صفت ها و کاربردشان در زبان ایتالیایی
مقوله و مبحث صفت در زبان ایتالیایی از چالش برانگیز و در عین حال شیرین ترین مباحث به دلیل وجود جنس و تعداد است.
صفات در زبان ایتالیایی مانند اسامی دارای جنس و تعداد هستند و از قانون تبعیت، چه از لحاظ جنس و چه تعداد پیروی میکنند. به بیان ساده تر در زبان ایتالیایی اسم ما مفرد مذکر باشد، صفت هم باید تبعیت کند و مفرد باشد و اگر جمع باشد، صفت هم باید جمع باشد و بالعکس آن در مورد مونث ها هم همین داستان صدق می کند.
فهرست مقاله
جایگاه صفات
خوشبختانه در این مورد زبان ایتالیایی و فارسی شبیه هم عمل می کنند و جایگاه یکسانی دارند. بدین صورت که صفت در هر دو زبان، برعکس انگلیسی، بعد از اسم می آید و آن را توصیف می کند. مثال:
- The green plant — La piantaverde (گیاه سبز)
- A smart man — Un uomointeligente (مرد باهوش)
- A skinny cat — Un gattomagro (گربه لاغر)
- The funny joke — Lo scherzodivertente (جک خنده دار)
همانطور که می بینید در مثال های بالا، صفات در زبان ایتالیایی و فارسی بعد اسم، ولی در زبان انگلیسی بعد از اسم می آید. اما به یاد داشته باشید در زبان ایتالیایی برعکس فارسی یک سری صفات هستند که قبل از اسم باید بیایند و استثنا محسوب می شوند و حتی این جابه جایی ها ممکن است در معنی هم تغییراتی ایجاد کنند. نکته دیگر در مورد جایگاه صفات این است که صفاتی که در این زبان قبل از اسم می آیند بر روی کیفیت اسم مورد نظر تمرکز می کنند و شرح بیشتری می دهند ولی صفاتی که بعد از اسم می آیند حالت تاکیدی دارند بیشتر تا توصیفی و تشریحی. مثال برای صفت قبل از اسم:
- Una belladonna (خانم زیبا)
اکنون به مثال های زیر که بیانگر تغییرات به خاطر جا به جایی صفت ها در قبل یا بعد از اسم است دقت کنید:
- Un grande libro (کتاب عالی)
- Un libro grande (کتاب بزرگ)
- An old friend (دوست قدیمی)
- Un amico vecchio (دوست مسن)
- Una nuova machina (ماشین جدید)
- Una macchina nuova (ماشین نو (کار نکرده و کلید نخورده))
صفات و جنس آن ها
قبلا هم اشاره کردیم که چالش جنس و تعداد در صفت ها همیشه و از دیرباز شاگردان را هنگام کاربرد و استفاده آنها با مشکل هایی مواجه کرده است.
چه انگلیسی زبانان و چه فراگیران فارسی زبان در این مورد، همیشه با سردرگمی مواجه می شوند چون پدیده جمع بستن و جنسیت صفات در این دو زبان نام برده شده وجود ندارد.
برای مثال ما در زبان فارسی و انگلیسی می گوییم:
- خانه بزرگ (a big house)
- مرد قد کوتاه (a short man)
و در حالت جمعشان هم می گوییم:
- خانه های بزرگ (big houses)
- مردان قد کوتاه (short men)
در هیچ یک از زبان های فارسی و انگلیسی، ما پدیده جنس و تعداد در صفات را نداریم اما اگر همین چهار جمله را بخواهیم به ایتالیایی ترجمه کنیم باید به مذکر، مونث بودن اسامی و صفت هایشان و علاوه بر آن جمع هایشان هم دقت کنیم.
- خانه بزرگ (una casa grande)
در این مثال اولا باید بدانیم کلمه خانه (casa) مونث است و باید همراه حرف تعریف نکره مونث (una) بیاید و صفت بزرگ (grande) بعد از آن.
و جمع آن خانه های بزرگ (grandi case) می شود که نه تنها خود کلمه خانه بلکه بزرگ هم جمع بسته شده است.
و ترجمه مرد قد کوتاه و مردان قد کوتاه هم به ترتیب
- un uomo basso
- uomini bassi
می شود که قد کوتاه (basso) از کلمه مرد (uomo) در حالت مفرد پیروی کرده است و جمعش هم بی قاعده uomini است که با صفت جمع bassi همراه شده است.
نکته فوق مهم: به همین خاطر است که دائما در زبان ایتالیایی و دیگر زبانهای جنسیت دار (اسپانیایی، فرانسوی و …) تکرار می کنیم از همان ابتدا تمام اسامی و صفت ها را باجنس و استثناها و جمع و … یاد بگیرید تا هنگام صحبت و نگارش آن زبان دچار مشکل نشوید.
اکنون سراغ چند قاعده کلی و ساده می رویم.
1) در زبان ایتالیایی اکثر اسامی مذکر به -o و یا -e ختم می شوند و باید قبلشان حرف تعریف مذکر در حالت های معرفه و نکره به شکل il/Lo و un بیاید.
در حالت جمع هم اسامی مذکر پایانه -i می گیرند و حرف تعریف gli زمانی کاربرد دارد که قبل از حروف z، یا s + حروف بی صدا بیاید.
مثال:
- the man / men —l’uomo / gli uomini (مرد- مردان)
- the sock/s — il calzino / i calzini (جوراب- جوراب ها)
- the boot/s — lo stivale / gli stivali (چکمه- چکمه ها)
در زبان ایتالیایی کلمات مونث به -a ختم می شوند و قبل از آنها حروف تعریف معین و نامعین la و una می آید و در حالت جمع حروف تعریف معین Le را قبل از کلمات جمع مونث داریم.
مثال برای کلمات مونث:
- the woman / women — la donna / le donne (زن – زن ها)
- the bag/s — la borsa / le borse (کیسه- کیسه ها)
- the shoe/s — la scarpa / le scarpe (کفش – کفش ها)
شاید از خود بپرسید، خب اطلاعات بالا چه ربطی به صفت ها دارد؟
در جواب باید بگوییم که چون در این زبان با پدیده تبعیت اسم و صفت و پیروی تعداد و جنسیتی آنها در طرف هستیم باید موارد بالا را خوب بدانیم تا آنها را اجرا کنیم.
در زبان ایتالیایی پایانه صفت های o دار دقیقا از پایانه اسامی مذکر و مونث و جمع هایشان پیروی می کند:
- The tired man — L’uomo stanco (مرد خسته)
- The new socks — I nuovi calzini (جوراب های جدید)
- The yellow boot — Lo stivale giallo (چکمه جدید)
- una nuova casa – a new house (خانه جدید)
- The tired woman — La donnastanca (خانم خسته)
- The new bag — La nuova borsa (کیسه جدید)
- The yellow shoes — Le scarpe gialle (کفش های زرد)
همانطور که می بینید در هر صفت o و a بسنده به مذکر و مونث بودن کلمات تغییر پیدا می کند حتی در جمع.
صفت های بی قاعده در زبان ایتالیایی
قبلا هم اشاره کرده بودیم که بعضی از صفات می توانند استثنا قبل از اسامی بیایند و اگر تغییری در شکل و ظاهر آنها رخ دهد بی قاعده محسوب می شوند.
تعداد آنها در زبان ایتالیایی بسیار محدود است و شامل
- grande (big) (بزرگ)
- buono (good / well) (خوب)
- santo (holy) (مقدس)
- bello (زیبا و خوشتیپ)
می شوند. این صفات هم طبق اسم باید حتما پایانه شان تغییر پیدا کند. نکته دیگر در مورد صفات بی قاعده که در با قاعده ها هم صدق می کرد آمدن آنها قبل از حروف صدا دار یا بی صدا در کلمات بود.
مفرد مذکر:
- A good dog — Unbuon cane (سگ خوب)
جمع مذکر:
- good dogs — Dei buoni cani (سگ های خوب)
مفرد مذکر (کلمات شروع شونده با z یا s + حرف بی صدا):
- A good boot — Un buon stivale (چکمه خوب)
جمع مذکر (کلمات شروع شونده با z یا s + حرف بی صدا):
- Some good boots — Dei buoni stivali (چند چکمه خوب)
مفرد مونث:
- A good apple — Una buona mela (سیب خوب)
جمع مونث:
- Some good apples — Dellebuone mele (some good apples) (چند سیب خوب)
صفات مسندی و وصفی در زبان ایتالیایی
(Aggettivi predicativi e attributivi italiani): در زبان ایتالیایی دو نوع صفت وجود دارند یا آنها مسندی هستند و یا وصفی. شناخت تفاوت بین آنها بسیار راحت است.
صفات مسندی (predicativi) همراه فعل essere (to be) می آیند:
- The bag is blue — La borsa è blu (کیسه آبی است)
و صفات وصفی (attributivi) دقیقا به اسمی چسبیده اند که توصیفشان می کنند:
- A pink apple — Una mela rosa (سیب صورتی)
اینکه یک صفت مسندی است و یا وصفی فقط به جایش در جمله بر می گردد.
اکنون شما با مقوله ضمایر و تبعیت آنها در تمامی حالات در زبان ایتالیایی آشنا شدید، حال می خواهیم پا را فراتر گذاشته و سراغ معرفی 125 صفت معروف در زبان ایتالیایی برویم تا بیشتر با کلمات و ساختار جملات در این زبان زیبا آشنا شوید.
125 صفت معروف و پر کاربرد در زبان ایتالیایی
1. Abbronzato – برنزه شده
Quest’estate sono andata al mare tutti i giorni e adesso sono abbronzato.
تابستان امسال هر روز به ساحل می رفتم و الان برنزه شده ام.
2. abituato – عادت کرده، عادت کرده است
è abituata ad andare a letto così presto.
او عادت ندارد اینقدر زود بخوابد.
3. accattivante – فریبنده
Quell’attrice è famosa per il suo sorriso accattivante.
آن بازیگر به خاطر لبخند جذابش مشهور است.
4. Adorabile – شایان ستایش
Tua figlia con quel vestito rosa è adorabile.
دختر شما در آن لباس صورتی دوست داشتنی است.
5. affamato – گرسنه
Uno squalo affamato è pericoloso.
یک کوسه گرسنه خطرناک است.
6. Allegro – شاد
Alana è sempre allegra, ma suo marito è semper scontroso.
آلانا همیشه سرحال است، اما شوهرش همیشه بدخلق است.
7. Alto – قد بلند
Donovan ha solo dieci anni, ma è alto come suo padre.
دونوان تنها ده سال سن دارد، اما او به اندازه پدرش قد دارد.
8. amichevole – دوستانه
I Golden Retreiver sono molto amichevoli.
گلدن رتریورها بسیار دوستانه هستند.
9. Antipatico – ناخوشایند
Oscar the Grouch è il personaggio più antipatico in “Sesame street”.
اسکار گروچ ناخوشایندترین شخصیت در «سسمی استریت» است.
10. Arrogante – متکبر
Le persone arroganti non piacciono a nessuno.
هیچکس افراد متکبر را دوست ندارد.
11. artigianale – هنری
Mi piacciono molto i gioielli artigianali.
من زیورآلات هنری را خیلی دوست دارم.
12. Barbuto – ریش دار
Mio marito è l’uomo barbuto nell’angolo.
شوهر من همان مرد ریشو گوشه است.
13. Basso – کوتاه
Molte persone credono che Napoleone Bonaparte fosse il francese più basso della storia.
بسیاری از مردم بر این باورند که ناپلئون بناپارت کوتاه قدترین فرانسوی تاریخ بوده است.
14. Bello – زیبا
Ieri ha comprato un bel vestito per il matrimonio.
دیروز یک لباس زیبا برای عروسی خرید.
15. benevolo – خیرخواه
Il re benevolo ha fatto molto per il suo regno.
شاه نیکوکار برای پادشاهی خود بسیار کرد.
16. Bianco – سفید
La macchina bianca è la mia.
ماشین سفید مال منه.
17. Biondo – بلوند
La donna ha i capelli biondi e gli occhi azzurri.
این زن موهای بلوند و چشمان آبی دارد.
18. Bravo – خوب است
Sei molto bravo a cucinare!
تو آشپزی خیلی خوبه!
19. Brutto – زشت
Possiamo leggere la storia del brutto anatroccolo؟
آیا می توانیم داستان جوجه اردک زشت را بخوانیم؟
20. buono – خوب است
Una buona granita è difficile da trovare in America.
یک گرانیتای خوب در آمریکا به سختی پیدا می شود.
21. Caldo – داغ
Durante l’estate، le giornate calde sembrano non finire mai.
در طول تابستان، به نظر می رسد روزهای گرم هرگز تمام نمی شود.
22. Calvo – طاس
L’uccello nazionale degli Stati Uniti è l’aquila calva.
پرنده ملی ایالات متحده عقاب طاس است.
23. Caotico – آشفته
Non posso sentirti، è troppo caotico qui.
من صدای شما را نمی شنوم، اینجا خیلی آشفته است.
24. Capricioso – دمدمی مزاج
Giorgio è un bambino capriccioso.
جورجیو یک کودک دمدمی مزاج است.
25. carico – سر سلوغ/ پر مشغله
Sono carico di lavoro.
من بیش از حد در کار هستم.
26. Carino – زیبا، خوب
È stato molto carino ad aiutarmi con il trasloco.
او خیلی خوب بود که در حرکت به من کمک کرد.
27. cattivo – بد
Sei una strega buona o cattiva؟
آیا شما یک جادوگر خوب هستین یا یک جادوگر بد؟
28. chiuso – بسته
Possiamo considerare il caso chiuso.
می توانیم پرونده را بسته شده بدانیم.
29. combattivo – جنگی
Non so perché sei semper così combattivo, siamo amici!
نمی دانم چرا شما همیشه اینقدر جنگنده هستید، ما با هم دوست هستیم!
30. creativo – خلاق
Uno scrittore creativo non ha problemi a scrivere su qualsiasi argomento.
یک نویسنده خلاق هیچ مشکلی برای نوشتن در هر موضوعی ندارد.
31. delizioso – خوشمزه
Il salmone che ho mangiato stasera era delizioso.
ماهی سالمونی که امشب خوردم خوشمزه بود.
32. depresso – افسرده
È possibile che un gatto sia depresso?
آیا ممکن است که یک گربه افسرده شود.
33. Deserto – متروک
La Sicilia è piena di spiagge deserte da esplorare.
سیسیل مملو از سواحل متروک است که می توانید به گشت و گذار بپردازید.
34. Discreto – شایسته، با احتیاط
È una persona discreta: non racconta mai i segreti altrui.
او فردی محتاط است: او هرگز اسرار دیگران را نمی گوید.
35. disordinato – درهم و برهم
Ogni mattina، quando si sveglia، ha i capelli disordinati.
هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شود موهایش به هم ریخته است.
36. disponibile – موجود است
Questo articolo non è disponibile.
این مورد در دسترس نیست.
37. divertente – سرگرم کننده، خنده دار
Mi piacciono i film di Bud Spencer e Terence Hill perché sono divertenti.
من فیلم های باد اسپنسر و ترنس هیل را دوست دارم چون خنده دار هستند.
38. dolce – شیرین
Non amo i dessert molto.
عاشق دسرهای شیرین نیستم.
39. educato – مودب
La bambina era molto educata con i suoi insegnanti.
دختر کوچک با معلمانش بسیار مودب بود.
40. Enorme – بسیار زیاد
Hai visto quell’albero enorme nel parco؟
آیا آن درخت عظیم را در پارک دیدی؟
41. eroico – قهرمانانه
Superman è il personaggio più eroico dei fumetti.
سوپرمن قهرمان ترین شخصیت کمیک است.
42. Facile – آسان
Imparare una nuova lingua non è facile.
یادگیری یک زبان جدید آسان نیست.
43. famoso – معروف
Gli attori molto famosi، di solito، non sono molto gentili.
معمولا بازیگرهای خیلی معروف خیلی خوب نیستند.
44. fedele – وفادار
Un cavaliere è sempre fedele al suo re.
یک شوالیه همیشه به پادشاه خود وفادار است.
45. Fenomenale – فوقالعاده
Le stelle cadenti sono uno spettacolo fenomenale.
شهاب ها، منظره ای خارق العاده هستند.
46. fiducioso – مطمئن، اعتماد کردن
È semper molto fiducioso delle sue capacità.
او همیشه از توانایی های خود مطمئن است.
47. Freddo – سرد
Le tue mani sono fredde come il ghiaccio.
دستات مثل یخ سرده
48. furbo – حیله گر، باهوش
Il cane furbo trova semper un modo per ricevere un biscotto.
سگ باهوش همیشه راهی برای تهیه کلوچه پیدا می کند.
49. geloso – حسود
Non le piacciono gli uomini gelosi.
او از مردان حسود خوشش نمی آید.
50. Generoso – سخاوتمند
Grazie per il regalo، sei troppo generoso!
از هدیه شما متشکرم، شما بیش از حد سخاوتمند هستید!
51. Gentile – مهربان
Il suo nuovo fidanzato è molto gentile con lei.
دوست پسر جدیدش خیلی با او مهربان است.
52. gioioso – شادیبخش
Il Natale è semper un’occasione gioiosa.
کریسمس همیشه یک موقعیت شاد است.
53. giovane – جوان
Sei ancora troppo giovane per soffrire di mal di schiena.
شما هنوز خیلی جوان هستید که از کمردرد رنج می برید.
54. gradevole – دلپذیر
Quel fiore ha un profumo molto gradevole.
آن گل بوی بسیار مطبوعی دارد.
55. Grande – بزرگ
Volete una casa grande in campagna?
آیا شما بچه ها یک خانه بزرگ در حومه شهر می خواهید؟
56. Grasso – چربی
Il mio gatto è grasso e deve dimagrire.
گربه من چاق است و باید وزن کم کند.
57. Grave – جدی
Dopo l’incidente, le sue condizioni erano gravi.
بعد از تصادف حالش وخیم بود.
58. grosso – بزرگ
Il procione ha mangiato tutte le ciambelle e adesso ha lo stomaco grosso.
راکون همه دونات ها را خورد و حالا شکم بزرگی دارد.
59. Ideale – ایده آل
La situazione non è ideale, ma possiamo gestirla.
وضعیت ایده آل نیست، اما ما می توانیم آن را مدیریت کنیم.
60. Ignorante – نادان
Quando parli così sembri una persona ignorante.
وقتی اینطور صحبت می کنی، به نظر آدم نادانی هستی.
61. Illegale – غیرقانونی
È illegale guidare senza patente.
رانندگی بدون گواهینامه غیرقانونی است.
62. imbarazzante – شرم آور
Spero che non abbia visto quella foto imbarazzante!
امیدوارم اون عکس شرم آور رو ندیده باشه!
63. Impulsivo – تکانشی
I bambini sono sempre impulsivi.
بچه ها همیشه تکانشی هستند.
64. Intelligente – هوشمند
Einstein era un uomo molto intelligente.
انیشتین مرد بسیار باهوشی بود.
65. invidioso – حسود
Sei solo invidioso perchè ho più solo di te.
تو فقط حسودی می کنی چون من از تو پول بیشتری دارم.
66. Leale – وفادار
Non esiste un amico più leale di un cane.
هیچ دوستی وفادارتر از سگ نیست.
67. Lento – آهسته
Questo libro è noioso perchè ha una trama molto lenta.
این کتاب کسل کننده است زیرا طرح بسیار کندی دارد.
68. Letale – کشنده
Alcuni serpenti hanno un veleno letale.
برخی از مارها دارای سم کشنده هستند.
69. libero – رایگان
Sei libero di andartene quando vuoi.
شما آزادید که هر وقت خواستید آنجا را ترک کنید.
70. lieto – خوشحالم
Sono lieto di vederti qui.
من از دیدن شما در اینجا خوشحالم.
71. Loquace – خوش زبان
L’insegnante loquace ha parlato per due ore.
معلم خوش صحبت دو ساعت صحبت کرد.
72. Lungo – طولانی
Sono in ritardo perchè ho avuto una lunga riunione oggi.
دیر اومدم چون امروز یه جلسه طولانی داشتم.
73. lussuoso – مجلل
La prima classe in aereo è così lussuosa che non potrò mai tornare in classe Economica!
فرست کلاس در هواپیما آنقدر مجلل است که هرگز نمی توانم به کلاس اقتصادی برگردم!
74. magro – نازک/لاغر
Lei è molto magra, la sua dieta ha funzionato!
او بسیار لاغر است، رژیم غذایی او جواب داد!
75. malato – بیمار
Non mi sento molto bene، forse sono malato.
حالم خیلی خوب نیست، شاید مریض هستم.
76. maleducato – بی ادب
Non ho mai visto bambini così maleducati!
من تا به حال بچه های اینقدر بی ادب ندیده بودم!
77. malizioso – مخرب
La ladra aveva un sorriso malizioso quando ha rubato il vaso.
دزد وقتی گلدان را دزدید لبخندی بدخواهانه داشت.
78. Matto – دیوانه
Solo le persone matte guidano così veloce.
فقط دیوانه ها با این سرعت رانندگی می کنند.
79. migliore – بهتر
Pensa di essere migliore di tutti.
فکر می کند از همه بهتر است.
80. Miserabile – بدبخت
Sono miserabile senza di te.
من بی تو بدبختم.
81. Naturale – طبیعی
Preferisce curarsi solo con rimedi naturali.
او ترجیح می دهد خود را تنها با داروهای طبیعی درمان کند.
82. nero – سیاه
I gatti neri non portano davvero sfortuna.
گربه های سیاه واقعاً بدشانسی نمی آورند.
83. noioso – خسته کننده
Questo corso mi piacerebbe di più se non fosse così noioso.
من این دوره را اگر خیلی خسته کننده نبود دوست دارم.
84. ordinato – مرتب، مرتب، منظم
Non ho mai visto una scrivania così ordinata!
من هرگز یک میز به این ترتیب منظم ندیده بودم!
85. Orgoglioso – مغرور
Mio padre era orgoglioso quando mi sono laureato.
پدرم وقتی فارغ التحصیل شدم افتخار می کرد.
86. Paranoico – پارانوئید
Sono paranoica quando sono a casa da sola e sento un rumore strano.
وقتی در خانه تنها هستم و صدای عجیبی می شنوم احساس پارانوئید می کنم.
87. pauroso – ترسناک
I bambini non devono guardare film paurosi prima di andare a letto.
بچه ها نباید قبل از خواب فیلم های ترسناک ببینند.
88. paziente – بیمار
Non è un uomo paziente, vuole semper tutto subito.
او مرد صبوری نیست، او همیشه همه چیز را همین الان می خواهد.
89. pazzesco – دیوانه
Guida ad una velocità pazzesca.
او با سرعت دیوانه کننده ای رانندگی می کند.
90. pericoloso – خطرناک
Puoi mangiare alcuni tipi di funghi، ma altri sono pericolosi.
شما می توانید برخی از انواع قارچ ها را بخورید، اما برخی دیگر خطرناک هستند.
91. Perso – از دست داد
L’ufficio oggetti smarriti è pieno di telefoni persi.
دفتر گم شده و پیدا شده همیشه پر از گوشی های گم شده است.
92. pesante – سنگین
Attenta، quella è una scatola pesante.
مراقب باشید، آن جعبه سنگین است.
93. Piatto – مسطح
Gli antichi greci hanno scoperto che non viviamo su un pianeta piatto.
یونانیان باستان کشف کردند که ما در یک سیاره مسطح زندگی نمی کنیم.
94. piccante – تند
Molte persone dicono che il cibo indiano è davero piccante.
بسیاری از مردم می گویند که غذاهای هندی واقعا تند هستند.
95. Piccolo – کوچک
Vuole un animale piccolo، come un coniglio.
او یک حیوان کوچک مانند خرگوش می خواهد.
96. pieno – پر
Non posso mangiare di più، sono pieno.
دیگه نمیتونم بخورم سیر شدم.
97. pigro – تنبل
Mio fratello non pulisce mai la sua camera da letto perché è un ragazzo pigro.
برادر من هیچ وقت اتاق خوابش را تمیز نمی کند چون پسر تنبلی است.
98. popolare – محبوب
Le cheerleader sono sempre popolari al liceo.
تشویق کننده ها همیشه در دبیرستان محبوب هستند.
99. positivo – مثبت
È meglio essere positivo che pensare semper al peggio.
بهتر است مثبت اندیش باشید تا اینکه همیشه به بدترین چیز فکر کنید.
100. povero – فقیر
Povero cane, non può trovare il suo osso!
سگ بیچاره، او نمی تواند استخوان خود را پیدا کند!
101. Presuntuoso – متکبر
La donna presuntuosa pensa di avere semper ragione.
زن متکبر همیشه فکر می کند حق با اوست.
102. Rapido – سریع
Con la modalità rapida، la lavastoviglie finirà prima di andare a letto.
با حالت سریع، ماشین ظرفشویی قبل از رفتن به رختخواب تمام می شود.
103. raro – نادر
Lui vende libri rari.
او کتاب های کمیاب می فروشد.
104. واقع بینانه – realistica
Lui ha una visione realistica della vita.
او نگاهی واقع بینانه به زندگی دارد.
105. regolare – منظم
Con un rutin di allenamento regolare, puoi tornare in forma velocemente.
با یک برنامه تمرینی منظم، می توانید به سرعت به اندام خود بازگردید.
106. Ricco – ثروتمند
Lei è diventata ricca vincendo alla lotteria.
او با برنده شدن در لاتاری ثروتمند شد.
107. Sano – سالم
La mela è un frutto molto sano.
سیب یک میوه بسیار سالم است.
108. Scarso – کمیاب
L’acqua è molto scarsa nel deserto.
آب در بیابان بسیار کمیاب است.
109. Sconfitto – شکست خورده
Dopo una lunga guerra, il nemico fu sconfitto.
پس از یک جنگ طولانی، دشمن شکست خورد.
110. segreto – راز
La chiave segreta è sotto una roccia.
کلید مخفی زیر یک سنگ است.
111. seguente – بعدی
La settimana seguente mia zia sarà in Australia.
هفته بعد عمه من، استرالیا خواهد بود.
112. Sensibile – حساس
La spia conosceva molte informazioni sensibili.
جاسوس اطلاعات حساس زیادی می دانست.
113. stretto – باریک
La strada è stretta, guida con attenzione.
خیابان باریک است، با احتیاط رانندگی کنید.
114. stupido – احمق
Non esiste una domanda stupida nella mia aula.
چیزی به نام سوال احمقانه در کلاس من وجود ندارد.
115. Tenace – سرسخت
Dopo un’ora, lo scoiattolo tenace ha trovato la sua noce.
بعد از یک ساعت، سنجاب سرسخت مهره خود را پیدا کرد.
116. timido – خجالتی، ترسو
La bambina timida non parla spesso.
دختر خجالتی زیاد صحبت نمی کند.
117. tolerante – متحمل
I miei genitori non sono toleranti quando si tratta di brutti voti.
والدین من در مورد نمرات بد مدارا نمی کنند.
118. Tranquillo– ساکت
Stai tranquillo, C’è Ancora tempo per prendere il treno.
آرام باشید، هنوز زمان برای گرفتن قطار وجود دارد.
119. triste – غمگین
Anche i libri tristi sono belli.
حتی کتاب های غمگین هم زیبا هستند.
120. vecchio – قدیمی
La mia macchina è troppo vecchia، non funziona di più.
ماشین من خیلی قدیمی است، دیگر کار نمی کند.
121. Veloce – سریع
Il Frecciarossa è un treno molto veloce.
Frecciarossa قطار بسیار سریعی است.
122. vivace – سرزنده
Pur avendo ottant’anni، è ancora molto vivace.
برای هشتاد سالگی هنوز خیلی سرزنده است.
123. Vivo – زنده
Quel scarafaggio è ancora vivo؟
آیا آن سوسک هنوز زنده است؟
124. viziato – خراب شده
La principessa viziata non era contenta del cibo di McDonald’s.
شاهزاده خانم خراب از غذای مک دونالد راضی نبود.
125. volgare – مبتذل
Non usare quel linguaggio volgare davanti alla tua sorellina!
جلوی خواهر کوچولوی خود از این زبان رکیک استفاده نکنید!
این بود از صفت ها و کاربردشان در زبان ایتالیایی که امیدوارم برای شما کاربردی بوده باشد. اگر سوالی در این موضوع دارید، حتما از بخش نظرات همین صفحه مطرح کنید تا پاسخ دهیم. همچنین می توانید در کلاس های آموزش زبان ایتالیایی فرالن شرکت کنید تا به این زبان شیرین به طور کامل مسلط شوید. اطلاعات بیشتر کلاس ها، در صفحه این زبان در سایت وجود دارد.
دیدگاهتان را بنویسید