افعال کنشی و حالتی در زبان انگلیسی
مبحث افعال کنشی و حالتی در زبان انگلیسی، مقوله ای جالب تلقی می شود و دانستن آن برای درک پاره ای از موارد در زبان انگلیسی خالی از لطف نیست.
فهرست مقاله
افعال کنشی و حالتی دقیقا چه چیزی هستند؟
ساده ترین راه برای توضیح این افعال دقت به نامشان است. افعال کنشی به افعالی می گویند که در آنها فعالیتی رخ می دهد و کاری انجام می گیرد ولی افعال حالتی فقط بیانگر حالت هستند و انجام کار را بیان نمی کنند.
برای مثال می توان گفت که معروف ترین افعال حالتی افعال بیان کننده مالکیت چیزی، جملات و ساختار هایی که بیان کننده ویژگی های ظاهری، فیزیکی، شخصیتی، سن، مقیاسی، افعال احساسی، آرزویی، ادراکی، فهمی، نظرات شخصی و اطلاعات کلی و دائمی بدون تغییر هستند چون در هر دو حالت کاری صورت نمی گیرد.
I have a brother. (Not ‘I am having a brother.’)
یک برادر دارم.
He has brown eyes. (Not ‘He is having brown eyes.’)
او چشمان قهوه ای دارد.
He loves her.
او را دوست دارد.
I am 30 years old. (Not ‘I am being 30 years old.’)
سی سال دارم.
The room measures 6 x 6 meters. (Not ‘The room is measuring 6 x 6 meters.’)
اندازه اتاق 6×6 متر است.
All the toys fit in the box. (Not ‘All the toys are fitting in the box.’)
تمام اسباب بازی ها داخل جعبه قرار می گیرند.
You deserve the best. (Not ‘You are deserving the best.’)
تو لیاقت بهترین را داری.
I believe in god. (Not ‘I am believing in god.’)
به خدا اعتقاد دارم.
He doesn’t understand French. (Not ‘He isn’t understanding French.’)
او فرانسوی متوجه نمی شود.
I think he is cute.
به نظرم جذاب است.
نکته: در مثال بالا فعل think بیانگر نظر و عقیده است و فعلی حالتی محسوب می شود که ing نگرفته است.
اگر از فعل think با معنی خود فکر کردن و یا چیزی کوتاه مدت استفاده کنیم، می توانیم ان را با ing بیاوریم که در این صورت فعلی کنشی محسوب می شود.
‘I am thinking he is cute’
به نظرم او جذاب است.
He is thinking of leaving the country.
به ترک کشور فکر می کند.
I work in a restaurant.
در رستوران کار می کنم.
نکته: شاید در نگاه اول جمله بالا با فعل work برایتان کنشی به نظر برسد اما باید بگوییم چون یک اطلاع از وضعیت پایدار و کلی به شنونده می دعد این جمله در زبان انگلیسی حالتی است.
I live in Montreal.
در مونترئال زندگی می کنم.
نکته: اگر هر دو جمله بالا را با ing بیاوریم(I’m working و I’m living) آنگاه تاکیدمان را بر روی موقتی بودن آنها برده ایم و از حالتی به کنشی بودن افعال حرکت کرده ایم.
He loves me.
او مرا دوست دارد.
I like it.
از آن خوشم می آید.
I wish I was a boy.
ای کاش پسر بچه بودم.
This neighbor seems nice. (Not ‘This neighbor is seeming nice.’)
همسایه خوب به نظر می رسید.
The skirt fits me. (Not ‘The skirt is fitting me.’)
دامن اندازه ام است.
نکته: اگر از افعال حالتی نظیر have در حالت و ساختار استمراری استفاده کنیم، معنی آنها کامل عوض می شود. به مثال زیر توجه کنید:
I’m having a brother.
در نگاه اول شاید بگویید ترجمه این حمله چیزی شبیه در حال داشتن برادری (یک برادر هستم) که کاملا بی معنی و غلط است و ترجمه صحیح آن “به زودی یک برادر خواهم داشت.” (تازه متولد خواهد شد.) است.
و یا در جمله He is being a 13 year old “او مانند 13 ساله ها رفتار می کند” ترجمه می شود. اما با فعلی نظیر measure در جمله I am measuring this room با ترجمه “در حال اندازه گیری اتاق هستم”، کاربرد measure چون ذاتا فعلی کنشی است، در ساختار استمراری صحیح و معنی دار است فقط روی موقتی بودن آن تاکید دارد.
پس از مثال های بالا می توان نتیجه گرفت با استمراری کردن جملات و فعل های حالتی یا معنی آنها کامل عوض می شود و یا تامید روی موقتی بودن آنها می رود.
مثال های بیشتر با این حالت ها:
I’m thinking about moving.
به جا به جایی فکر می کنم.
I’m liking it.
از آن کم کم دارد خوشم می آید. (موقتی)
I’m hoping for a bike!
انتظار دوچرخه را دارم. (موقتی و آینده ای)
افعال کنشی و عملی
در سوی مقابل افعال حالتی، افعال کنشی و عملی قرار دارند که بیانگر عمل و کار هستند که به همین گروه به سه دسته کارهای طولانی، کوتاه مدت و پروسه ای (نه طولانی و نه کوتاه) تقسیم می شوند.
1) اکنون به سراغ گروه و دسته اول کارهای طولانی مدت می رویم که برای بیان آنها باید از حال ساده و استمراری استفاده کنیم.
مثال:
I’m walking in the park.
در حال قدم زدن تو پارک هستم.
I am dancing with my friends.
دارم با دوستانم می رقصم.
He’s swimming in the ocean.
در حال شنا کردن در اقیانوس است.
نکته ای که اینجا باید به آن دقت داشت این است که کاربرد حال استمراری در تمام مثال های بالا بیانگر موقتی، در حین و هم اکنونی بودن زمان انجام کاری است و نه از روی عادت و تکرار.
برای مثال اگر به جای ساختار استمراری مثال اول بگوییم:
I walk in the park every day.
هر روز در پارک قدم می زنم.
این مثال با حال ساده به کار رفته پس بیانگر عادت و کاری تکراری است نه همین الان.
و یا
I dance on weekends.
آخر هفته ها می رقصم.
The cat purrs when she is happy.
گربه وقتی شاد است صدا می کند.
He swims in the pool everyday.
او در استخر شنا می کند.
همگی بیانگر عادت و تکرار و کارهای ررزمره هستند.
2) گروه دوم: کار ها و عمل های کوتاه
در زبان انگلیسی، منظور از عمل های کوتاه، کارها و فعالیت هایی است که فقط ممکن است چند ثانیه طول بکشد و اصلا طولانی مدت نیستند. عمل های کوتاه خود به دو دسته تقسیم می شوند: عمل های تکرار شدنی و تکرار نشدنی (repeatable و non-repeatable actions).
استفاده از حالت استمراری با گروه اول نشان دهنده این است که عملی بارها و بارها تکرار می شود و با گروه دوم نشان دهنده این است که عمل در حال انجام و پروسه آن در حال رخ دادن است. مثال:
The cat is purring.
گربه در حال خر خر کردن است.
He is hitting his son.
او دارد پسرش را کتک می زند.
The baby was sneezing all nightlong.
بچه تمام طول شب عطسه می کرد.
The frog is jumping away.
قورباغه دارد می پرد.
The company is hiring new employees.
شرکت در حال استخدام کارمندان جدید است.
نکته: استفاده از گرامر و ساختار حال ساده با کارها و فعالیت های کوتاه مدت نشان دهنده این است که عمل یک حقیقت (fact) است اما کاربرد گذشته ساده با آنها بیانگر حالت روایتی و داستانی و توصیفی است. مثال:
He hits his son.
فرزندش را کتک می زند.
The baby sneezed.
بچه عطسه کرد.
The frog jumps in the pool.
قورباغه در استخر پرید.
The new company hired me.
شرکت جدید استخدامم کرد.
3) گروه سوم: بیان پروسه
حالت سوم استفاده از ساختار استمراری برای بیان پروسه می باشد. پروسه ها تغییرات شرایطی و موقعیتی را نشان می دهند و به همین دلیل از ساختار حال ساده نمی توان برای بیان تغییرات استفاده کرد و فقط باید از حال استمراری به کار گرفت. به خاطر داشته باشید چیزهایی که تغییر می کنند دیگر به حالت اولیه باز نمی گردند و برگشت ناپذیر تلقی می شوند. مثال:
The corns are growing in the field.
ذرات ها در حال رشد کردن در مزرعه هستند.
The ice is melting.
یخ در حال آب شدن است.
کاربرد حال ساده با پروسه ها برای بیان تغییرات دیگر عملا بیانگر پروسه و تغییرات نیستند و حقیقت کلی را بازگو می کنند.
Corns grow in the field.
ذرت ها در مزرعه رشد می کنند.
The ice melts fast under the sun.
یخ زیر نور خورشید سریعتر آب می شود.
افعالی که هم می توانند ساده و هم استمراری باشند
در زبان انگلیسی افعالی وجود دارند که بر اساس معنی شان هم می توانند حالتی و هم کنشی باشند. برای مثال جمله ای مانند
he works in a bank.
او در بانک کار می کند.
فعل work هم می تواند حالتی و هم کنشی باشد. بدین صورت که اگر منظور ما از work کسب و کار و پیشه فرد باشد، آنگاه فعل حالتی محسوب می شود و اگر خود کار کردن و تلاش برای درآمد باشد، آنگاه کنشی محسوب می شود.
یا به فعل have در این مثال ها دقت کنید:
I have a brother called Brian.
برادری با نام برایان دارم.
I’m having lunch right now.
الان دارم ناهار می خورم.
در مثال اول مالکیت و حالتی و در مثال دوم معنی خوردن و کاری عملی را نشان می دهد پس فعلی کنشی محسوب می شود.
افعال حسی نظیر smell, taste, see, feel, hear با معنی بوییدن، مزه کردن، دیدن، احساس کردن و شنیدن می توانند هم حالتی و هم کنشی باشند.
برای مثال فعل smell ‘بوییدن’ اگر به معنی بو دادن و از خود بویی تولید کردن باشد فعلی حالتی و اگر عمل بو کردن را نشان دهد فعلی عملی و کنشی محسوب می شود.
مثال:
She smells of flowers.
او بوی گل ها را حس می کند.
She’s smelling the flowers.
او گل ها را بو می کند.
همانطور که می بینید در مثال اول فعل ما حالت را نشان می دهد و کاری در آن صورت نمی گیرد اما در مثال دوم عمل بو کردن بیانگر کنش و فعالیت است.
این بود از مبحث افعال کنشی و حالتی در زبان انگلیسی که امیدوارم برای شما مفید بوده باشد. اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی، کلاس های آموزش زبان انگلیسی ما را از دست ندهید!
دیدگاهتان را بنویسید