فرق بین Ache و Pain و Sore در زبان انگلیسی
همیشه در سطوح مقدماتی و حتی تا متوسط یا میانی بیان انواع درد ها برای فراگیران در زبان انگلیسی نوعی چالش محسوب می شود و آنها به اشتباه یا جا به جا سه کلمه Ache و Pain و Sore را به کار می برند. جواب این سوال و این چالش که کدام را کجا باید به کار برد بسیار ساده است و فقط کافی است ترکیب های اسمی آنها را یکبار برای همیشه فرا بگیرید تا به مشکل بر نخورید.
با وجود اینکه هر سه کلمه فوق معنی درد را می دهند، کاربرد هایشان متافاوت است. برای مثال کلمه ache را در ترکیب های
- toothache (دندان درد)
- backache (کمر درد)
- stomachache (دل درد)
- earache (گوش درد)
- headache (سر درد)
می بینیم و ثابت هستند و کلمه sore را در ترکیب های
- Sore eyes (چشم درد)
- Sore elbow (درد آرنج)
- Sore throat (گلو درد)
- Sore joint (درد مفصل)
می بینیم و این کلمات هم ثابت هستند.
هرگاه هر کدام از ترکیب های اسمی بالا با ache و sore را فراموش کردید به راحتی سراغ ساختار زیر با pain بروید و از آن برای بیان درد در قسمتی از بدن استفاده کنید.
To have pain in …
I have pain in my ears/eyes/arm …
در گوشها/چشم ها/بازویم احساس درد دارم.
اکنون می خواهیم در بک جمله مقایسه ای کلمه ache را بررسی کنیم و ببینیم چرا کاربرد غلطی دارد که با وجود توضیحات بالا جوابش را به راحتی خواهید یافت.
BAD: After the run, I had an ache in my legs.
غلط: بعد از دویدن زیاد ,در پاهایم احساس درد می کردم.
GOOD: After the run, my legs were aching.
صحیح: بعد از دویدن زیاد ,در پاهایم احساس درد می کردم.
نکته: شاید از لحاظ ترجمه ای جمله بالا درست باشد ولی گرامری غلط است چون همانطور که بالاتر اشاره کردیم کلمه ache با اسامی tooth, ear, head, back, stomach ترکیب می شود و در جمله عادی به تنهایی ظاهر نمی شود و تنها حالتی که ممکن است به تنهایی بیاید، شکل فعل است که معنی درد گرفتن را می دهد.
I did some weight training on Monday and my shoulders have been aching ever since.
روز دوشنبه کمی تمرین کردم و شانه هایم از آن به بعد درد می کنند.
That radio of yours is giving me a headache.
صدای رادیو تو واقعا به من سر درد می دهد.
اکنون می خواهیم چند مترادف برای بیان درد گرفتن با درد کردن با هم بررسی کنیم.
اولین کلمه hurt است که این کلمه هم معنی درد کردن می دهد.
My chest hurts when I cough.
وقتی سرفه می کنم سینه ام درد می گیرد.
کلمه بعدی ache است که بالاتر عنوان کردیم فقط در نظر داشته باشید از ache برای بیان درد مداوم استفاده می کنیم.
I’d been walking all day and my legs were really aching.
تمام روز را راه رفتم و پاهایم شدیدا درد می کردند.
کلمه بعدی که کلمه ای جالب است throb است و معنی دردی را می دهد که دائما در حال آمدن و رفتن یا کم و زیاد شدن باشد را می دهد، مانند بعضی از سر درد های وخیم یا میگرنی.
Lou had a terrible headache and his whole head seemed to be throbbing.
لو سر درد وحشتناکی داشت و گویی تمام سرش در حال ضربه خوردن بود.
کلمه بعدی sting به معنی درد تیز و نیش مانند است که اغلب در نواحی چشم، گلو و پوست احساس می شود.
My throat stings every time I swallow.
هر گاه چیزی را می بلعم گلویم درد می گیرد.
This injection may sting a little.
این تزریق ممکن است کمی درد داشته باشد.
کلمه بعدی smart است که غریب به اکثر فراگیران نمی دانند که این کلمه معنی درد تند و تیز و ناگهانی را می دهد و دلیل آن این است که هیچ وقت اکثر ما ها معانی دوم و سوم و … کلمات را چک نمی کنیم.
Her eyes were smarting from the thick smoke.
چشم هایش به خاطر دود غلیظ درد گرفت و سوخت.
Jackson’s face was still smarting from the punch.
صورت جک هنوز به خاطر مشتی که خورده بود درد می کرد.
کلمه بعدی burn است که معنی درد گرفتن و درد سوختگی را می دهد.
Be careful because this chemical will make your skin burn.
مراقب باش چون این ماده شیمیایی پوستت را می سوزاند.
His eyes were burning because of the gas.
چشم هایش به خاطر گاز موجود در هوا می سوخت.
کلمه و مترادف بعدی pinch است که معنی زدگی، زدن و حتی نیشگون و درد مثل نیشگون گرفتن را می دهد و دلیل آن به خاطر چیزی تنگ پوشیدن است.
The shirt was a bit too small and it was pinching my neck.
پیراهن کمی برایم کوچک بود و گردنم را اذیت می کرد.
اصطلاح رایج something is killing me معنی از درد مرا می کشند را می دهد.
My legs are killing me.
پاهایم دارند مرا از درد می کشند.
These shoes are killing me.
این کفش ها پاهایم را می زنند.
اصطلاح رایج a bad back/leg/arm معنی درد در قسمت خاصی از بدن را می دهند.
He’s off work with a bad back.
او به خاطر کمر درد مرخصی رفته است.
کلمه بعدی twinge معنی گرفتگی و دردی را می دهد که سریعا خوب می شود.
When I bent down I felt a twinge in my back.
وقتی خم شدم گرفتگی در کمرم حس کردم.
کلمه agony معنی درد بسیار زیاد و از درد عذاب کشیدن را می دهد.
the agony of childbirth
درد زایمان
I was in agony by the time I got to the hospital.
وقتی بت بیمارستان رسیدم درد و عذاب زیادی داشتم.
It was agony (=very painful) getting up out of bed.
از تخت برخاستن برایم عذاب آور بود.
و مترادف آخر suffering هم کلمه ای است که معنی درد و رنج فیزیکی و حتی ذهنی شدید را می دهد.
I just wanted someone to put an end to my suffering.
فقط به کسی نیازی داشتم تا درد و رنجم را پایان ببخشد.
the suffering of the earthquake victims
عذاب (درد و رنج) آسیب دیدگان زلزله.
اکنون شما به راحتی نه تنها تفاوت سه کلمه اصلی pain و ache و sore را می دانید بلکه تفاوت آن با مترادف هایش را هم بلدید.
در این مطلب با فرق بین Ache و Pain و Sore در زبان انگلیسی آشنا شدیم. اگر سوالی در مورد این موضوع دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب با ما در میان بگذارید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی می توانید در کلاس های آموزش زبان انگلیسی آنلاین فرالن شرکت کنید. اطلاعات بیشتر در صفحه مربوط به این زبان در سایت قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید