حروف تعریف در زبان انگلیسی (تخصصی)
در مقاله قبلی و عمومی به طور کلی با حروف تعریف در زبان انگلیسی و کاربرد هایش آشنا شدید. اکنون در این مقاله می خواهیم به ریزه کاری های بیشتر و نکات تخصصی تر آن بپردازیم. پس ما با تا انتها همراه باشید.
نکته: شدیدا تاکید می کنیم اگر مقاله حروف تعریف 1 (عمومی) را نخوانده اید ابتدا آن را مطالعه کنید و سپس سراغ این مقاله بیایید تا درک بهتری داشته باشید.
فهرست مقاله
حروف تعریف دقیقا چه چیزی هستند؟
حروف تعریف کلمات و عباراتی کوتاه هستند که در ابتدای اسامی و عبارات اسمی می آیند و به دو دسته
- حروف تعریف معرفه یا شناس (the definite article)
- حروف تعریف نکره و یا ناشناس (the indefinite article)
تقسیم می شوند که هر دو گروه جز تخصیص گر ها (determiners) هستند.
چرا باید از حروف تعریف استفاده کنیم؟
همانطور که قبلا هم در مقاله عمومی این مطلب و دیگر مقالات اشاره داشته ایم، از حروف تعریف برای شناس و یا ناشناس بودن چزی استفاده می کنیم و کاربرد آنها نشان می دهد که گوینده با آن اسم آسنایی دارد یا نه.
نکته: حرف تعریف شناس یا معرفه (the) در زبان فارسی وجود ندارد و ترجمه نمی شود.
کاربرد آنها چقدر اهمیت دارد؟
استفاده صحیح آنها از لحاظ گرامری بسیار مهم و یکی از ساختار های گرامری سخت در انگلیسی تلقی می شود ولی خوبی آن ها در این است که در اکثر مواقع حتی اگر آنها را در جمله جا بیاندازیم هم منظورمان را به راحتی می توانیم به مخاطبمان برسانیم و خدشه ای به معنی وارد نمی شود ولی تا جای ممکن باید کاربرد صحیح آنها را رعایت کرد.
مثال:
Please can you lend me bit of butter till end of week?
می توانی کمی کره تا پایان هفته به من قرض بدهی لطفا؟
قواعد کاربردی و استثناهای آنها
1) شناس و ناشناس بودن اسامی
همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم برای اینکه مشخص کنیم اسمی شناس است، از حرف تعریف معرفه the و برای ناشناس از a/an استفاده می کنیم.
I’ve been to the doctor. (You know which one: my doctor.)
نزد دکتر رفتم. (شناس)
Have you fed the dogs? (You know which ones I mean.)
به سگ ها غذا داده؟ (شناس)
Could you pass the salt? (You can see the salt that I want.)
نمکدان را بده لطفا؟ (شناس)
There’s a rat in the kitchen.
یک موش در آشپزخانه وحود دارد. (ناشناس)
I I need an envelope.
یک پاکت نیاز دارم. (ناشناس)
نکته: قبل از اسامی جمع و یا غیر قابل شمارشی هیچ حرف تعریفی قرار ندهید.
She’s afraid of rats.
از موش ها می ترسد.
I need help.
به کمک نیاز دارم.
مثال های بیشتر برای کاربرد the در حالت شناس و a/an ناشناس:
I’m going to the post office. (The listener knows which: the usual one.)
به اداره می روم.
Is there a post office near here? (Any post office.)
آیا یک اداره پست در این نزدیکی ها وجود دارد؟
I didn’t like the film. (The one that the speaker and listener saw.)
از فیلم خوشم نیامد.
Let’s go and see a film. (The speaker doesn’t say which one.)
برویم و فیلمی ببینیم.
She arrived on the 8.15 train. (The speaker says which train.)
او با قطار 8:15 رسید.
She arrived in an old taxi. (The speaker doesn’t say which taxi.)
او با (یک) تاکسی قدیمی رسید.
Did you wash the clothes? (The listener knows which clothes.)
لباس ها را شستی؟
I need to buy clothes. (The listener does not know which clothes.)
نیاز دارم لباس بخرم.
What did you do with the coffee I bought? (The speaker says which coffee.)
با قهوه ای که خریدم چه کار کردی؟
I don’t drink coffee. (Any coffee.)
قهوه نمی نوشم.
اگر بار دومی باشد که اسمی را ذکر می کنیم باید از the استفاده کنیم چون بار اول ناشناس و بار دوم دیگر شناس محسوب می شود.
She’s got two children: a boy and a girl. The boy’s fourteen and the girl’s eight.
او دو فرزند دارد. یک پسر و یک دختر, پسر چهارده ساله و دختر هشت ساله است.
So what did you do then? ~ Gave the money straight back to the policeman.
خب آن زمان چه کار کردی؟ ~ پول را مستقیما به افسر پلیس دادم.
Who are the girls over there with John?
آن دختر ها که با جان هستند چه کسانی هستند؟
Tell Pat the story about John and Susie.
به پت داستان جان و سوزی را بگو.
I’ll try the green shirt.
پیراهن سبز رنگ را خواهم پوشید.
Could you close the door? (Only one door is open.)
می توانی درب را ببندی؟
Ann’s in the kitchen.
آنی در آشپزخانه است.
Could you feed the dogs?
می توانی به سگ ها غذا بدهی؟
Did you enjoy the party?
از مهمانی لذت بردی؟
What’s the time?
ساعت چند است؟
چهار اشتباه رایج و دوری از آنها
اول: از a/an به همراه اسم جمع و غیر قابل شمارش هرگز استفاده نکنید:
John collects stamps. (not … a stamps)
جان تمبر ها را جمع می کند.
Our garden needs water. (not … a water)
باغ ما به آب نیاز دارد.
دوم: در حالت کلی به هیچ وجه از حرف تعریف the برای بحث در مورد چیزی استفاده نکنید چون the معنی همه ‘all’ نمی دهد:
Elephants can swim very well (not The elephants can swim …)
فیل ها می توانند به خوبی شنا کنند.
Petrol is expensive. (not The petrol …)
بنزین گران است.
سوم: از حروف تعریف همراه دیگر تخصیص گر ها نظیرmy, this و… استفاده نکنید:
my work (not the my work)
کار من
this problem (not the this problem)
این مشکل
a friend of mine (not a my friend)
یکی از دوستانم
چهارم: اسامی مفرد را تنها و بدون a/an یا تخصیص گرهای دیگر به کار نبرید، در زبا انگلیسی حتما باید بگوییم
- a cat
- the cat
- my cat
- this cat
- any cat
- either cat
و یا
every cat ولی تحت هیچ شرایطی نمی توانیم cat خالی بگوییم.
مثال:
Give it to the cat (not Give it to cat)
آن را به گربه بده.
Annie is a doctor, (not Annie is doctor.)
آنی یک دکتر است.
2) حالت کلی
در زبان انگلیسی، هنگامی که داریم در مورد چیزی به صورت کلی بحث می کنیم از حرف تعریف the استفاده نمی کنیم.
Life is complicated. (not The life is complicated.)
زندگی پیچیده است.
(My sister loves horses. (not … the horses
خواهرم اسب ها را دوست دارد.
3) بحث در مورد شغل ها
در زبان انگلیسی، معمولا هنگام بحث و صحبت در مورد شغل ها از حروف تعریف نامعین a/an در حالت مفرد استفاده می کنیم.
She’s a dentist. (not She is the dentist.)
او یک دندانپزشک است.
My brother is an engineer.
برادرم (یک) مهندس است.
نکته ترجمه ای: کاربرد یک یا ی نکره برای a/an در زبان فارسی در این حالت کاملا اختیاری است چون معنی کاملا واضح است و اگر حذف هم شود خدشه ای ایجاد نمی کند.
4) کاربرد the برای چیز های منحصر به فرد و تک
اگر از چیزی فقط یک مورد وجود دلشته باشد و انتخاب دیگری نداشته باشیم از the باید استفاده کنیم. برای مثال ما یک خورشید، ماه، سیاره زمین و … داریم.
I haven’t seen the sun for days.
چند روز می شود که خورشید را ندیده ام.
Do you trust the government?
آیا به حکومت اعتماد داری؟
People used to think the earth was flat.
قبلا مرزم فکر می کردند زمین صاف است.
5) حالت صفت عالی و موارد خاص
در زبان انگلیسی با صفت عالی و کلماتی نظیر next, same از the باید استفاده کنیم.
I’m the oldest in my family.
من بزرگترین/مسن ترین در خانواده ام.
Can I have the next pancake?
می توانم پن کیک بعدی را بر دارم؟
We went to the same school.
به یک مدرسه (مشابه) می رفتیم.
6) کاربرد the با اسامی، معانی و …
در زبان انگلیسی برای شناسایی افراد، راحت تر کردن معنی و معنی کردن چیزی از the استفاده می کنیم.
She married Richard Burton, the actor.
او با ریچار برتون، بازیگر معروف ازدواج کرد.
I’d like you to meet Cathy Parker, the novelist.
دوست دارم/تمایل دارم با کتی پارکر، رمان نویس مشهور آشنا شوی.
7) ضمایر ملکی و اشاره
در زبان انگلیسی از the به همراه ضمایر ملکی و اشاره استفاده نمی کنیم.
This is my uncle. (not … the my uncle)
این عموی من است.
Is that Mary’s car? (not … the Mary’s car?)
آیا آن ماشین ماری است؟
I like this beer. (not … the this beer.)
این آب جو را دوست دارم.
8) اسامی خاص
از حرف تعریف the به همراه اسامی خاص مفرد استفاده نمی کنیم.
Mary lives in Switzerland. (not The Mary lives in the-Switzerland)
ماری در سوییس زندگی می کند.
اما دقت داشته باشید که از the باتلفظ ای کشیده ðiː/ قبل از اسامی معروف استفاده می کنیم.
My name’s James Bond. ~ What, not the James Bond?
اسم من جمز باند است.~ چی؟ جمز باند معروف که نیستی.
نکته تلفظی: دقت داشته باشید که حرف تعریف the در زبان انگلیسی به دو صورت تلفظ می شود. اگر قبل از حروف صدادار (vowels) بیاید آنرا با ای بلند/ ðiː/ و اگر قبل از حروف بی صدا (consonants) بیاید آن را به صورت/ ðə/ تلفظ می کنیم. برای آشنا با فونتیک در انگلیسی حتما مقاله جداگانه در این مورد را بخوانید.
9) اسامی قابل و غیر قابل شمارش و موارد کاربرد و عدم کاربرد a/an و the
اسامی قابل شمارش همانطور که از نانشان پیداست قابل شمارش هستند و با اعداد از یک تا … می توانند بیایند.
a cat
یک گربه
three cats
سه گربه
a secretary
یک منشی
four secretaries
چهار منشی
a plan
یک برنامه
two plans
دو برنامه
و اسامی غیر قابل شمارش را هم نمی توان به هیچ وجه شمرد و با هیچ عددی به کار نمی روند.
wool (but not a wool, two wools)
پشم
water (but not two water, three waters)
آب
weather (but not a weather, four weathers)
پر
energy (but not an energy, severed-energies)
انرژی
نکته: در زبان انگلیسی معمولا از a/an فقط با اسم مفرد قابل شمارش استفاده می کنیم:
a secretary
یک منشی
an office
یک اداره
اما هیچ وقت a salt (یک نمک) و با a sugar (یک شکر) نداریم چون غیر قابل شمارش هستند.
از دیگر کاربرد های a/an می توان گفت که آنها را به جای one در اکثر مواقع برای رجوع به یک چیز در حالت کلی و عمومی و توصیف چیزی اشاره کرد.
There’s a police car outside.
یک ماسین پلیس بیرون است.
My brother’s married to a doctor.
برادرم با یک پزشک ازدواج کرده است.
.Andy lives in an old house.
اندی در خانه ای قدیمی زندگی می کند.
A doctor must like people. (= any doctor)
یک پزشک باید مردم را دوست بدارد.
I would like to live in an old house. (= any old house)
دوست دارم در خانه ای قدیمی زندگی کنم.
She’s a doctor.
او یک پزشک است.
I’m looking forward to being a grandmother.
بی صبرانه منتظر مادربزرگ شدن هستم.
A glider is a plane with no engine.
یک پاراگلاید هواپیمایی بدون موتور است.
Don’t use your plate as an ashtray.
از بشقابت به حای زیر سیگاری استفاده نکن.
She’s a nice person.
او فرد مهربانی است.
That was a lovely evening.
بعد از ظهر دل انگیزی بود.
He’s got a friendly face.
او چهر های دوست داشتنی دارد.
It’s an extremely hot day.
هوای بسیار گرمی است.
نکته: معمولا نمی توانیم a/an را در اصطلاحات منفی قبل از حروف اضافه حذف یا اعداد کسری کنیم.
Lend me your pen. ~ I haven’t got a pen. (not I haven’t got pen.)
خودکارت را به من قرض بده.~ هیچ خودکاری ندارم.(یکی هم ندارم)
You mustn’t go out without a coat. (not … without coat)
بدون کتت نرو.
three-quarters of a pound (not three-quarters of pound)
سه چهارم یک پوند.
نکته: هر گاه در مورد شغل ها هم بخواهیم صحبت کنیم یا بنویسیم نمی توانیم a/an را حذف کنیم.
She’s an engineer. (not She’s engineer.)
او یک مهندس است.
I used my shoe as a hammer. (not … as hammer.)
از کفشم به عنوان یک چکش استفاده کردم.
نکته: دو حرف تعریف نکره a/an را معمولا با یک صفت تنها نمی توان به کار برد، حتما باید اسمی با آنها آورد.
It’s a good car. It’s good (not It’s a good.)
ماشین خوبی است. خوب است.
نکته: دو حرف تعریف a/an را به تنهایی با صفات یا ضمایر ملکی هم نمی توان به کار برد و حتما باید اسم با آنها آورد.
He’s a friend of mine. (not He’s a my friend.)
او یکی از دوستانم است.
نکته: به جای a/an از the برای اسامی که آنها را می شناسیم یا از آنها اطلاعی داریم استفاده می کنیم.
She lives in a big house. (The hearer doesn’t know which one.)
او در خانه ای بزرگ زندگی می کند.
She lives in the big house over there. (The hearer knows which one.)
او در خانه بزرگ در آنجا زندگی می کند.
نکته: بین انتخاب a و an باید دقت کنید که اگر کلمه ای با حرف صدا دار شروع شد حتما از an و اگر بی صدا بود از a استفاده کنید.
a rabbit
یک خرگوش
a lemon
یک لیمو
an elephant
یک فیل
an orange
یک پرتقال
اما دقت کنید که در حالت های زیر هم باید از an استفاده کنید:
an hour (یک ساعت)
/an ‘auar/
an MP3 player (یک دستگاه ام پی تری پلیر)
/an em ‘pi/
چون همانطور که از فونتیک و آوای آن معلوم است با حروف صدا دار شروع شده اند و در حالت های زیر هم به جای an از a باید استفاده کرد:
a university
یک دانشگاه
/a junu’v3:sati/
A unicorn
یک اسب تک شاخ
/a ˈjuːnəkɔːn/
چون اینجا u صدای ی میدهد نه آ مثل umpire, unvle و ی جزو حروف صدا دار نیست.
نکته: در زبان انگلیسی گاهی a قبل از اسامی را به جای / a/ به صورت /ei/ تلفظ می کنیم که این در حالت شک و تردید و ایجاد تفاوت و تمایز ایجاد می شود.
I think III have a /ei/ chocolate ice cream.
یک بستنی شلاتی می خواهم.
It’s a /ei/ reason – it’s not the only reason.
این یک دلیل است. تنها دلیل نیست.
نکته: با اسامی جمع و غیر قابل شمارش از a/an نباید استفاده کرد.
There were cats in every room. (not … a cats …)
در هر اتاق گربه ها بودند.
Doctors generally work long hours.
دکتر ها معمولا ساعت های طولانی کار می کنند.
He’s got very big ears.
او گوش های بزرگی دارد.
Her coat is made of pure wool.
کتش از پشم خالص است.
What’s that? — think it’s pepper
آن چیست؟ فکر کنم فلفل باشد.
نکته: بعضی از اسامی در زبان انگلیسی قابل شمارش و در زبان های دیگر شاید غیر قابل شمارش باشند که نباید اشتباه گرفته شوند تا خواننده یا شنونده را سر در گم کنند.
I need information and advice. (not … an information and an advice)
به اطلاعات و توصیه نیاز دارم.
You’ve made very good progress. (not … a very-good progress.)
پیشرفت خوبی داشته ای.
دقت داشته باشید دو کلمه هوا (weather) و زبان انگلیسی (English) را همیشه بدون a/an به کار می بریم.
We’re having terrible weather. (not … a terrible weather)
هوای بدی داشتیم.
She speaks very good English. (not … a very good English)
او انگلیسی خوبی صحبت می کند.
نکته: از some و any می توانیم به جای حروف تعریف استفاده کنیم.
We met some nice French girls on holiday.
در تعطیلات تعدادی دختر خوب (نجیب) فرانسوی را ملاقات کردیم.
Have you got any matches?
کبریتی با خود داری؟
نکته: اگر کلی در مورد چیزی یا مطلبی بخواهیم بحث کنیم، از هیچ حرف تعریف، و هنگامی که چیزی را دقیق می شناسیم و اطلاعات کافی نسبت به آن داریم، به جای a/an از the استفاده می کنیم.
I’m working with children. (The hearer doesn’t know which ones.)
با کودکان کار می کنم.
How are the children? (= the hearer’s children)
بچه ها چطورند؟
We need salt. (= any salt)
نمک نیاز داریم.
Could you pass the salt? (The hearer can see the salt that is wanted.)
لطفا نمکدان را بده.
Are dogs more intelligent than cats? (not … the dogs … the cats)
آیا سگ ها از گربه ها باهوش تر هستند؟
Everybody likes music. (not … the music)
همه مردم موسیقی را دوست دارند.
مثال های بیشتر برای کاربرد some و any به جای حروف تعریف در جملات مثبت، منفی و سوالی و یا کاربرد no articles:
We need (some) cheese.
مقداری پنیر نیاز داریم.
I didn’t buy (any) eggs.
هیچ تخم مرغی نخریدم.
We’ve planted some roses in the garden. (A limited number; the speaker doesn’t say how many.)
چند گل رز در باغچه کاشته ایم.
I like roses. (No idea of number.)
گل های رز را دوست دارم.
We got talking to some students. (A limited number.)
با چند دانش آموز صحبت کردیم.
Our next-door neighbours are students. (The main idea is classification, not number.)
همسایه های کناری ما دانشجو هستند.
I’ve just bought some books on computing. (A limited number.)
مقداری کتاب با موضوع محاسبات خریدم.
There were books on the desk, on the floor, on the chairs … (A large number.)
مقداری کتاب روی میز، روی زمین و صندلی بودند.
Would you like some more rice? (An indefinite amount – as much as the listener wants.)
مقداری برنج بیشتر می خواهی؟
We need rice, sugar, eggs, butter, beer, and toilet paper. (The speaker is thinking just of the things that need to be bought, not of the amounts.)
برنج، شکر، تخم مرغ، کره، آب جو و دستمال توالت نیاز داریم.
Is there any water in the fridge? (The speaker wants a limited amount.)
آب در یخچال باقی مانده است؟
Is there water on the moon? (The interest is in the existence of water, not the amount.)
یا در کره ماه آب وجود دارد.
This engine hardly uses any petrol. (The interest is in the amount.)
این موتور به سختی بنزین مصرف می کند.
This engine doesn’t use petrol (The interest is in the type of fuel, not the amount.)
این مونور هیچ بنزینی مصرف نمی کند.
نکته: اگر بدانیم مقدار مورد نظر چقدر است به هیچ وجه از some و any نباید استفاده کنیم.
مقایسه کنید:
You’ve got some great books.
مقداری کتاب عالی داری.
You’ve got pretty toes. (A definite number – ten. You’ve got some pretty toes would suggest that the speaker is not making it clear how many – perhaps six or seven!)
انگشتان پاهای عالی و زیبایی داری.
نکته: از حرف تعریف the هم برای بحث در مورد اسامی غیر قابل شمارش و جمع در حالت کلی استفاده نمی کنیم و ترجیح بر این است که در این حالت ها از هیچ حرف تعریفی استفاده نشود.
اکنون جملات را با هم مقایسه کنید تا به کاربرد و عدم کاربرد the در هر مثال پی ببرید.
Move the books off that chair and sit down. (= particular books)
کتابها را از روی آن صندلی بردار و بنشین.
Books are expensive. (not The books are expensive.)
کتاب ها گران هستند.
I’m studying the life of Beethoven. (= one particular life)
زندگی نانه بتهون را مطالعه می کنم.
Life is complicated. (not The life …)
زندگی پیچیده است.
Where’s the cheese?~ / ate it.
پنیر کجاست؟ ~ خوردمش.
Why has the light gone out?
چرا برق رفته است.
I love cheese.
پنیر دوست دارم.
Nothing can travel faster than light.
هیچ چیز سریعتر از نور نیست.
I’ve joined the local Dramatic Society.
به گروه نمایش دراماتیک سوسایتی ملحق شدم.
It’s not always easy to fit in with society.
همیشه عضو جامعه شدن راحت نیست.
I never really understood the nature of my father’s work.
هرگز ذات و اصل کار پدرم را متوجه نشدم.
She’s very interested in nature, especially animals and birds.
او به طبیعت خیلی علاقه مند است، مخصوصا حیوانات و پرندگان.
Write your name in the space at the bottom of the page.
اسمت را داخل فضای خالی پتیین صفحه بنویس.
Would you like to travel into space?
دوست داری به فضا سفر کنی؟
نکته: کلمه most معنی اکثر و اکثریت (meaning the majority of) می دهد و بدون the به کار می رود.
Most birds can fly. (not The most …)
اکثر پرندگان می توانند پرواز کنند.
Most of the children got very tired. (not The most …)
اکثر بچه ها خیلی خسته شدند.
نکته: گاهی با همان اسم مفرد قابل شمارش هم در مورد چیزی به طور کلی در زبان انگلیسی می توان بحث و گفت و گو کرد.
Schools should concentrate more on the child and less on exams.
مدارس باید بیشتر روی بچه ها تمرکز کنند تا امتحانات.
این حالت بیشتر با اسامی وسایل علمی، اختراعات و آلات موسیقی رایج است.
Life would be quieter without the telephone.
زندگی بدون تلفن ساکت تر خواهد بود.
The violin is more difficult than the piano.
نواختن ویالون از پیانو سخت تر است.
حتی با به کار بردن a/an هم می توانیم در مورد گروه های مختلف و مثالی از انواع آنها بحث کنیم.
A baby deer can stand as soon as it’s bom.
یک بچه آهو/گوزن به محض به دنیا آمدن می تواند روی پاهایش بایستد.
A child needs plenty of love.
یک بچه به کلی عشق نیاز دارد.
اگر بخواهیم در مورد همه اعضای گروه یا دسته بحث کنیم دیگر نمی توانیم a/an را به کار ببریم.
The tiger is in danger of becoming extinct, (not A tiger is in danger of becoming extinct. The sentence is about the whole tiger family, not about individuals.)
ببر ها در معرض خطر انقراض قرار دارند.
Do you like horses? (not Do like a horses)
اسب ها را دوست داری؟
گاهی پیش می آید که حدس زدن اینکه the را به کار ببریم یا نه خیلی سخت می شود و نمی توان به راحتی انتخاب کرد. در این موارد بهترین کار این است که اگر در مورد عضوی از گروه و دسته فقط داریم صحبت می کنیم یا می نویسیم، آنگاه نباید حرف تعریفی به کار ببریم و اگر در مورد کل گروه و دسته مورد نظر یک جا باشد آنگاه باید حرف تعریف بیاوریم.
Nurses mostly work very hard.
پرستاران به شدت (سخت) کار می کنند.
Stars vary greatly in size.
ستاره ها در مقیاس سایز متفاوت هستند.
The nurses have never gone on strike.
پرستاران هرگز دست به اعتصاب نزده اند.
The stars are really bright tonight.
ستاره ها امشب واقعا درخشان هستند.
Farmers often vote Conservative.
کشاورزان اغلب به حذب محافظه کار رای می دهند.
What has this government done for the farmers?
این دولت برای کساورزان چه کار مفیدی کرده است؟
It’s difficult for railways to make a profit. (any railways)
برای سازمان راه آهن سود کردن خیلی سخت شده است.
The railways are getting more and more unreliable. (our well-known railways)
حمل و نقل قطاری روز به روز غیر قابل اطمینان تر می شود.
این حالت بیشتر وقتی در مورد ملیت ها بحث می کنیم رخ می دهد.
New Zealanders don’t like to be mistaken for Australians.
ساکنین و اهالی نیوزلتد دوست ندارند با استرالیایی ها اشتباه گرفته شوند.
The Australians suffered heavy losses in the First World War.
استرالیایی ها در جنگ جهانی اول شکست های بدی متحمل شدند.
نکته: در زبان انگلیسی هنگامی که در مورد گروه با دسته ای بسته (محدود) هم سخن می گوییم، احتمال به کار بردن the بیشتر از نبردنش است. اکنون جملات زیر را با هم مقایسه کنید:
French painters (a large, indefinite group)
نقاس های فرانسوی
the Impressionists (a particular artistic movement; we know more or less who belonged to the group)
امپروسیونیست ها
19th-century poets
شاعران قرن نوزدهم
the Romantic poets (Shelley, Keats, Byron, Wordsworth and a few others)
شاعرین ژانر رومانتیک
British comprehensive schools
مدارس عمومی بریتانیایی
the British ‘Public Schools’ (a limited group of expensive high-prestige schools)
مدارس خصوصی بریتانیایی
Metals are mostly shiny.
آهن آلات بیشتر درخشان هستند.
Next term we’re going to study the metals in detail
ترم بعدی می خواهیم در مورد آهن آلات در جزییات بیشتر مطالعه کنیم.
نکته: در زبان انگلیسی بعضی از اصطلاحات نیمه کلی هستند یعنی چیزی بین کلی و عمومی که به ‘half-general’ شهرت دارند. یعنی اگر در مورد موسیقی دهه 60 یا تاریخ و فقر قرن هجدهم بریتانیا سخن بگوییم، در مورد همه نوع آن سخن نمی گوییم. بلکه محدود ترش کرده ایم اما نه خیلی محدود و تماما بسته ولی با این حال با این نوع اصطلاحات هم معمولا نباید حرف تعریف به کار ببریم:
The history I did at school or the poverty I grew up in.
درس تاریخی که در مدرسه گذراندم و فقری که در آن بزرگ شدم.
1960s music
موسیقی دهه نود
African butterflies
پروانه های آفریقابی
نکته: در زبان انگلیسی از حرف تعریف the به همراه کلمات بیانگر اقلیم، آب و هوا و سرزمین های جغرافیایی نظیر
- the town (شهر)
- the country (کشور)
- the mountains (کوهستان)
- the sea (دریا)
- the seaside (ساحل)
- the wind (باد)
- the rain (باران)
- the weather (هوا)
- the sunshine (نور خورشید)
- the night (شب)
که شنونده با آنها آشنایی دارد استفاده می کنیم.
My wife likes the seaside, but I prefer the mountains.
همسرم ساحل را دوست دارد ولی من کوهستان را ترجیح می دهم.
British people talk about the weather a lot.
مردم بریتانیا زیاد در مورد آب و هوا صحبت می کنند.
I love listening to the wind.
عاشق گوش دادن به صدای باد هستم.
اما دقت داشته باشید که هیچ حرف تعریفی را با کلمات بیانگر ویژگی ها و مرتبط با طبیعت (nature)، جامعه (society) یا فضا (space) که معنی کلی و general داشته باشند را استفاده نمی کنیم.
نکته: از حرف تعریف the به همراه اسامی قابل شمارش در حالت مفرد با چیز ها و اسامی که دو زندگی روز مره همه افراد کاربرد زیاد دارند، استفاده می کنیم و در این حالت باید به خاطر بسپارید که حرف تعریب the نشان از شناس و معروف بودن آن ندارد بلکه رایج بودن و همگانی بردن آنرا نشان می دهد.
I have some of my best ideas when I’m on the bus.
وقتی سوار اتوبوس هستم، چند ایده ناب و عالی به ذهنم می رسد.
Most of my friends go to the hairdresser two or three times a month.
اکثر دوستانم دو یا سه بار در ماه به آرایشگاه می روند.
Do you sing in the bath?
آیا در حمام آواز می خوانی؟
I’ve stopped reading the newspaper because it*s too depressing.
روزنامه خواندن را متوقف کردم چون خیلی افسرده کننده بود.
نکته: از حرف تعریف the حتی اگر ندانیم دقیقا در مورد چند نفر یا چیزی داریم صحبت می کنیم استفاده می کنیم، چون احتمال ها در این حالت زیاد است.
Lying by the side of the road we saw the wheel of a car. (not … a wheel of a car)
در حالی که کنار جاده دراز مشیده بودیم، چرخ های ماشین را دیدیم.
John Perkins is the son of a rich banker. (who may have more than one son)
جان پرکینز پسر بانکدار معروف است.
She kicked him on the knee.
به زانوی او ضربه زد.
از the به همراه side و wrong در این حالت استفاده می کنیم:
I usually sit at the side in church.
معمولا یک گوشه در کلیسا می نشینم.
He’s the wrong man for me.
او فرد مناسب من نیست.
(on the phone) .I’m sorry. You’ve got a/the wrong number.
شرمنده، شماره اشتباه را گرفته اید.
نکته: در بعضی اصطلاحات فیکس و ثابت مربوط به زمان، مکان و حرکت، معمولا اسامی قابل شمارش، غیر قابل شمارش تلقی می شوند و حرف تعریف هم نمی گیرند.
to/at/ inI/from school/university/college
به/در/از مدرسه /دانشگاه/ دانشکده
to/at/in/into/from church
به/در/به داخل /از کلیسا
to/in/into/out of bed/prison
به/در/به داخل/ بیرون از تخت/زندان
to/in/into/out of hospital (BrE)
به/در/ به داخل/ بیرون از بیمارستان
to/at/from work
به/در/ از کار
to/at sea
به/در دریا
to/in/from town
به/در/ از شهر
at/from home
در/از خانه
leave home
ترک خانه
leave/start/enter school/university/college
ترک/شروع/ ورود به مدرسه/دانشگاه/ دانشکده
by day
در روز/روزانه
at night
شب/شبانه
by car/bus/bicycle/plane/train/tube/boat
با ماشین/اتوبوس/دوچرخه/هواپیما/قطار/مترو/قایق
on foot
پیاده
by radio/phone/letter/mail
با رادیو/تلفن/نامه/ایمیل
با اسم مکان ها، کاربرد حرف تعریف ممکن است معنی را عوض کند:
I met her at college. (when we were students)
او را در دانشکده دیدم. (در این مثال منظور زمان دانشجویی بوده است)
I’ll meet you at the college. (The college is just a meeting place.)
در دانشکده می بینمت. (در این مثال دانشکده مکان ملاقات است)
Jane’s in hospital (as a patient)
جین در بیمارستان بستری است.
I left my coat in the hospital when I was visiting Jane.
کتم را در بیمارستان هنگامی که به دیدن جین رفته بودم جا گذاشتم.
Who smokes in class? (= … in the classroom?)
چه کسی در کلاس سیگار می کشد؟
Who in the class smokes? (= Who is a smoker …?)
سیگاری کلاس چه کسی است؟
در انگلیسی آمریکایی، دو کلمه university و hospital ‘دانشگاه و بیمارستان’ همیشه با حرف تعریف به کار می روند.
She was unhappy at the university.
او در بیمارستان ناراحت بود.
Say that again and I’ll put you in the hospital
اگر جرات داری یکبار دیگر آن را بگو تا بفرستمت بیمارستان.
نکته: حرف تعریف را اغلب در اصطلاحات دوبل مخصوصا حرف اضافه ای حذف می کنیم.
with knife and fork
با کارد و چنگال
on land and sea
در زمین و دریا
day after day
روز به روز
with hat and coat
با کلاه و کت
arm in arm
بازو به بازو
husband and wife
زن و شوهر
from top to bottom
از بالا به پایین
inch by inch
اینچ به اینچ
نکته: بعد از اسامی ملکی، اسامی حرف تعریف خود را از دست می دهند و به کار گرفته نمی شوند.
the coat that belongs to John = John’s coat (not John’s the coat)
کتی که متعلق به جان است.
the economic problems of America = America’s economic problems (not the America’s economic problems)
مشکلات اقتصادی آمریکا
اما خود اسم ملکی شاید حرف تعریفی داشته باشد.
the wife of the boss = the boss’s wife
همسر رئیس
نکته: هنگامی که از توصیف کننده های اسمی استفاده می کنیم، حرف تعریف اسم اول حذف می شود.
lessons in how to play the guitar = guitar lessons
دروس یادگیری (چگونگی) گیتار زدن
a spot on the sun = a sunspot
لکه خورشید
نکته: بعد از دو کلمه both و all معمولا حرف تعریف the را حذف می کنیم.
Both (the) children are good at maths.
هر دوی بچه ها در ریاضیات خوب هستند.
All (the) three brothers were arrested.
هر سه برادر دستگیر شدند.
معمولا حرف تعریف the را بعد از all در اصطلاحاتی نظیر
- all day (تمام روز)
- all night (تمام شب)
- , all week (تمام هفته)
- all year (تمام سال)
all winter (تمام زمستان) - all summer (تمام تابستان)
را حذف می کنیم.
He’s been away all week.
تمام هفته را غایب بود. (نبود)
I haven’t seen her all day.
تمام روز او را ندیدم.
نکته: معمولا حروف تعریف a/an را بعد از اصطلاحاتی نظیر kind of, sort of, type of و اصطلاحاتی از این قبیل حذف می کنیم.
What kind of (a) person is she?
چه نوع شخصی است؟
Have you got a cheaper sort of radio?
رادیو مدل ارزانتر هم دارید؟
They’ve developed a new variety of sheep.
نوع جدیدی از گوسفندان را پرورش داده اند.
نکته: حرف تعریف the را بعد از دو اصطلاح amount of و number of حذف می کنیم.
I was surprised at the amount of money collected. (not … of the money)
از رقم پول جمع شده شگفت زده شدم.
The number of unemployed is rising steadily.
نرخ بیکاری به آرانی در حال افزایش است.
نکته: برخلاف اسامی مفرد قابل شمارش دیگر، دو کلمه man و woman را می توان به صورت کلی بدون حرف تعریف به کار برد.
Man and woman were created equal.
مرد و زن یکسان آفریده شدند.
اما بیشتر در زبان انگلیسی ما این دو کلمه را در غالب اصطلاحات a woman and a man (یک زن و یک مرد) یا men and women (مردان و زنان) استفاده می کنیم.
مثال:
A woman without a man is like a fish without a bicycle. (old feminist joke)
یک زن بدون مرد مانند یک ماهی بدون دوچرخه است.
Men and women have similar abilities and needs.
مردان و زنان توانایی و نیاز های یکسانی دارند.
دقت داشته باشید در زبان انگلیسی از کلمه man به عنوان بشر و بشریت هم استفاده می شود و در این حالت هر دو جنس را شامل میشود نه فقط مردان را.
How did Man first discover fire?
بشر چگونه آتش را کشف کرد؟
نکته: هنگامی که از اصطلاحاتی نظیر the day/month before و با after this one و یا از نام ماه ها، روز ها، فصل ها و ایام ستفاده می کنیم حرف تعریف the را حذف می کنیم.
Where were you last Saturday?
شنبه هفته پیش کجا بودی؟
See you on Thursday.
پنجشنبه می بینمت؟
I was away in April
ماه آپریل نبودم.
We’re moving next September.
سپتامبر بعدی جا به جا می شویم.
Rome is lovely in (the) spring.
عاشق شهر رم در بهار هستم.
I like (the) winter best.
فصل مورد علاقه ام زمستان است.
نکته: اگر منظورمان فصل خاصی باشد و اشاره به زمان خاصی داشته باشیم باید قبل از نام آنها the بیاوریم.
I worked very hard in the summer that year.
آن سال تابستان خیلی سخت کار کردم.
نکته: هنگام استفاده از اسامی آلات موسیقی در حالت مفرد از the قبل اسمشان در حالت کلی استفاده می کنیم.
The violin is really difficult.
نواختن ساز ویالون واقعا سخت است.
Who’s that on the piano?
آن شخصی که پشت پیانو نشسته است، کیست؟
اما هنگامی که از ژانر های مختلف موسیقی نظیر جاز، پاپ و حتی موسیقی کلاسیک صحبت می کنیم the را به کار نمی بریم.
This recording was made with Miles Davis on trumpet.
این آهنگ را با میلس دیویس روی شیپور ضبط کرده ایم.
She studied oboe and saxophone at the Royal Academy of Music.
او در مورد ساز اوبو و ساکسفون در آکادمی رویال موسیقی مطالعه کرد.
نکته: هنگامی که از گونه و انواع مختلف سرگرمی نظیر رادیو، تئاتر و … صحبت می کنیم، حرف تعریف the را به کار می بریم اما با کلمه تلویزیون خیر.
I always listen to the radio while I’m driving.
همیشه وقتی رانندگی می کنم به رادیو گوش می دهم.
It was a great treat to go to the cinema or the theatre when I was a child.
وقتی بچه بودم رفتن به تئاتر و سینما حس خیلی خوبی داشت.
What’s on TV?
برنامه تلویزیون چیست؟ (تلویزیون چه چیزی پخش می کند)
نکته: هنگامی که در مورد حرفه، آموزشگاه و ارگان مربوط با موضوعات بالا صحبت می کنیم، حرف تعریف the را باید حذف کنیم.
Cinema is different from theatre in several ways.
از چندین جهت، سینما از تئاتر، خیلی متفاوت است.
He’s worked in radio and television all his life.
او تمام عمرش را در رادیو و تلویزیون سپری کرده است.
نکته: حرف تعریف the را با القابی نظیر ملکه الیزبات (Queen Elizabeth) و رئیس جمهور لینکن ( President Lincol) به کار نمی بریم. جملات زیر را با هم مقایسه کنید.
Queen Elizabeth had dinner with President Kennedy.
ملکه الیزابت با رییس جمهور کندی شام خورد.
The Queen had dinner with the President.
ملکه با رئیس جمهور شام خورد.
نکته: از the در متمم جملاتی که بیانگر این هستند که شخصی جا و مقامی به دست آورده با کسب کرده استفاده نمی توان کرد. مقایسه کنید:
They appointed him Head Librarian.
او را به عنوان مدیر کتابدار ها (مسئول کتابخانه) انتخاب کردند.
He was elected President in 1879.
در سال 1879 به عنوان رییس جمهور انتخاب شد.
Where’s the librarian?
کتابدار (مسئول کتابخانه) کجاست؟
I want to see the President.
می خواهم رئیس جمهور را ملاقات کنم.
نکته: از دو حرف تعریف نکره a/an به همراه اسامی قابل شمارش مفرد در اصطلاحات تعجبی بعد از what می توان استفاده کرد.
What a lovely dress! (not What lovely dress!)
چه لباس زیبایی!
اما با اصطلاحات غیر قابل شمارش هرگز:
What nonsense! (not What a nonsense!)
چه مزخرفاتی!
What luck!
چه شانسی!
نکته: اسامی مریضی ها و درد ها اغلب و اکثرا غیر قابل شمارش محسوب می شوند. به همین خاطر هیچ حرف تعریفی به خود نمی گیرند.
Have you had appendicitis?
آیا تا به حال بیماری آپاندیس داشته ای؟
I’ve got toothache again.
دوباره دندان درد دارم.
دو حرف تعریف a/an را در موارد محدود با بیماری های نظیر سرما خوردگی ‘a cold’ و سر درد ‘a headache’ می توان به کار برد.
I’ve got a horrible cold.
سرمای بدی خورده ام.
Have you got a headache?
سر درد داری؟
از حرف تعریف the هم با نام معدود بیماری ها می توان استفاده کرد.
I think I’ve got (the) flu.
فکر کنم آنفولانزا گرفته ام.
She’s never had (the) measles.
تا به حال سرخک نداشته است.
در بعضی موارد کمی تفاوت و تمایز بین کاربرد بریتانیایی و آمریکایی در این حالت دیده می شود.
برای مثال فرد امریکایی دندان درد، گوش درد، کمر درد و دل درد را با حرف تعریف a/an می آورد ولی یک بریتانیایی بدون حرف تعریف از آنها استفاده می کند.
I’ve got a toothache / an earache / a backache / a stomachache. (BrE I’ve got toothache/earache etc)
نکته: هنگامی که در مورد اعضای بدن و نسبت مالکیت آنها صحبت می کنیم از ضمایر ملکی استفاده می کنیم و نه از the.
Katy broke her arm climbing. (not Katy broke the arm climbing.)
بازوی کتی هنگام کوهنوردی شکسته شد.
He stood in the doorway, his coat over his arm. (not … the coat over the arm)
در چارچوب در، در حالی که کتش روی بازویش بود، ایستاده بود.
اما اگر همین اسامی اعضای بدن را بعد از حرف اضافه و در ساختار هایی که بیانگر درد، ضربه و … باشند بیاوریم می توانیم از the با آنها استفاده کنیم.
She hit him in the stomach.
به شکم او ضربه ای زد.
He was shot in the leg.
به پایش شلیک شد.
Can’t you look me in the eye?
می توانی در چشم هایم نگاه کنی؟
نکته: در اصطلاحات بیانگر مقیاس و اندازه گیری که حرف اضافه by دارند می توانیم از the استفاده کنیم.
Do you sell eggs by the kilo or by the dozen?
تخم مرغ ها را کیلویی یا دو جین می فروشید؟
He sits watching TV by the hour.
او هر ساعت مشغول تماشای تلویزیون است.
Can I pay by the month?
می توانم ماهانه پرداخت کنم؟
دو حرف تعریف a/an را می توان برای واحد های اندازه گیری به کار برد.
sixty pence a kilo
کیلویی شصت پنس
thirty miles an hour
سی مایل در ساعت
twice a week
دو بار در هفته
نکته: از حرف تعریف the به همراه اسامی مکان ها می توان استفاده کرد.
seas (the Atlantic)
دریاها: آتلانتیک
mountain groups (the Himalayas)
رشته کوه ها: هیمالیا
island groups (the West Indies)
جزایر: جزایر هندوی غربی
rivers (the Rhine)
رود ها: راین
deserts (the Sahara)
کویر ها: صحرا
most hotels (the Grand Hotel)
بیشتر هتل ها: گرند هتل
most cinemas and theatres (the Odeon; the Playhouse)
بیشتر سینماها و تئاتر ها: اودئون، پلی هوس
most museums and art galleries (the British Museum; the Frick)
بیشتر موزه ها و گالری ها: موزه بریتانیا و ناین فریک
و در حالت های زیر هم از حرف تعریف معمولا استفاده نمی کنیم:
continents, countries, states, counties, departments etc (Africa, Brazil, Texas, Berkshire, Westphalia)
اسامی قاره ها، ایالات، کشور ها مراکز خرید و …: قاره آفریقا، کشور برزیل، ایالت تگزاس، برکشایر، وست فیلیا
towns (Oxford)
اسامی شهر ها: آکسفورد
streets (New Street, Willow Road)
نام خیابان ها: نیو استریت، جاده ویلو
lakes (Lake Michigan)
نام دریاچه ها: دریاچه میشیگان
استثناها:
اسامی جاها و مکان هایی که کلماتی نظیر republic, state, union در خود دارند را باید با حرف تعریف the به کار برد:
the People’s Republic of China, the United Kingdom, the United States).
توجه داشته باشید اسم کشور هلند و دادگاه بین المللی لاهه هم باید با the به کار برده شوند.
Note also the Netherlands, and its seat of government The Hague.
در زبان انگلیسی کاربرد the با نام مکان هایی عمومی و نام ساختمان ها و اداراتی که هم نام شهر یا ایالت مد نظر هستند، امری غیر واجب و غیر ضروری است.
Oxford University (not the Oxford University)
دانشگاه آکسفورد.
Hull Station (not the Hull Station)
ایستگاه هال
Salisbury Cathedral
کلیسای اعظم سالزبری
Manchester City Council
شورای شهر منچستر
Birmingham Airport
فرودگاه بیرمنگام
Cheltenham Football Club
بلشگاه فوتبال چارلتون
اما با اسامی مراکز و ادارات کم اهمیت کاربرد the ایرادی ندارد و یا دوباره اصلا به کار نمی رود.
(The) East Oxford Community Centre
مرکز شرقی دانشگاه آکسفورد
(The) Newbury School of English
مدرسه انگلیسی نیوبری
نام اکثر کوهستان ها معمولا بدون the می آیند ولی در این مورد هم بعضی جاها the را می توان دید:
برای مثال نام کوه هایی نظیر اورست، کلیمانجارو، اسنودن و … (Everest, Kilimanjaro ,Snowdon ,Table Mountain) بدون the هستند.
اما مواردی هم مانند زیر وجود دارند که با the به کار می روند و بهترین کار فقط حفظ کردن نام آنها با the است. در این حالت وقتی نام چند استثنا را بدانید، دیگر می دانید باقی همگی بدون the هستند.
The Meije (= La Meije),The Matterhorn (= Das Matterhorn)
نام روزنانه و مجلات اکثرا با the می آیند:
The Times
تایمز
The Washington Post
واشنگتن پست
اما همانطور که دیدید بالا گفتیم اکثرا نه همیشه چون موارد زیادی هم وجود دارند که نام مجلات در آنها بدون the دیده می شود:
New Scientist
در حالت مخفف معمولا هیچ حرف تعریفی را به کار نمی بریم که این ساختار ها در تیتر روزنامه ها (newspaper headlines)، تیتر ها (headings)، کپشن و زیر نویس عکس ها (picture captions)، یاد داشت ها، پوستر ها و … (notices, posters etc)، دستور العمل ها (instructions)، عدد گذاری ها و برچسب ها (numbering and labelling) مدخل لغات موجود در دیکشنری ها (dictionary entries)، لیست ها (lists) هستند و the یا a/an در آنها به کار نمی روند.
MAN KILLED ON MOUNTAIN
مردی در کوهستان کشته شد.
Introduction Chapter 2 Section B
معرفی بخش 2 قسمت ب
Mother and child
مادر و فرزند
SUPER CINEMA
سینمای مخصوص
RITZ HOTEL
هتل ریتز
Open packet at other end.
پاکت باز در سمتی دیگر
Go through door A
از درب آ عبور کنید.
و آخرین حالت را هم می توان جملات امری نام برد که در این نوع ساختار هم هیچ حرف تعریفی به کار برده نمی شود.
Turn to page 26. (not … the page 26.)
به صفحه 26 بروید.
Put palm inner surface of hand on your face
قسمت داخلی کف دستانتان را روی صورتتان بگذارید.
take car to garage
ماشین را به گاراژ ببرید.
pay phone bill
قبض تلفن را پرداخت کنید.
همانطور که دیدید در این مقاله تخصصی تمام حالت های کاربرد و عدم کاربرد حروف تعریف در زبان انگلیسی را برایتان بیان کردیم. این مقاله تخصصی نیازمند بارها مرور و یادداشت برداری است. اما به یاد داشته باشید برای کار راه اندازی حتما مقاله عمومی را چند بار مطالعه و برای کسب اطلاعات جامع و advance سراغ این مقاله بیاید.
اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی، کلاس های آموزش زبان انگلیسی ما را از دست ندهید!
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
خیلی ممنون از آموزش های خیلی خوب و جامع سایت تون. من مدت ها است که دارم با سایت شما جلو میرم و خیلی زبان انگلیسی ام تقویت شده.
مرسی از شما دوست عزیز
خیلی خیلی خوشحالیم که براتون مفید بوده
موفق باشید