبان انگلیسی do و so هستند.
Sam went to the toy store and Alec did too.
سام به اسباب بازی فروشی رفت و الک هم همینطور.
در مثال بالا همانطور که می بینید did انتهای جمله جایگزین جمله went to the store شده است.
به جز do و so دیگر ساختار های معروف pro-verb در زبان انگلیسی عبارتند از:
- not as verb Phrase (کاربرد not به عنوان عبارت فعلی)
- Do as verb Phrase (کاربرد do به عنوان عبارت فعلی)
- Modal Verbs as verb Phrase (کاربرد افعال وجهی به عنوان عبارت فعلی)
- This and That as Pro-verb Phrase (کاربرد دو ضمیر this و that به عنوان عبارت فعلی)
- The Particle To as Pro-verb Phrase (وند to به عنوان ساختار pro-verb)
- So as Pro-verb Phrase (کاربرد so به عنوان ساختار pro-verb)
اکنون به مثال برای هر دسته دقت کنید:
حالت اول: So + Modals or Auxiliaries
از کلمه so به همراه be و فعل وجهی یا کمکی برای عدم جلوگیری از تکرار فعل، مخصوصا در جواب های کوتاه با ضمایر فاعلی استفاده می کنیم. وقتی so را این مدلی به کار می بریم حتما باید جای فعل و فاعل را عوض کنیم و یک فعل را هم نباید دو بار در جمله تکرار کنیم.
A: I like pies.
آ: کیک ها را دوست دارم.
B: As do I (like pies).
ب: منم همینطور.
حالت دوم: Do So as Pro-verb Phrase
بالاتر هم اشاره کردیم که do به کار یا عمل جایی که فاعل و فعل یکسان باشد بر می گردد.
A: I wanted them to stay.
آ: می خواستم که آنها بمانند.
B: You should have asked them to do so.
ب: باید از آنها درخواست می کردی.
A: The flamingos eat upside down.
آ: فلامینگو ها برعکس غذا می خورند.
B: Why do they do so?
ب: چرا اینگونه عمل می کنند.
نکته: در اینگونه ساختار ها همچنین می توانیم از ‘not … either’ , ‘nor’ یا ‘neither’ با do برای عدم تکرار در جملات منفی استفاده کنیم.
A: I don’t think she’ll be coming to the party.
آ: فکر نمی کنم او بخواهد به مهمانی بیاید.
B: Nor do I.
ب: منم همینطور.
B: Neither do I.
منم همچنین.
B: I don’t either.
منم همینطور.
نکته ترجمه ای: در جملات بالا با اینکه همه جواب ها توافق در حالت منفی بودند ولی در زبان فارسی باز هم مثبت ترجمه می شوند.
نکته: در زبان انگلیسی از ‘do it’ هنگامی که فاعل از چیزی که قبلا اشاره شده متفاوت باشد برای عدم تکرار جمله به صورت کامل استفاده می کنیم.
A: He accidentally sent a message to the wrong people.
آ: او تصادفا پیغام استباهی را به افراد مختلف ارسال کرد.
B: I do it all the time. (I sent a message to the wrong people all the time.)
ب: من همیشه این کار را می کنم.
نکته: از عبارت ‘Do that’ برای کارهای عمدی و برای تاکید استفاده می کنیم که بیشتر بیانگر تضاد است.
A: Let’s eat out tonight.
آ: امشب بیرون غذا بخوریم.
B: Let’s not do that.
ب: این مار را نکنیم.
A: I want to take a break from all that and go travel.
آ: می خواهم استراحتی بکنم و به سفر بروم.
B: I really think you should do that.
ب: به نظرم بهتر است انجامش بدی.
حالت سوم: کاربرد افعال وجهی (Modal Verbs as Pro-verb Phrases)
از افعال وجهی برای جلوگیری از تکرار فعل اصلی و چیزی که بعد از آن می آید می توان استفاده کرد. مثال:
A: You should go to the doctor.
آ: بهتر است به دکتر بروی.
B: I know I should, but I have so much work to finish.
ب: می دانم، اما کلی کار برای انجام دادن دارم.
A: Who can tell what will happen next season?
آ:چه کسی می تواند حدس بزند که فصل بعدی چه رخ خواهد داد ؟
B: No one can (No one can tell what will happen next season).
ب: هیچ کس نمی تواند.
A: Why can’t she do it?
آ: چرا او نمی تواند آنرا انجام دهد.
B: She can (do it), but she won’t (do it).
ب: او می تواند، اما نمی خواهد.
نکته: ما همچنین می توانیم از ساختار فعل وجهی + do (‘a modal verb + do’) به عنوان جایگزین برای فعل اصلی و مابقی جمله استفاده کنیم. اما دقت داشته باشید که do را به راحتی می توان حذف کرد و اگر آن را حذف نکنیم و بیاوریم، جمله شکلی رسمی به خود می گیرد.
A: You should go to the doctor.
آ: باید به دکتر بروی.
B: I know I should do so, but I have so much work to finish.
ب: می دانم که باید بروم، اما کلی کار برای انجام دادن دارم.
A: I want to pilot an airplane!
آ: می خواهم هواپبما برانم.
B: But you can’t do so.
ب: اما نمی توانی انجامش دهی.
حالت چهارم: کاربرد وند to (The Particle To as Pro-verb Phrase)
از آنجایی که ساختار to-infinitive متشکل از حرف to و مصدر ساده است، پس می توان مقدر را حذف و فقط to را نگه داشت.
A: Make up your bed and wash your teeth.
آ: تختت را تمیز کن و دندانهایت را بشور.
B: I don’t want to (make up my bed and wash my teeth).
ب: نمی خواهم.
C: What did he say?
ث: او چه گفت؟
A: He refused to make up his bed and wash his teeth when I told him to (make up my bed and wash my teeth)
آ: وقتی بهش گفتم، او از مرتب کردن تخت و شستن دندانهایش سر باز زد. (سرپیچی کرد)
کاربرد pro-sentence ها
به بیانی ساده، منظورمان از این ساختار ها کلمات و عبارات کوتاهی هستند که جای کل جمله را می گیرند. محتوای آنها از محتوا و چیز های قبلی موجود در جمله قابل درک خواهند بود و حالت پیش مرجعی دارند.
این ساختار ها بسیار پر کاربرد هستند و به ما اجازه گفتگو و مکالمه سریعتر بدون خدشه وارد کردن به معنی را می دهند.
در زبان انگلیسی رایج ترین نوع pro-sentences عباراتی نظیر ‘yes,’ ‘no’ و ‘okay’:
Do you work at the museum?
Yes.
در موزه کار می کنی؟
بله.
همانطور که می بینید مثال بالا با یک جواب بله، کار یک جمله، بله در موزه کار می کنم را انجام دادیم.
انواع معروف pro-sentence در زبان انگلیسی
- Yes and No as Pro-sentences (ساختار های بله/خیری)
- Sentence Adverbs as Pro-sentences (جملات قیدی)
- Discourse Markers as Pro-sentences (نقش نماهای کلامی)
- So as Pro-sentence (کاربرد so به عنوان این ساختار ها)
- Not as Pro-sentence (کاربرد not به عنوان این ساختارها)
- This and That as Pro-sentences (کاربرد this و that به عنوتن این ساختار ها)
- Yes and No as Pro-sentences (کاربرد yes/no به عنوان این ساختار ها)
اکنون به مثال برای هر حالت و گروه دقت کنید:
حالت اول: بله و خیر به عنوان pro-sentences
A: Are you single?
آ: مجردی؟
B: Yes. (I am single.)
ب: بله
A: Did he star in the movie ‘The Last Summer’?
آ: آیا او در فیلم آخرین تابستان نقش آفرینی کرد؟
B: No. (He didn’t star in the movie ‘The Last Summer.’
ب: نه
حالت دوم: کاربرد جملات قیدی (Sentence Adverbs as Pro-sentences)
از قید ها برای پاسخ به سوالات می توان استفاده کرد چون قابلیت جایگزیتی کل جمله را دارند. این نوع قید ها را می توان به عنوان pro-sentence به کار برد.
- Adverbs of Probability (قیود احتمال)
- Adverbs of Degree (قیود مقدار)
A: Can you lend me your pen?
آ: می توانی خودکارت را به من قرض بدهی؟
B: Absolutely. (I can lend you my pen.)
ب: قطعا.
A: Do you think he’s a nice guy?
آ: فکر می کنی فرد خوبی باشد؟
B: Definitely. (I think he is a nice guy.)
ب: قطعا.
A: She is an intelligent girl, isn’t she?
آ: او دختر باهوشی است، مگه نه؟
B: Oh, very.
ب: اوه، بله.
A: Is it OK if I try these on?
آ: امکانش است این ها را تن بزنم؟
B: Sure.
ب: حتما.
حالت سوم: کاربرد نقش نماهای کلامی (Discourse Markers as Pro-sentences)
بعضی از نقش نماهای کلامی را می توان به جای pro-sentences به کاربرد که معروف ترینشان:
- Yeah
- Right
- Okay
هستند. مثال:
A : Well, you need a job.
آ: خب، به شغل نیاز داری.
B : Right.
ب: بله.
A : Do you want to go to the zoo?
آ: می خواهی به باغ وحش بروی.
B : Okay.
ب: بله.
حالت چهارم: کاربرد so (So as Pro-sentence)
با بعضی از افعال، مخصوصا در جواب های کوتاه می توانیم از so به جای تکرار تمام جمله استفاده کنیم.
A : Will Sam be at the party tonight?
آ: سم به مهمانی امشب خواهد آمد؟
B : I think so. (I think Sam will be at the party tonight.)
ب: فکر کنم بیاید.
A : There is going to be a surprise party tonight.
آ: مهمانی امشب یک سوپریز خواهد داشت.
B : Really?
ب: واقعا ؟
A : They told me so when I talked to them today. (They told me (that) there is going to be a surprise party tonight.)
آ: وقتی با آنها صحبت کردم آنها اینطور به من گفتند.
گاهی عبارت so را در ابتدتی جمله مخصوصا در جواب های کوتاه با افعالی نظیر believe, say, tell, hear, و read می آوریم.
A : Alex got married!
آ: الکس ازدواج کرد.
B : So I heard. (I heard that Alex got married.)
ب: بله شنیده ام.
A : Country singer Toby Keith was diagnosed with stomach cancer.
آ: خواننده موسیقی محلی، توبی کیت، سرطان معده داشت.
B : So I read in the paper. (I read that country singer Toby Keith was diagnosed with stomach cancer.)
ب: بله، در روزنانه خوانده بودم.
نکته: بعد از افعال انتظاری و اعتقادی نظیر assume, be afraid, believe, expect, guess, hope, imagine, presume, suppose, و think می توانیم از so برای جلوگیری از تکرار استفاده کنیم.
A : Has she accepted the proposal?
آ: آیا پیشنهاد را قبول کرده است؟
B : I think so.
ب: فکر کنم بله.
A : Are you working on the weekend?
آ: آخر هفته کار می کنی ؟
I’m afraid so.
ب: متاسفانه بله.
A : Do you think it will be sunny tomorrow morning?
آ: به نظرت هوا فردا هم آفتابی خواهد بود؟
B : I hope so.
ب: امیدوارم.
حالت پنجم : کاربرد not به عنوان pro-sentences
در زبان انگلیسی کلمه منفی not را می توانیم بعد از افعالی نظیر be afraid, guess, hope و suppose به جای کل عبارت منفی به کار ببریم.
A : Can I go and play video games now?
آ: می توانم بروم و الان بازی رایانه ای انجام دهم ؟
B : I’m afraid not.
ب: شرمنده ام، خیر.
A : I don’t think Mandi will be joining us today.
آ: فکر نمی کنم که ماندی امروز به ما ملحق شود.
B : I guess not.
ب: منم همین حدس را دارم.
A : It looks like it’s going to rain.
آ: به نظر هوا بارانی خواهد بود.
B : I hope not.
ب: امیدوارم نشود.
حالت ششم: کاربرد this و that (This and That as Pro-sentences)
در زبان انگلیسی می توانیم دو ضمیر this و that را به عنوان مرجعی پیشین به کل عبارت یا جمله برای عدم تکرار آنها استفاده کنیم. مثال:
A : I’m having dinner with a couple of my friends.
آ: با چند تن از دوستانم قرار است شام بخوریم.
B : That sounds nice.
ب: به نطر خوب می آید.
A : We’ve got to arrive at the airport ASAP.
آ: باید خیلی زود به فرودگاه برسیم.
B : I’ve already told her that.
ب: به او از قبل گفته ام.
A : I got the job!
آ: شغل پیدا کردم.
B : This is amazing!
ب: عالی است.
کاربرد و استفاده Pro-adverbs در زبان انگلیسی
همانطور که از نامشان پیداست و قابل حدس هم است از pro-adverbs برای جایگزین کردن قید ها و جملات قیدی استفاده می کنیم. معروف ترین آنها عبارتند از:
- so
- (in) this way
- (in) that way
- like this
- like that
مثال:
Sorry, I didn’t know you felt that way.
شومنده، متوجه نشدم که این حس را داشتی.
I find it easier to behave this way.
این گونه که رفتار و عمل می کنم، راحت ترم.
You have to fold the corners back, like so
باید گوشه را اینگونه تا بزنی.
کاربرد Assertive Pro-forms
بهترین و نزدیکترین معادل برای این گروه را می توان اظهار کننده دانست که به جای کلمه، عبارت یا جمله واره می آیند و درستی و صحت آنرا تایید می کنند.
گروه های Assertive pro-forms معانی حقیقی دارند و بیشتر در جملات مثبت یا خبری ظاهر می شوند.
دقت داشته باشید که اگر اعتقاد داشته باشیم که چیزی که می گوییم صحیح و درست است دیگر نیازی به کار بردن این ساختار نیست و به راحتی گفته و بحث خودمان را می توانیم پیش ببریم.
به خاطر معانی شان، بعضی از تخصیص گر ها، ضمایر و قیود را می توان در جملات با محتوای مثبت به کار برد. اکنون به جدول زیر دقت کنید:
Determiner | Pronoun | Adverb |
---|---|---|
Some
تعدادی , بعضی |
somebody (person)
شخصی |
(somewhere (place
جایی |
Someone (person)
کسی |
(sometime (time
زمانی |
|
Something (thing)
چیزی |
somehow (manner)
جوری |
|
(somewhat (degree
جوری,حالتی |
نکته: در زبان انگلیسی تعدادی از این ساختار های نامرسوم هم وجود دارند که به ندرت استفاده می شوند، که در پایین برایتان لیست کرده ایم:
- somewhence (adverb of source)
- somewhither (adverb of purpose)
- somewhen (adverb of time)
- somewhy (adverb of reason)
کلمات اظهار کننده در جملات (Assertive words in statements):
هنگامی که از کلمات اظهار کننده در جملات استفاده می کنیم، به یک کلیتی داریم رجوع می کنیم که می دانیم وجود دارد اما بنا به دلایلی نمی خواهیم به آنها اشاره کنیم. جملات زیر را با هم مقایسه کنید.
✓ Sally met somebody.
سالی به یک نفر (شخصی) آشنا شد.
در مثال بالا، وقتی می گوییم یا می نویسیم somebody منظورمان این است که می دانیم سالی با شخصی ملاقات داشته است و صد در صد رخ داده چون جمله با گرامر گذشته آمده است اما در جمله
✗ Sally met anybody.
سالی هیچ کسی را ملاقات کرد.
جمله درست به نظر نمی رسد چون جمله با گرامر گذشته ساده آمده است و می دانیم قطعا رخ داده پس کاربرد کلمه ای non-assertive کاملا اشتباه است. مثال:
✓ He went out with somebody last night.
او با یک نفر (شخصی) دیشب بیرون رفت.
✗ He went out with anybody last night.
او با هیچ کس دیشب بیرون رفت.
کلمات اظهار کننده در سوالات:
اول از همه، توجه داشته باشید که روش عادی (معروف به روش بدون علامت) پرسیدن سؤال درباره هویت یک چیز یا شخص، استفاده از کلمات غیر اظهار کننده است. زیرا ما واقعاً در مورد وجود یک چیز یا شخصی که نمی دانیم وجود دارد می پرسیم. مثال:
Why would anyone want to do that?
چرا کسی می خواهد آنرا انجام دهد؟
Have you heard anything about their new album?
چیزی درمورد آلبوم جدیدشان شنیده ای؟
نکته: با این حال، میتوان در سؤالاتی که سؤالات واقعی نیستند، از کلمات اظهار کننده (assertive) استفاده کرد. یا به این دلیل که ما پاسخ را در ذهن خود می دانیم یا صرفاً چیزی را ارائه یا پیشنهاد می کنیم. بیایید چند نمونه را ببینیم:
هنگامی که از کلمات قاطعانه در سؤالات استفاده می کنیم، وجود چیزی/فردی که در مورد آن سؤال می کنیم تأیید می شود. مثال:
Does anyone want a drink?
آیا کسی نوشیدنی می خواهد؟
در این مثال، همانطور که می بینید شخص خاصی را در ذهن ندازیم بلکه فقط داریم سوالی را به طور کلی مطرح می کنیم.
اما در سوال
Does someone want a drink?
فرد می داند که حداقل یک نفر در جمع یا گروه وجود دارد که نوشیدنی بخواهد. این نوع پرسش کاملا غیر عادی تلقی می شود .
مثالی دیگر:
Is anyone home?
آیا کسی خانه است؟
در این سوال هم هیچ ایده و نظری نداریم و فقط داریم سوال را به طور کلی مطرح می کنیم اما در سوال
Is someone home?
منتظر جوابی متفاوت و با بله هستیم.
If you’re tired, sit anywhere you like.
اگر خسته ای هر جا که دست داری بنشین.
If you’re tired, sit somewhere you like.
اگر خسته ای یک جا که دوست داری بنشین.
هنگامی که از ساختار های اظهار کننده در حالت شرطی استفاده می کنیم، دقیقا هدفمان نشان دادن همین نوع ساختار ها نیست بلکه می خواهیم سورپرایز و تعجبمان را نشان دهیم.
If you need something, please ask me.
اگر چیزی نیاز داشتی، از من بپرس.
در این مثال فرد سخنگو مطمئن است که مخاطبش چیزی را واقعا نیاز دارد و جمله اصلا حالتی شرطی ندارد.
کاربرد کلمات اظهار کننده با افعال وجهی:
هنگامی که از افعال وجهی با کلمات اظهار کننده استفاده می کنیم این منطور را می رسانینم که ذهنیت و درک کلی مخصوصی از چیزی در ذهن داریم. این قاعده با افعال وجهی احتمال هم با کلمات اظهار کننده و هم کلمات غیر اظهار کننده کار می کند و جواب می دهد و فقط معنی شان کمی تغییر می کند.
You can all fall in love with anybody.
همه می توانید عاشق هر کس که می خواهید بشوید.
در این مثال، همانطور که می بینید احتمالات بسیار زیاد هستند، و کلمه anybody معانی زیادی دارد و شخص گوینده الگوی خاصی در ذهن ندارد.
اما در مثال
You can all fall in love with somebody.
خمه شما می توانید عاشق یک نفر شوید.
گوینده دقیقا فرد خاصی را در ذهن دارد و احتمال را به حد اقل رسانده است.
اما با افعال وجهی برای پیشگویی و پیس بینی، فقط می توانیم کلمات اظهار کننده به کار ببریم چون داریم رسما در مورد آینده صحبت می کنیم و حدس می زنیم که کار یا عمل مورد نظر انجام شود. مثال:
✓ Someone will win tonight.
یک نفر امشب بازی را خواهد برد.
✗ Anyone will win tonight.
هیچ کس امشب نخواهد برد.
نکته: بعضی از افعال به طور طبیعی کاربرد های غیر اظهاری دارند. از این رو به ضمایر و تخصیص گر های غیر اظهاری هم نیاز دارند.
I doubt if it’ll make any difference. (Doubt is a verb that needs non-assertive words.)
شک دارم که تفاوتی ایجاد کند (فعل شک ‘doubt’ فعلی نیازمند به کلمات غیر اظهاری است)
We expect some flooding after all this rain. (expect is a verb that needs assertive words.)
انتظار سیل بعد از باران را داریم. (فعل انتطار داشتن ‘expect’ فعلی نیازمند به کلمات اظاهری است.)
تفاوت بین Somewhat و At All:
کلمه somewhat ‘یک جورایی’ فقط در جملات مثبت به کار می ررد و در منفی ها استفاده نمی شود. در سوی مقابل کلمه at all ‘اصلا’ در جملات منفی به کار می رود و در مثبت ها استفاده ای ندارد. مثال:
Things have changed somewhat. (Not ‘Things have changed at all.’)
همه چیز یک جواریی (تا حدی) تغییر کرده است.
Things haven’t changed at all. (Not ‘Things haven’t changed somewhat.’)
چیز ها اصلا و ابدا تغییری نکرده اند.
معنی و کاربرد کلمات و عبارات غیر اظهاری با ساختار pro-forms:
این عبارات و کلمات به گروهی از لغات و عبارات خاص اشاره دارند، اما مهم نیست دقیقا خود شخص یا چیزی که باعث آن شده را مشخص کنیم. عبارات غیر اظهاری را زمانی به کار می بریم که می خواهیم عضوی از گروه را شناسایی و به صورت مجزا به آنها اشاره کنیم.
این گونه عبارات معمولا در متون منفی ظاهر می شوند. آنها اغلب مفهومی غیر واقعی، شرطی و مقایسه ای دارند.
معروف ترین کلمات این دسته عبارتند از:
Determiner
(تخصیص گر) |
Pronoun
(ضمیر) |
Adverb
(قید) |
---|---|---|
Any
(هر) |
anybody (person)
(هر کس) |
anywhere (place)
(هر کجا) |
Anyone (person)
(هر کس) |
anytime (time)
(هر زمان) |
|
Anything (thing)
(هر چیزی) |
anyhow (manner
(هر طریقی ) |
نکته: تعداد محدودی کلمات غیر اظهاری هم وجود دارند که به ندرت استفاده می شوند.
- anywhen (adverb of time)
- anywhither (adverb of purpose)
- anywhence (adverb of source)
کاربرد کلمات غیر اطهاری در جملات مثبت:
کلمات غیر اظهاری تاکید شده در جملات خبری مثبت به کار می روند و معانی غیر واقعی دارند. مهم نیست چه چیزی یا چه کسی، حقیقت و واقعیت در این گونه ساختار ها نامشخص و انکار شده است. مثال:
✓ Anybody with a bit of sense would have refused to go.
هر کس با کمترین میزان فهم از رفتن صرف نظر می کرد.
✗ Somebody with a bit of sense would have refused to go.
کسی با کمترین میزان فهم از رفتن صرف نظر می کرد.
هنگامی که لمات غیر اظهار کننده را در جمله ای به کار می بریم، به یک ماهیت و اصلی اشاره می کنیم که نمی دانیم آیا وجود دارد یا نه. جملات را با هم مقایسه کنید:
✗ I called anybody.
به هر کسی زنگ زدم.
همانطور که می بینید این جمله صحیح به نطر نمی رسد چون زمان جمله گذشته است و این بدان معناست که اتفاق قطعا رخ داده است لذا کاربرد کلمه ای غیر اظهاری نظیر anybody اشتباه است.
اما در جمله
✓ I called somebody.
به یک نفر (شخصی) زنگ زدم.
چون داریم در این جمله از somebody استفاده می کنیم و زمان جمله گذشته ایت پس جمله صحیح است.
کاربرد کلمات غیر اظهار کننده در سوالات:
شیوه نرمال و طبیعی پرسش سوال در کل استفاده از کلمات غیر اظهاری است. چون داریم واقعا سوالمان را در مورد ماهیت و وجود چیزی یا شخصی که نمی دانیم وحود خارجی دارد یا نه، می پرسیم.
نکته: اگر چه، این امکان وجود دارد که کلمات در سوال مطرح شده تمام واقعی نباشند و این بدان خاطر است که شاید داریم در ذهنمان جواب می دهیم و یا خیلی ساده داریم پیشنهاد یا توصیه ای می کنیم. مثال:
Does anyone want a drink?
کسی نوشیدنی می خواهد؟
در این مثال، شخص خاصی مد نظرمان نیست و داریم سوالی کلی مطرح می کنیم.
Does someone want a drink?
کسی نوشیدنی می خواهد؟
در این مثال چون از someone استفاده کرده ایم، پس حداقل یک نفر را در ذهن داریم و لازم به ذکر است پرسش این مدل سوال ها با این ساختار ها کاملا غیر ممعمول است.
کاربرد کلمات غیر اظهاری در جملات منفی:
در حالت طبیعی، جملات منفی به خودی خود دارای کلمات غیر اظهاری هستند اما تفاوت کوچکی بین این نوع جملات با کلمات اطهاری و غیر اطهاری وجود دارد.
کلمات غیر اظهاری (Non-assertive words) اغلب به اشخاص یا چیز های ناشناس اشاره دارند در حالی که کلمات اظهاری به شناس اشاره می کنند. مثال:
✓ I went to the bar but there wasn’t anyone there.
به مشروب فروشی رفتم و هیچ کس آنجا نبود.
✗ I went to the bar but there wasn’t someone there.
به مشروب فروشی رفتم و یک نفر آنجا نبود.
✗ I haven’t spoken to someone all day.
با شخصی کل طول روز صحبت نکردم.
✓ I haven’t spoken to anyone all day.
با عیچ کس کل طول روز صحبت نکردم.
نکته: گاهی، استفاده و کاربرد کلمه ای اظهاری در جمله ای منفی بدین معناست که گوینده در حال طعنه زدن و مستقیم و رک حرف نزدن است. مثال:
Somebody didn’t pay their share tonight.
شخصی/یک نفر امشب پول سهمش را پرداخت نکرده است.
در این مثال فرد گوینده به وضوح می داند که چه کسی سهمش را نداده یا نمی خواهد بدهد، به همین خاطر دارد از کلمه ای اظهاری استفاده می کند.
کاربرد کلمات اظهاری در جملات مقایسه ای:
علاوه بر جملات منفی و سوالی، کلمات غیر اطهاری در جملات مقایسه ای هم می توانند به کار بروند. مثال:
✓ Martin is nicer than anyone I know.
مارتیت از هر کسی که می شناسم بهتر است.
✗ Martin is nicer than someone I know.
مارتین از یک نفر که می شناسم بهتر است.
کاربرد کلمات غیر اظهاری در جملات شرطی:
جملات شرطی ذاتا شک و تردید ایجاد می کنند از این رو کاربرد کلمات غیر اظهاری در این جملات امری طبیعی است به جز در مواقعی که بخواهیم این قانون را زیر پا بگذاریم.
If you’re tired, sit anywhere you like.
اگر خسته ای، هر جا که دوست داری بنشین.
If you want anything, call me.
اگر چیزی خواستی، زنگ بزن.
نکته: هنگامی که از کلمات اظهاری در جملات شرطی استفاده می کنیم، دقیقا می خواهیم شرایط و موقعیت خاصی را ایجاد کنیم و از آن برای ایجاد سورپرایز و شگفتی استفاده می کنیم با وجود اینکه حتی خروجی را می دانیم و از آن مطلعیم. مثال:
If you need something, please ask me.
اگر چیزی نیاز داشتی، لطفا بپرس.
در این مثال فرد سخنگو مطمئن است که مخاطبش چیزی نیاز دارد.
کاربرد کلمات غیر اظهاری با افعال وجهی:
بعضی از افعال وجهی یا نیمه وجهی را فقط می توان به صورت غیر اظهاری به کار برد. مثال:
I needn’t do anything. (Not I needn’t do something.’)
نیازی به انجام هیچ کاری ندارم.
I can’t bear to hear anymore. (Not ‘I can’t bear to hear somemore.’)
تحمل شنیدن چیز دیگری را ندارم.
هنگامی که از از کلمات اظهاری با افعال وجهی استفاده می کنیم، داریم مشخص می کنیم که ماهیت و اصلی خاص را مد نطر داریم. با افعال وجهی احتمال هر دو ساختار اظهاری و غیر اظهاری ممکن است اما کمی تفاوت معنایی دارند.
You can become anybody you want to be.
می تواتی هر مسی که می خواهی بشوی.
در این مثال، احتمالات بی شمارند، چون از anybody استفاده کرده ایم و شخص گوینده و سخن گو چیز خاصی مد نظر ندارد و ملی سخن گفته است.
اما در جمله
You can become somebody you want to be.
می تواتی کسی که می خواهی بشوی.
سخنگو می داند که دارد در مورد فرد و شخص خاصی سخن می گوید، چون از somebody استفاده کرده است.
اما با افعال وجهی با کارد پیش بینی فقط می توان کلمات اظهاری به کار برد، چون داریم در مورد آینده حرف نی زنیم و گمان داریم واقعه یا کار رخ خواهد داد.
✓ Someone will win tonight.
یک نفر امشب می برد.
✗ Anyone will win tonight.
هیچ کس امشب می برد.
نکته: بعضی از افعال کاربردی غیر اظهاری دارند، از این رو ضمیر و تخصیص گر غیر اظهاری هم نیاز دارند.
مثال:
I doubt if it’ll make any difference. (Doubt is a verb that needs non-assertive words.)
شک دارم که هیچ تفاوتی ایجاد کند.
We expect some flooding after all this rain. (expect is a verb that needs assertive words.)
انتظار مقداری سیل بعد از بارندگی ها را داریم.
معنای واقعی و غیر واقعی:
جملات یا با حالت اظهاری یا غیر اطهاری بیان خواهند شد. باید بدانید که جملات اطهاری معنای واقعی و حقیقی و جملات غیر اظهاری معنایی غیر حقیقی دارند.
در جدول زیر، می توانید خلاصه انواع این دو دسته را مشاهده کنید:
Assertive | Non-assertive |
---|---|
some | any |
someone | anyone |
somebody | anybody |
something | anything |
somewhere | anywhere |
somehow | anyhow |
sometime | anytime |
مثال:
If somebody/anybody calls while I’m out, take their message.
اگر کسی/ شخصی وقتی بیرون بودم زنگ زد، پیغامشان را برایم بگذارید.
تفاوت جمله بالا با somebody و anybody برای فردی که زبان را به خوبی بلد است آشکار می شود، چون وی به محض شنیدن somebody می داند منظور گوینده فردی شناس و anybody ناشناس است.
کلمات اظهاری در متون مختلف نمایانگر نگرشی مثبت از سمت فرد سخنگو و در سوی مقابل کلمات غیر اظهاری بیانگر نگرشی منفی و خنثی هستند.
کاربرد ساختار های Universal pro-forms:
این ساختار ها به تعداد کلی چیزی یا به صورت انفرادی یا گروهی اشاره دارند. مثال:
All students must have access to quality education.
تمام دانش آموزان باید به آموزش با کیفیت دسترسی داشته باشند. (اشاره به گروه)
Every student must have access to quality education. (focuses on each individual member of the whole group)
هر دانش آموزی باید به آموزش با کیفیت دسترسی داشته باشد. (اشاره به فرد و انفرادی)
کلمات معروف این دسته، به خاطر معانی شان می توانند در دسته تخصیص گر ها، ضمایر و قیود قرار بگیرند و در جدول زیر برایتان مثال آورده ایم:
Determiner
(تخصیص گر) |
Pronoun
(ضمیر) |
Adverb
(قید) |
---|---|---|
Every
(هر/همه) |
everbody (person)
(هر کس) |
everywhere (place)
(همه جا) |
Each
(هر) |
everyone (person)
(هر کدام) |
every time (time)
(هر زمان) |
All
(همه) |
everything (thing)
(همه چیز) |
every way (manner)
(هر روش) |
نکته: در زبان انگلیسی، این گروه شامل کلماتی هم می شود که به ندرت به کار می روند و به صورت زیر هستند:
- everywhence (adverb of source)
- everywhither (adverb of purpose)
- everywhen (adverb of time)
- everywise (adverb of manner)
کاربرد Universal Words در جملات مثبت:
این نوع کلمات معمولا و بیشتر در جملات مثبت می آیند. هنگامی که از این کلمات استفاده می کنیم به گروه های کلی و نامشخص اشاره داریم. مثال:
Everyone likes her.
همه از او خوششان می آید.
Everything was OK at that moment.
در آن لحظه همه چیز روال بود.
از each وقتی استفاده می کنیم که افراد یا چیز ها را در جمله جدا جدا بخواهیم در نظر بگیریم و از every هنگام در نظر گرفتن کلی استفاده کنیم. مثال:
Each student was given a prize.
هر شاگرد جایزه ای دریافت کرد.
Every student was given a prize.
همه شاگردان جایزه ای دریافت کرد.
هنگامی که از each برای ارجاع به فاعل جمله، در جایگاه میانی جمله بین فاعل و فعل اصلی و بعد از فعل وجهی یا اولین فعل کمکی و اصلی در جمله می آید.
We each agreed to help by contributing some money towards the cost.
ما همه توافق کردیم که به پروژه ساحلی کمک مالی بکنیم.
We would each say a poem or sing a song.
هر کدام شعر یا آهنگی می خوانیم.
کاربرد Universal Words در جملات منفی:
این گونه کلمات را در جملات منفی هم می توان به کار برد. مثال:
I don’t know everything.
همه چیز را نمی دانم.
راه و شیوه دیگر برای منفی کردن این ساختار های ‘every’ و ‘all’ دار، اضافه کردن کلمه منفی ساز not در قبلشان است.
Not every noun has a plural form.
همه اسامی حالت جمع ندارند.
Not all his books are good.
همه کتابهایش خوب نیستند.
از each در جملات منفی استفاده نکنید. به حای آن از none استفاده کنید:
None of the answers was correct. (Not ‘Each of the answers was correct.’)
هیچ کدام از جواب ها درست نبود.
کاربرد کلمات universal در سوالات:
این کلمات هم می توانند در ساختار های منفی سوالی و هم مثبت برای اساره به گروه یا جمع به کار بروند.
Don’t you think everything will turn out OK?
فکر نمی کنی همه چیز رو به راه شود؟
Is all well with you?
آیا همه چیز برایت رو به راه است؟
این کلمات از لحاظ گرامری مفرد محسوب می شوند و فعل مفرد به خود می گیرند چون به گروه و دسته ای اشاره دارند که تک محسوب می شوند و یا اسم جمع و قبلا در مقاله اسامی جمع گفته بودیم، با این که جمع هستند ولی چون به آن ها به صورت یک دسته یا گروه نگاه می شود، مفرد در نظر گرفته می شوند. مثال:
Each member of the family has the flu.
همه اعضای خانواده آنفولانزا گرفتند.
Everyone works well together.
همه افراد با هم خوب کار می کنند.
در سوی مقابل گروه کلمات جمع این ساختار هم فعل جمع می گیرند. مثال:
Both suspects match the description.
هر دو مظنون به توصیفات شبیه هستند.
اسامی متغیر universal می توانند هم با فعل مفرد و هم جمع بسنده به چیزی که به آن رجوع می کنند، بیایند. مثال:
All the ice is gone.
تمام یخ آب شد.
به یاد داشته باشید از all همراه اسامی جمع و غیر قابل شمارش و از every همراه اسانی مفرد استفاده می کنیم. از each قبل از اسامی مفرد و با فعل مفرد و معمولا همراه حرف اضافه of و اسم جمع، استفاده می کنیم ولی باز هم در همه حالات فعلش مفرد است.
Each item was thoroughly checked.
هر آیتم به دقت چک شد.
Each of these people has some useful talent or experience.
هر مدام از این افراد استعداد و تحارب مفیدی دارند.
کاربرد اسامی پخشی در این ساختار (Universal Distributives):
در اینجا منظورمان از اسامی پخشی (Distributives) اسامی است که به گروه افراد یا چیز ها به صورت جدا جدا و انفرادی داخل همان گروه اشاره دارد و به ما می گوید که چگونه آن چیز پخش، به اشتراک یا تقسیم شده است.
معروف ترین اسامی این دسته ‘Each’ و ‘every’ هستند و هر دو تقریبا هم معنی اند. همانطور که بالاتر هم توضیح دادیم از every برای بحث در مورد اسامی گروهی تر و جمعی تر و از each برای اسانی انفرادی تر و جداتر استفاده می کنیم. مثال:
Each member of the team is given a particular job to do.
هر عضو تیم کار خاصی برای انجام دارد.
Every member of the team is given a particular job to do.
همه اعضای تیم کار خاصی برای انجام دارند.
نکته: از every برای رجوع به دو چیز نمی توان استفاده کرد و کاربرد آن با اعداد کم و کوچک هم اصلا مرسوم نیست.
✓ Each of my parents.
هر کدام از والدینم.
✗ Every (one) of my parents.
هر کدام از والدین هایم.
تفاوت های each و every:
اصلی ترین تفاوت های این دو کلمه یا عبارت به این صورت است که از each برای دو شخص یا چیز استفاده می کنیم ولی از every برای بیش از سه نفر یا چیزی، از each می توانیم به عنوان ضمیر استفاده کنیم ولی از every حتما باید قبل از اسم استفاده کنیم، از each می توانیم قبل از فعل و از every برای کارهای تکراری می توان استفاده کرد.
تفاوت بین All و Every:
همانطور که می دانید یا به گوشتان شاید خورده باشد، از all به همراه اسامی جمع و فعل جمع و از every به همراه اسامی مفرد و فعل مفرد استفاده می کنیم. مثال:
All winners receive a trophy.
همه برندگان جایزه ای دریافت می کنند.
همانطور که می بینید کلمه winners ‘برندگان’ اسمی جمع است و فعلش هم receive در حالت جمع آمده است. اما در مثال
Every winner receives a trophy.
هر برنده جایزه ای دریافت می کند.
کلمه winner به صورت مفرد آمده و فعلش هم مفرد است.
از all به همراه اسامی غیر قابل شمارش جمع باید استفاده کرد چون نمی توان آنها را جدا جدا شمرد.
I admire all art. (Not ‘every art’, because we cannot count art)
همه نوع هنر را ستایش می کنم.
تفاوت بین All و Each:
همانطور که بارها اشاره کردیم all به کل گروه یا جمع اشاره دارد در حالی که each به اسامی به صورت حدا و انفرادی داخل گروه اشاره دارد. مثال:
I say hello to all of the guests as they enter the room.
به تمام مهمان های داخل گروه سلام می کنم.
این جمله بدان معناست که فرد سخنگو فقط یکبار سلام می کند.
اما جمله
I say hello to each guest as they enter the room.
وقتی وارد اتاق شدم به تک تک مهمان ها سلام می کنم.
به معنی این است که فرد سخنگو به دانه دانه افراد و مهمان ها حداگانه سلام خواهد کرد.
کاربرد دسته منفی pro-forms:
دسته دیگر این گروه منفی ها هستند که به عدم یا غیبت افراد و چیزها، مکان ها و … اشاره دارند.
دقت داشته باشید که نمی توانیم از of بعد از nobody استفاده کنیم و به جایش باید از none of هنگامی که داریم به جمعی یا گروهی رجوع می کنیم استفاده کرد.
Nobody of them saw him. > None of them saw him.
هیچ کدام از آنها او را ندید.
هنگامی که بخواهیم در مورد دو شخص صحبت کنیم از neither (of) استفاده می کنیم.
Neither of his parents went to the wedding.
هیچ کدام از والدینش به مراسم عروسی نرفتند.
از none of قبل از اسم یا ضمیر جمع و فعل مفرد استفاده می کنیم.
مثال:
None of us is able to escape the consequences of our actions.
هیچ کدام از ما قادر نیست تو از عواقب کارهای خود فرار کند.
در انگلیسی غیر رسمی، اغلب از افعال جمع بعد از none of استفاده می کنیم.
None of us care what happens to him.
هیچ مدام از ما به اتفاقی که برایش افتاد اهمیت نداد.
کلمات منفی در سوالات:
در زبان انگلیسی نمی توانیم از کلمات منفی در ساختار سوالی استفاده کنیم.
Is nobody here? > Is anybody here?
هیچ کس اینجا نیست؟
Does no one know the answer? > Does anyone know the answer?
آیا هیچ کس جواب را نمی داند؟
Has he never been to Australia? > Has he ever been to Australia?
ایا تا به حال به استرالیا سفر کرده است؟
هنگامی که از دو عبارت منفی nothing و nobody در جمله ای مثبت استفاده می کنیم، معنی جمله خود به خود منفی می شود، پس در حالت پی پرسشی (question tag) باید
حتما پی پرسش مثبت بیاوریم تا ساختار درست از آب در بیاید.
There’s nothing new about this, is it?
چیز جدیدی در این مورد وحود ندارد، مگه نه؟
کاربرد حالت های فرعی یا ثانوی pro-forms:
از نام این دسته (Alternative Pro-forms) پیداست که منظور انتخاب ثانوی است و وقتی انتخابی داریم ذهن به سمت دو کلمه معروفanother و the other می رود که هر دو به معنی ‘دیگری’ هستند و به شنونده انتخاب ثانوی را القا می کنند.
به خاطر معنی کلمات این دسته، بعضی از تخصیص گر ها، ضمایر، قیود در متن و بطن ساختار آنها قرار می گیرد که معروف ترینشان عبارتند از:
- one (یک)
- (the) other (دیگر)
- another (دیگری)
- Someone else/somebody else (شخص/نفر دیگر)
- Something else (چیز دیگر)
- Elsewhere (جایی دیگر)
- Another time (زمانی دیگر)
- Other (دیگر)
کاربرد other به عنوان تخصیص گر:
Other به عنوان تخصیص گر معنی انتخاب ثانوی و فرعی و متفاوت (‘alternative’ or ‘different’) را می دهد و با اسامی مفرد غیر قابل شمارش می آید.
I’m afraid I have some bad news, but other news will make you happy.
شرمنده ام اما چند خبر بد دارم، اما خبر دیگر شما را شاد خواهد کرد.
Our website sells pop music. It sells no other music.
سایت ما دیسک موسیقی پاپ می فروشد. دیسک موسیقی دیگری برای فروش نداریم.
For other information, please consult a parent.
برای اطلاعاتی دیگر (بیشتر)، لطفا با والدین مشورت کنید.
به همراه اسامی جمع:
We surveyed children from other countries.
بچه های کشور های دیگر را مورد مدالعه و بررسی قرار دادیم.
Other hotels are all full.
هتل های دیگر پر بودند.
اگر از other قبل از اسمی مفرد و قابل شمارش استفاده کنیم، باید حتما تخصیص گر دیگری قبل از آن بیاوریم. مثال:
I don’t like the purple one. I prefer the other color.
از رنگ بنفشش خوشم نمی آید. رنگ دیگری را ترجیح می دهم.
We need to discuss our other problems.
نیاز به بحث در مورد مشکلات دیگرمان داریم.
نکته: کاربرد other در حالت تخصیص گر حالت جمع ندارد.
The other kids kept on playing. (Not ‘The others kids…’)
فرزند دیگر به بازی کردن ادامه داد.
کاربرد other به عنوان ضمیر:
به عنوان ضمیر، other می تواند هم مفرد و هم جمع باشد. مثال:
We have to tackle this issue, more than any other.
باید با این موضوع، بیشتر از باقی موارد، برخورد کنیم.
Attached are two photos to this email and others will be sent tomorrow.
دو قطعه عکس به این ایمیل الحاق شده اند و باقی فردا ارسال خواهند شد.
نکته: وقتی other را به عنوان ضمیر به کار می بریم به بیش از یک شخص یا چیزی داریم اشاره می کنیم و حالتی جمع به خود می گیرد.
Some people agreed; others disagreed. (Not ‘Some people agreed; other disagreed.’)
بعضی از مردم موافقت مردند، و بعضی دیگر مخالفت.
کاربرد the other به عنوان تخصیص گر:
این کلمه در این حالت با اسامی مفرد و قابل شمارش می آید و انتخابی ثانوی و فرعی به ما بین دو چیز می دهد.
This room is occupied. Please use the other room.
این اتاق پر است، لطفا اتاق دیگری بگیرید.
This book has many illustrations. The other book has more.
این کتاب عکس های زیادی دارد. کتاب دیگر بیشتر از این دارد.
کاربرد the other با اسامی جمع:
کاربرد the other با اسامی جمع به معنی رجوع و اشاره به باقی افراد و چیزها در گروه است. مثال:
Sam and Mike are here, but where are the other guys? (the remaining people in a group)
سم و مایک اینجا هستند، اما افراد دیگر کجا هستند؟
Have you eaten the other two eggs? I can only find four. (the remaining things in a group – here six eggs)
دو تخم دیگر را خورده ای؟ فقط چهار تا می توانم پیدا کنم.
کاربرد the other به عنوان ضمیر:
از the other می توانیم به عنوان ضمیر استفاده کنیم، مخصوصا وقتی که بخواهیم به چیزی که از قبل اشاره شده رجوع کنیم.
She had her drink in one hand and her cigarette in the other.
او نوشیدنی اش را در یک دست و سیگارش را در دست دیگرش داشت.
I have two puppies, one is black and the other is brown.
دو تا تول سگ دارم، یکی سیاه رنگ و دیگری قهوه ای است.
کاربرد another:
هنگامی که از حرف تعریف نامشخصی (indefinite article ) قبل از other استفاده کنیم، به عبارت یا کلمه another خواهیم رسید که به ما انتخابی اضافی و ثانوی می دهد.
کاربرد another به عنوان تخصیص گر:
از این کلمه همراه اسامی مفرد استفاده می کنیم.
Would you like another cup of coffee?
آیا یک فنجان قهوه دیگر میل داری؟
I don’t like this place. Is there another café around here we could go to?
از اینجا خوشم نمی آید. آیا کافه دیگری در همین نزدیکی برای رفتن وحود دارد؟
کاربرد another به عنوان ضمیر:
از این کلمه هم به عنوان ضمیر می توان استفاده کرد. مثال:
I don’t like this book. Do you have another?
از این کتاب خوشم نمی آید. چیز دیگری دارید؟
After you finish reading this book, you should start reading another.
بعد از اتمام خواندن این کتاب، بهتر است خواندن کتابی دیگر را شروع کنی.
نکته: خود کلمه another مفرد (singular) است و همراه اسانی جمع به کار نمی رود. مثال:
Another wonderful movies to watch include The Star Wars and The Lord of The Rings.
فیلم های فوق العاده دیگری برای تماشا کردن شامل جنگ ستارگان و ارباب حلقه ها می شوند.
کاربرد else با ضمایر نامشخص:
در زبان انگلیسی می توانیم else را بعد از ضمایر نامشخص و بعد از all به معنی ‘other,’ ‘another,’ ‘different’ و یا ‘additional’ به کار ببریم.
There’s something else I’d like to talk about as well.
موضوع دیگری که تمایل دارم در موردش صحبت کنم وجود دارد.
I was free to go, as was everyone else.
آزاد بوزم تا بروم، درست مانند افراد دیگر.
Above all else, he wanted to find love.
بیش از همه چیز، او به دنبال یافتن عشق بود.
کاربرد else با کلمات Wh:
Else را بعد از کلمات wh دار با معنی علاوه بر این به کار می بریم که از آن برای صخبت و بحث در مورد افراد، چیزها، مکان ها و… مختلف استفاده می شود.
What else can I do?
چه کار دیگری می توانم بکنم؟
Where else can I go, if not home?
اگر نتوانم به خانه بروم، چه جای دیگری می توانم بروم؟
If I can’t trust you, who else can I trust?
اگر نتوانم به تو اعتماد کنم، به چه کس دیگری می توانم؟
نکته: else را بعد از which به کار نبرید.
Which else do you want?
Which other one do you want?
کدام یک را می خواهی؟
در این مطلب با کاربرد Pro-form ها در زبان انگلیسی آشنا شدیم. اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی، کلاس های آموزش زبان انگلیسی ما را از دست ندهید!
دیدگاهتان را بنویسید