گرامر ساختار Gerund (فعل + ing) در زبان انگلیسی
اسم مصدر در زبان انگلیسی به حالت خاصی از افعال گفته می شود که نقش اسمی دارند و این حالت متشکل از فعل + ing است که اکنون در این مقاله در جزییات می خواهیم به این ساختار بپردازیم.
تفاوت اصلی بین اسم مصدر (gerund) و وجه وصفی حال
(Present Participle) در این است که اسم مصدر ها مشتق شده از افعال هستند و نقش اسمی دارند ولی وجه وصفی حال نقش وصفی و صفتی در جمله دارند.
همانطور که ابتدای جمله اشاره کردیم برای دستیابی به اسم مصدر فقط کافی است ing را به فعل وصل کنیم:
sleep → sleeping
work → working
چند قاعده نوشتاری:
دقت داشته باشید، بعضی وقت ها فقط وصل کردن ing به فعل کافی نیست و چندین تغییر دیگر هم مورد نیاز است تا از لحاظ نوشتاری هم به مشکل برنخوریم.
برای مثال اگر فعل ما به یک حرف بی صدا ختم شود و قبلش حرف صدادار تاکیدی آمده باشد، برای اسم مصدر کردن آن، حرف آخر را باید دوبل کنیم:
Stop → Stopping
Run → Running
اما اگر همین الگو را داشته باشیم و قبل حرف آخر بی صدا، حرف صدادار غیر تاکیدی آماده باشد، حرف آخر را هنگام تبدیل به اسم مصدر دوبل نمی کنیم:
open → opening
اگر آخر فعل ما به ie ختم شود هنگام تبدیل به اسم مصدر ie را به y تغییر می دهیم:
Lie → Lying
Die → Dying
اگر حرف آخر فعل ما e باشد هنگام تبدیل به اسم مصدر e را باید حذف کنیم:
Come → Coming
Mistake → Mistaking
اکنون می خواهیم سراغ خود اسم مصدر و کاربردهای آن برویم.
کاربرد های اسم مصدر (Gerund):
اسم مصدر کاربرد های مختلفی دارد که عبارتند از:
- فاعلی(The Subject of a Verb)
- مفعول فعل (The Object of a Verb)
- مفعول حرف اضافه (The Object of a Preposition)
- متمم فاعلی (A Subject Complement)
اکنون می خواهیم به هر کاربرد جداگانه بپردازیم.
1) کاربرد اول: فاعلی
Smoking is bad for your health.
سیگار کشیدن برای سلامتیت بد است.
Meditating calm your nerves.
مدیتیشن اعصابت را آرام می کند.
2) کاربرد دوم: مفعولی
I love cooking.
عاشق آشپزی هستم.
I hate smoking.
از سیگار کشیدن متنفرم.
3) کاربرد سوم: مفعول حرف اضافه
I’m very good at painting.
نقاشی ام خیلی خوب است.
I’m afraid of swimming.
از شنا کردن می ترسم.
4) کاربرد چهارم: متمم فاعلی
The best thing about my trip to Japan was eating.
بهترین چیز در مورد سفرم به ژاپن، غذا خوردنش بود.
A good way to lose weight is exercising.
یک راه خوب برلی کاهش وزن , تمرین کردن است.
عبارات اسم مصدری (Gerund Phrases):
در زبان انگلیسی اسم مصدر می تواند شروع کننده یک عبارت هم باشد، که این عبارت متشکل از اسم مصدر، مفعولش و توصیف کننده های اسمی دیگر است.
Eating food too quickly will make you ill.
تند غذا خوردن تو را مریض خواهد کرد.
در این مثال اسم مصدر ما eating است.
همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم هم اسم مصدر و هم وجه وصفی حال، هر دو مشتق شده از فعل هستند و ing می گیرند اما کاربرد و نقش های متفاوتی دارند.
اسم مصدر (gerund) کاربردی اسمی و وجه وصفی حال (Present participles) کاربردی فعلی یا وصفی دارد.
Baking is one of favorite pastimes! → gerund
پخت و پز کردن یکی از سرگرمی های مورد علاقه من است. (اسم مصدر)
I was baking this afternoon. → present participle
امروز عصر پخت و پز می کردم. (وجه وصفی حال)
نکات تخصصی این مبحث:
1) استفاده از ing فقط مختص افعال در حالت های استمراری نمی شود بلکه کارایی های وصفی و اسمی هم دارد:
You’re smoking too much these days. (verb: part of present progressive)
این روز ها خیلی سیگار می کشی. (حال ساده استمراری)
There was a smoking cigarette end in the ashtray. (adjective describing cigarette end)
ته سیگار داخل جا سیگاری وجود داشت. (وصفی)
Smoking is bad for you, (noun: subject of sentence)
سیگار کشیدن برایت بد است. (اسمی)
هنگامی که کلمات ing دار به عنوان فعل و صفت به کار می روند وجه وصفی حال نامیده می شوند اما هنگامی که کاربرد اسمی دارند، اسم مصدر نامیده می شوند.
2) حالت های حال کامل، مجهول و منفی این ساختار:
Having slept for twelve hours, I felt marvellous. (perfect)
بعد از اینکه 12 ساعت خوابیدم، احساس فوق العاده ای داشتم. (حال کامل)
She loves being looked at. (passive)
عاشق دیده شدن است. (مجهول)
Not knowing what to do, I went home. (negative)
نمی دانستم چه کار کنم، به خانه رفتم. (منفی)
She’s angry about not having been invited. (negative perfect passive)
از دعوت نشدن عصبانی بود. (حال کامل، مجهول و منفی)
3) تمایز بین ing و مصدر عادی (infinitive):
دقیقا مانند مصدر های عادی که بعد از افعال مخصوص و مشخص می آیند، ساختار های ing دار هم همینگونه بعد از افعالی مشخص پدیدار می شوند که باید این فعل ها را دانست.
اکنون دو حالت را مقایسه کنید:
He agreed to wait.
موافقت کرد که صبر کند.
He suggested waiting. (not He suggested to wait).
او صبر کردن را پیشنهاد کرد.
She’s ready to listen.
آماده به گوش دادن است.
She’s good at listening. (not She’s good to listen.).
مهارت شنیداری خوبی دارد.
the need to talk.
نیاز به صحبت کردن.
the idea of talking. (not the idea to talk)
ایده صحبت کردن.
بالاتر هم اشاره کردیم که ساختار های ing دار می توانند به عنوان فاعل یا متمم در جمله به کار گرفته شوند، همین حالت را برای مصدر ها (infinitive) هم در نظر بگیرید که بیشتر در انگلیسی غیر رسمی رخ می دهند.
Smoking cigarettes can kill you. (More natural than To smoke cigarettes can kill you.)
سیگار مشیدن می تواند تو را بکشد.
My favourite activity is reading thrillers. (More natural than My favourite activity is to read thrillers.)
فعالیت مورد علاقه ام مطالعه کتاب های هیجانی است.
نکته: گاهی تمایز اینکه کدام اسم مصدر و کدام وجه وصفی حال است به همین سادگی ها قابل تشخیص نیست و نیازمند کنکاش و تحقیق بیشتر است.
a waiting room (= a room for waiting. Waiting is a gerund, used rather like a noun. Compare a guest room.)
اتاق انتظار. (کاربردی اسم مصدری برای wait)
a waiting train (= a train that is waiting. Waiting is a participle, used rather like an adjective. Compare an early train.)
قطار منتظر در خط (کاربردی وجه وصفی برای wait)
a sleeping pill (sleeping is a gerund)
قرص خواب آور (اسم مصدر)
a sleeping child (sleeping is a participle)
کودک خوابیده (وجه وصفی)
working conditions (gerund)
شرایط کار (اسم مصدر)
working men and women (participle)
مردان و زنان شاغل (وجه وصفی)
نکته: در زبان انگلیسی قبل از اسم مصدر ها می توان تخصیص گر ها را (the, my, this و …) به کار برد.
Does my smoking annoy you?
آیا سیگار کشیدنم اذیتت می کند؟
I hate all this useless arguing.
از این همه جر و بحث بیهوده متنفرم.
John’s going to sleep during the wedding was rather embarrassing.
خواب رفتن جان وسط عروسی، شرم آور بود.
She was angry at Lina’s trying to lie to her.
او از دست لینا که سعی به روغ گفتن بهش را داشت، عصبی بود.
His shouting gets on my nerves. (but not He shouting…)
فریاد زدنش روی اعصابم است.
Thank you for waiting. (not Thank you for your waiting)
ممنون بابت صبر کردنت.
هنگامی که با ساختار ing، حرف تعریف استفاده می کنیم دیگر نمی توانیم مفعول مستقیم به کار ببریم.
the smoking of cigarettes. (not the smoking cigarettes)
اغلب no را با ساختار ing برای عدم اجازه استفاده از چیزی یا غیر ممکن بودن چیزی، به کار می بریم و این موضوع بیشتر در اعلامیه ها و یادداشت ها رخ می دهد.
NO SMOKING
سیگار کشیدن ممنوع
NO PARKING
پارک ممنوع
NO WAITING
ایستادن ممنوع
Sorry – there’s no smoking in the waiting room.
شرمنده، سیگار کشیدن در اتاق انتظار ممنوع است.
She’s made up her mind; there’s no arguing with her.
تصمیمش را گرفته است ، جای جر و بحثی وجود ندارد.
4) حالت های مفعولی: در انگلیسی غیر رسمی از حالت های مفعولی بیشتر از حالت های ملکی استفاده می شود.
Do you mind me smoking?
ایرادی دارد سیگار بکشم؟
She was angry at Lina trying to lie to her.
از دست لینا که می خواست بهش دروغ بگوید، عصبی بود.
نکته: بعد از تعدادی از افعال نظیر see, hear, watch, feel ضمایر ملکی با ساختار ing به کار گرفته نمی شوند.
I saw him getting out of the car. (not I saw his getting …)
دیدم که از ماشین پیاده شد.
5) کاربرد با فاعل کاذب
It’s nice being with you.
با تو بودن خوب است.
I thought it pointless starting before eight o’clock.
فکر کردم قبل از ساعت 8 شروع کردن بی مورد است.
It’s no good talking to him – he never listens.
با او صحبت کردن بی فایده است، هیچ وقت گوش نمی دهد.
Is it any use expecting them to be on time?
آیا انتظار سر وقت بودن از آنها بی مورد است؟
It’s no use his/him apologising. I shall never forgive him.
عذر خواهی اش فایده ای ندارد. هرگز نمی بخشمش.
I didn’t think it worth complaining about the meal.
فکر نمی کردم اعتراض در مورد غذا فایده ای داشته باشد.
6) اسامی و فرم های ing
We’re all excited about his arrival. (not … about his arriving)
همه در مورد رسیدنش هیجان زده هستیم.
7) افعالی که بعد از آنها ing می آیند
دقیقا مانند مبحث مصدر ها، که آنجا هم افعالی بودند که بعدشان مصدر با to (infinitives) می آمدند در این مبحث هم در زبان انگلیسی افعالی وجود دارند بعد از آنها باید حتما اسم مصدر (ing) بیایند.
I enjoy travelling. (not I enjoy to travel.)
از سفر کردن لذت می برم.
He’s finished mending the car. (not He’s finished to mend …)
تعمیر ماشین را تمام کرده است.
She’s given up smoking. (not … given up to smoke.)
سیگار کشیدن را ترک کرده است.
The doctor suggested taking a long holiday. (not The doctor suggested (me) to take …)
دکتر تعطیلات طولانی رفتن را توصیه کرد.
افعال رایج این دسته عبارتند از:
- admit
- dislike
- give up
- practise
- appreciate
- endure
- (can’t) help
- put off
- avoid
- enjoy
- imagine
- resent
- burst out
- escape
- involve
- resist
- (crying/laughing) excuse
- keep (on)
- risk
- consider
- face
- leave off
- (can’t) stand
- contemplate
- fancy
- mention
- suggest
- delay
- feel like
- mind
- understand
- deny
- finish
- miss
- detest
- forgive
- postpone
مثال:
I always imagine finishing my education then enjoy travelling nonstop around the world for few years.then I consider settling down in a nice european city and and feel like strarting my own business and family there.
من همیشه تصور میکنم که تحصیلاتم را تمام کنم، سپس از سفر بیوقفه به دور دنیا برای چند سال لذت ببرم. سپس در نظر دارم در یک شهر زیبای اروپایی ساکن شوم و احساس میکنم که میخواهم تجارت و خانوادهام را در آنجا شروع کنم.
نکته: موردی که درباره این افعال وجود دارد این است که بعد از تعدادی از افعال بالا ساختار ing بلافاصله به کار گرفته می شود و بعد از برخی دیگر ابتدا باید مفعول و سپس ساختار ing را به کار ببریم:
I dislike people telling me what to think.
از این که افراد به من بگویند چه کنم، بی زارم.
I can’t imagine him working in an office.
نمی توانم او را تصور کنم که در اداره کار می کند.
Nobody can stop him doing what he wants to.
هیچ کس نمی تواند او را از انجام کاری که می خواهد متوقف کند.
He spends all his time gardening.
او تمام وقتش را باغبانی می کند.
Did you see her talking to the postman?
آیا او را دیدی که با پست چی صحبت می کرد؟
I don’t think his article deserves reading. (= … deserves to be read.)
فکر نمی کنم این مقاله درخور مطالعه باشد.
Your hair needs cutting. (= … needs to be cut.)
مویت را باید کوتاه کنی. (نیاز به کوتاه شدن دارد)
نکته: بعد از بعضی از افعال هم ساختار ing و هم مصدر با to امکان پذیر است، این افعال را باید فقط یاد گرفت تا در برخورد و هنگام استفاده از آنها این اصول را بدانید.
- advise
- forbid
- hear
- prefer
- start
- allow
- forget
- intend
- propose
- stop
- can’t bear
- go
- like
- regret
- try
- begin
- go on
- love
- remember
- watch
- continue
- hate
- permit
- see
مثال:
I stopped smoking.
سیگار کشیدن را ترک کردم.
I stopped to smoke.
ایستادم تا سیگاری بکشم.
He continued to teach/teaching foriegn languages.
او تدریس زبانهای خارجه را ادامه داد.
They remembered buying new clothes.
آنها خریدن لباس های جدید را به یاد آوردند.
They remember to buy new clothes.
آنها به یاد آوردند تا لباسهای جدید بخرند.
8) بعد از اسامی و صفات خاص
بعضی از اسامی و صفات می توانند با ساختار ing همراه شوند.
I hate the idea of getting old. (not … the ideato get old.)
از فکر پیر شدن بیزارم.
The thought of failing never entered his head.
فکر شکست خوردن هرگز به ذهنش خطور نکرد.
I’m tired of listening to this. (not I’m tired to listen …)
از فکر کردن به آن خسته شده ام.
She’s very good at solving problems. (not … good to solve …)
در حل مشکلات بسیار ماهر است.
نکته: اینکه بعد از چه اسم، صفت و فعلی ساختار ing می آید را فقط یک دیکشنری معتبر می تواند به ما بگوید.
9) بیان هدف و مقصود
در زبان انگلیسی ساختار خاصی وجود دارد که بعد از آن با آوردن ing می توان هدف و مقصود را بیان کرد که این ساختار عبارت است از:
For + -ing
A strimmer is a machine for cutting grass and weeds.
یک دستگاه چمن زن برای کوتاه کردن چمن ها و علف های هرز است.
Have you got any stuff for cleaning silver?
آیا چیزی برای تمیز کردن نقره داری؟
I need something for killing flies.
به چیزی برای کشتن مگس ها نیاز دارم.
این ساختار بیشتر در حالت کلی و عمومی کاربرد دارد و اگر بخواهیم دقیق تر و از لحاظ ساختار روی هدف و مقصودمان تاکیدی تر شویم سراغ عبارت های مصدری با to می رویم.
I must find something to kill that fly.
باید چیزی برای کشتن مگس ها با آن پیدا کنم.
10) بعد از تمام حروف اضافه
در زبان انگلیسی بعد از تمام حروف اضافه به استثنای to، معمولا از ing استفاده می کنیم.
You can’t make an omelette without breaking eggs. (not … without to break eggs)
بدون شکستن تخم مرغ ها املت نمی توان درست کرد.
Always check the oil before starting the car. (not … before to start the car.)
همیشه قبل از روشن کردن ماشین روغنش را چک کن.
We got the job finished by working sixteen hours a day.
کار را با روزی 16 ساعت تلاش تمام کردیم.
He’s talking about moving to the country.
او در مورد رفتن (نقل مکان کردن) به روستا صحبت می کند.
They painted the house instead of going on holiday. (not … instead to go.)
آنها به جای تعطیلات رفتن خانه را رنگ کردند.
همانطور که دیدید در ابتدای نکته 10 هم ذکر کردیم که به جز to، چون حرف اضافه to مختص عبارات مصدری است. ولی همین to هم چند استثنا دارد که اگر با اصطلاحات خاصی نظیر look forward to ,get used to و … بیاید بعد از آن می توان از ساختار ing استفاده کرد.
I look forward to hearing from you. (not .. to hear from you.)
بی صبرانه منتظر شنیدن خبر از سمت شما هستم.
Do you object to working on Sundays?
به کار کردن در روز یکشنبه ها اعتراض داری؟
I’m not used to driving in London.
به رانندگی در لندن عادت نکرده ام.
I prefer swimming to walking.
شنا کردن را به پیاده روی کردن ترجیح می دهم.
I’ll get round to doing the washing up sooner or later.
دیر یا زود به شستن ظرف ها عادت خواهم کرد.
11) تمایز بین افعال مشترک
همانطور که در نکته 7 در مورد افعال صحبت کردیم، اشاره ای کوچک هم به این موضوع داشتیم که تعدادی از این افعال هم با مصدر های با to و هم با ing می آیند، لازم به ذکر است در پاره ای از موارد مانند افعال start, begin, continue معنی هیچ تغییری نمی کند ولی در باقی موارد نظیر remember, stop, forget و … معنی کاملا تغییر می کند.
I started playing / to play the violin when I was 10.
وقتی 10 ساله بودم ویالون زدن را شروع کردم.
She was proud of having won / to have won.
به بردنش افتخار می کرد.
I still remember buying my first bicycle.
هنوز خریدن اولین دوچرخه ام را به یاد می آورم.
I’ll never forget meeting the Queen.
هرگز ملاقات با ملکه را فراموش نخواهم کرد.
You must remember to fetch Mr Lewis from the station tomorrow.
فردا، سوار کردن آقای فلچر از ایستگاه را باید به خاطر بسپاری. (یادت نرود فردا …)
I forgot to buy the soap.
فراموش کردم صابون بخرم.
She went on talking about her illness until we all went to sleep.
او در مورد مریضی اش بی وقفه صحبت می کرد تا اینکه همگی به خواب رفتیم.
She stopped talking about that and went on to describe her other problems.
او صحبت مردن را متوقف کرد و به توصیف مشکلات دیگرش پرداخت.
I regret leaving school at 14 – it was a big mistake.
از ترک مدرسه در 14 سالگی پشیمانم.اشتباه بزرگی بود.
We regret to inform passengers that the 14.50 train is one hour late.
با عرض شرمندگی باید به اطلاع مسافرین قطار 14.50 دقیقه برسانیم که قطار یک ساعت تاخیر دارد.
We regret to say that we are unable to help you.
با عرض شرمندگی باید بگوییم که نمی توانیم کمکت کنیم.
مثال های بیشتر برای ساختار های دو گانه:
We don’t allow/permit smoking in the lecture room.
We don’t allow/permit people to smoke in the lecture room.
اجازه سیگار مشیدن در اتاق کنفرانس را نمی دهیم.
The headmistress has forbidden singing in the corridors.
The headmistress has forbidden children to sing.
مدیر دخترانه آواز خواندن در راهرو را ممنوع کرده است.
اکنون به فرم و حالت مجهول جملات بالا، به شکل مجهول در پایین دقت کنید.
Smoking is not allowed/permitted in the lecture room.
People are not allowed/permitted to smoke in the lecture room.
Singing is forbidden.
Children are forbidden to sing.
مثال برای افعال see, watch and hear در حالت های دو گانه:
I looked out of the window and saw Mary crossing the road.
به بیرون پنجره نگاه کردم و مری را دیدم که از جاده عبور می کرد.
I saw Mary cross the road and disappear into the post office.
مری را در حال عبور از جاده دیدم که به سمت اداره پست از دید خارج شد. (ناپدید شد)
As I passed his house I heard him practising the piano.
همینطور که از کنار خانه اش عبور کردم، صدای پیانو تمرین کردنش را شنیدم.
I once heard Brendel play all the Beethoven concertos.
یکبار صدای پیانو نواختن برندال را در کنسرت بتهوون شنیدم.
مثال برلی فعل try:
I tried sending her flowers, writing her letters, giving her presents, but she still wouldn’t speak to me.
سعی کردم برایش گل بفرستم، نانه بنویسم، به او هدیه بدهم اما هنوز با من صحبت نمی کرد.
I tried to change the wheel, but my hands were too cold. (or I tried changing the wheel…)
می خواستم لاستیک ها را عوض کنم اما دستانم خیلی سرد شده بودند.
مثال برای فعل mean:
If you want to pass the exam it will mean studying hard.
اگر می خواهی در امتحان قبول شوی، بدان معناست که خیلی باید مطالعه بکنی.
I don’t think she means to get married for the moment.
فکر نمی کنم قصدش هم اکنون ازدواج باشد.
مثال برای learn و teach:
She goes to college twice a week to learn typing.
او دو روز در هفته برای یادگیری تایپ کردن به دنشکده می رود.
Mr Garland teaches skiing in the winter.
آقای گارلند در زمستان ها آموزش اسکی می دهد.
She learnt to read German at school but she learnt to speak it in Germany.
او در مدرسه آلمانی خواندن را فرا گرفت اما در آلمان صحبت کردنش را.
I taught myself to type.
خودم تایپ کردن را یاد گرفتم.
مثال برای like, love, hate و prefer:
I hate working /to work at weekends.
از کار در آخر هفته ها متنفرم.
I don’t get up on Sundays. I prefer staying / to stay in bed.
یکشنبه ها زود از خواب بیدار نمی شوم. ترجیح می دهم در رختخواب بمانم.
I like climbing / to climb mountains (= I enjoy climbing.)
کوهنوردی را دوست دارم.
When I pour tea I like to put the milk in first. (= I choose to; it’s my habit.)
وقتی چای می ریزم ابتدا دوست دارم شیر را داخل فنجان برزیم.
I’d like to tell you something. (not I’d like telling you something.)
دوست دارم چیزی بهت بگویم.
Can I give you a lift? ~No thanks, I’d prefer to walk. (not … I’d prefer walking)
می توانم برسانمت؟ نه ممنون، ترجیح می دهم قدم بزنم.
مقایسه کنید:
Do you like dancing? (= Do you enjoy dancing?)
رقصیدن را دوست داری؟
Would you like to dance? (= Do you want to dance now?)
دوست داری الان برقصی؟
مثال برای begin و start:
She began playing / to play the guitar when she was six.
گیتار زدن را وقتی 6 ساله بود آغاز کرد.
He started talking / to talk about golf, but everybody went out of the room.
او شروع به صحبت در مورد گلف کرد اما همه اتاق را خالی کردند.
I’m beginning to learn karate. (not I’m beginning learning karate.)
شروع به یادگیری کاراته کرده ام.
I slowly began to understand how she felt. (not … began understanding..)
کم کم شروع به فهمیدن حسش کردم.
He started to realise that if you wanted to eat you had to work.
او شروع به پی بردن این موضوع کرد که اگر می خواهی چیزی بخوری و زنده بمانی باید کار کنی.
مثال برای افعالی نظیر attempt, intend, continue, can’t bear, be accustomed to, be committed to:
I intend telling / to tell her what I think.
قصد دارم به او بگویم چه فکری می کنم.
I’m not accustomed to giving/give personal information about myself to strangers.
عادت ندارم اطلاعات شخصی ام را به غریبه ها بگویم.
هم عبارات مصدری با to و هم اسم مصدر ها (gerunds) هم می توانند فاعل و هم متمم جمله باشند. وقتی یک مصدر یا یک اسم مصدر به عنوان فاعل جمله می آید، معمولاً کلمه دیگری را با خود نمی خواهد. با این حال، هنگامی که آنها به عنوان متمم می آیند، اغلب قسمت های دیگر سخن و نقش واژه های دیگر را را با خود می برند. برخی از افعال متعدی خاص برای تکمیل یک جمله به یک مفعول غیرمستقیم (معمولا شخص) و به دنبال آن مصدرها نیاز دارند.
این افعال عبارتند از:
allow | ask | beg | convince | expect |
instruct | invite | order | persuade | prepare |
remind | urge | want | permit | promise |
متمم این افعال باید مصدر با to و مفعول غیر مستقیم (شخص) بگیرند:
مثال:
Incorrect: You allowed him going there after what he has done!
Correct: You allowed him to go there after what he has done! بعد از کاری که انجام داد بهش اجازه رفتن به آنجا را دادی |
Incorrect: He asked me helping him in this project. Correct: He asked me to help him in this project. او از من خواست در این پروژه کمکش کنم |
Incorrect: I did not beg her giving me her number. Correct: I did not beg her to give me her number.از او نخواستم به من شماره اش را بدهد |
Incorrect: He convinced me working with the president. Correct: He convinced me to work with the president.مرا متقاعد کرد تا با رئیس جمهور کار کنم |
Incorrect: John expects you staying in that hotel. Correct: John expects you to stay in that hotel.جان انتظار دارد در هتل بمانی |
Incorrect: I instructed him talking with her. Correct: I instructed him to talk with her.به او یاد دادم که باهاش صحبت کند |
Incorrect: I urge you going there. Correct: I urge you to go there.عاجزانه ازت می خواهم به آنجا بروی |
Incorrect: He invited me coming to his town. Correct: He invited me to come to his town.از من دعوت کرد که به شهرش بروم |
Incorrect: He ordered me bringing the keys for him. Correct: He ordered me to bring the keys for him.دستور داد تا کلید ها را برایش بیاورم |
Incorrect: My father permitted me going to the pilgrimage. Correct: My father permitted me to go to the pilgrimage.پدرم اجازه داد به سفر زیارتی بروم |
Incorrect: He persuaded me using the smartphone. Correct: He persuaded me to use the smartphone.مرا قانع کرد تا از گوشی هوشمند استفاده کنم |
Incorrect: I have prepared her living in the real world. Correct: I have prepared her living in the real world.او را برای زندگی در دنیای واقعی آماده کرده ام |
Incorrect: I promised him reaching there on time. Correct: I promised him to reach there on time.به او قول دادم سر وقت آنجا برسم |
Incorrect: He wants me being the best batsman in the team. Correct: He wants me to be the best batsman in the team.از من خواست تا ضربه زن تیم بیسبال شوم |
Incorrect: He reminded me completing the task. Correct: He reminded me to complete the task.به من یاد آوری کرد تا کار را تکمیل کنم |
با این وجود افعال متعدی دیگری هم وجود دارند که می توانند بعدشان اسم مصدر به عنوان متمم بیایند اما حتما قبلشان باید صفت ملکی آمده باشد. از این رو ضمیر می تواند قبل از اسم مصدر در فرم ملکی در جمله پدیدار شود.
همیشه بعد از بعضی از صفات، ساختار مصدر با to می آید و نه gerund و کاربرد gerund بعد از آنها کاملا اشتباه است.
Anxious |
Easy |
Ready |
مثال ها:
Incorrect: He was anxious making a move. Correct: He was anxious to make a move.او از حرکت کردن مضطرب شده بود |
Incorrect: It was boring watching that movie again. Correct: It was boring to watch that movie again.تماشای مجدد آن فیلم کسل کننده بود |
Incorrect: It is dangerous walking on that road. Correct: It is dangerous to walk on that road.راه رفتن در آن جاده خطرناک است |
Incorrect: It’s hard changing a bad habit. Correct: It’s hard to change a bad habit.تغییر یک عادت بد خیلی سخت است |
Incorrect: He is eager meeting his family. Correct: He is eager to meet his family.مشتاق است خانواده اش را ببیند |
Incorrect: It is easy saying anything but difficult doing. Correct: It is easy to say anything but difficult to do.گفتن هر چیزی راحت است اما انجامش بسیار سخت |
Incorrect: It is good hearing from you. Correct: It is good to hear from you.شنیدن هر خبری از سمت تو خوب است |
Incorrect: It was strange meeting him. Correct: It was strange to meet him.دیدن او عجیب بود |
Incorrect: I was prepared doing everything for her. Correct: I was prepared to do everything for her.آماده بودم هر کاری برایش انجام دهم |
Incorrect: I was pleased watching the movie. Correct: I was pleased to watch the movie.از دیدن فیلم خوشحال شدم |
Incorrect: We are ready going. Correct: We are ready to go.آماده رفتنیم |
Incorrect: I cannot believe that he is able doing it. Correct: I cannot believe that he is able to do it.باورم نمی شود بتواند آنرا انجام دهد |
Incorrect: It has become usual coming late in the office. Correct: It has become usual to come late in the office.دیر به اداره رفتن امری عجیب شده است |
Incorrect: It is very uncommon getting such good products here. Correct: It is very uncommon to get such good products here.دریافت محصولاتی به این خوبی خیلی غیر عادی شده است |
Incorrect: It is always difficult scoring runs on this kind of surface. Correct: It is always difficult to score runs on this kind of surface.روی همچین سطح هایی دویدن همیشه سخت است |
نکته: این قانون قابل تعمیم برای تمام صفت های داخل جدول اول است. هم خانواده این کلمات شاید قوانین دیگری را پیروی کنند. برای مثال صفت able با capable هم خانواده است اما از لحاظ گرامری دو ساختار جدا از هم دارند.
Correct: I will be able to perform the duties for you.
می توانم وظایف را برایت انجام دهم.
Incorrect: I will be capable to perform the duties for you.
Correct: I will be capable of performing the duties for you.
توانایی انجام وظایفت را دارم.
قاعده ای برای شکل های درست افعال وجود دارد که ادعا می کند دو فعل متناهی (finite) نمی توانند پشت سر هم بیایند. متأخر باید به فعل غیر متناهی (non-finite) تبدیل شود.
افعال غیر متناهی عبارتند از gerund وجه وصفی حال و مصدر با to. با این حال، برخی از افعال متناهی همیشه با حروف دنبال می شوند. بعضی از آنها همیشه با مصدر دنبال می شوند و دیگر افعال هم با اسم مصدر (gerund) و یا مصدر با to.
افعالی که همیشه با اسم مصدر (gerund) می آیند:
Admit |
Deny |
Postpone |
Report |
مثال ها:
Incorrect: I suggest to go to the cinema. Correct: I suggest going to the cinema.توصیه می کنم به سینما برویم |
Incorrect: He risked to come to meet me at my home. Correct: He risked coming to meet me at my house.او ریسک کرد و به ملاقاتم در خانه جدیدم آمد |
Incorrect: I did not delay to give her my number. Correct: I did not delay giving her my number.در دادن شماره به او تاخیر نکردم |
Incorrect: He enjoyed to work with the president. Correct: He enjoyed working with the president.از کار با رئیس جمهور لذت می برد |
Incorrect: John resumed to stay in that hotel. Correct: John resumed staying in that hotel.جان به ماندن در آن هتل ادامه داد |
Incorrect: I avoided to talk with her. Correct: I avoided talking with her.از صحبت کردن با او پرهیز کردم |
Incorrect: I quit to go there. Correct: I quit going there.از آنجا رفتن دست کشیدم |
Incorrect: He considered to leave this town. Correct: He considered leaving this town.به فکر ترک کردن شهرش بود |
Incorrect: He minds to bring the keys for me. Correct: He minds bringing the keys for me.آوردن کلیدها پیش من برایش سخت است |
Incorrect: My father postponed to go to the pilgrimage. Correct: My father postponed going to the pilgrimage.پدرم رفتن به سفر زیارتی را به تاخیر انداخت |
Incorrect: He misses to use the smartphone. Correct: He misses using the smartphone.او دلش برای استفاده از گوشی هوشمند تنگ شده است |
Incorrect: My cat cannot resist to sleep when I caress it. Correct: My cat cannot resist sleeping when I caress it.وقتی گربه ام را نوازش می کنم , نمی تواند نخوابد |
Incorrect: I appreciate to reach anywhere on time. Correct: I appreciate reaching anywhere on time.رفتن به موقع هر جا را می ستایم |
Incorrect: He denies to be the best batsman in the team. Correct: He denies being the best batsman in the team.او ضربه زن تیم بیس بال بودن را انکار می کند |
Incorrect: He enjoys to sleep late. Correct: He enjoys sleeping late.از دیر خوابیدن لذت می برد |
Incorrect: I have admitted to quit the job. Correct: I have admitted quitting the job.اعتراف به ترک شغل می کنم |
Incorrect: He recalls to go to Alaska. Correct: He recalls going to Alaska.رفتن به آلاسکا را به یاد می آورد |
Incorrect: He suggested to start the journey earlier. Correct: He suggested starting the journey earlier.توصیه کرد سفر را زودتر شروع کنیم |
Incorrect: Alex risked to enter the cave. Correct: Alex risked entering the cave but he failed.الکس ریسک کرد که به غار وارد شود اما نتوانست |
Incorrect: Robert enjoyed to rule all the seven kingdoms. Correct: Robert enjoyed ruling all the seven kingdoms.رابرت از فرمانروایی بر هفت اقلیم لذت می برد |
Incorrect: He resents to invade other kingdoms. Correct: He resents invading other kingdoms.او از حمله به اقلیم های دیگر متنفر است |
Incorrect: He finished to triumph every war. Correct: He finished triumphing every war.پیروزی در هر جنگ را خاتمه داد |
Incorrect: He appreciates to win the hearts of the people. Correct: He appreciates winning the hearts of the people.از بردن دل مردم لذت می برد |
Incorrect: I finished to travel with him. Correct: I finished traveling with him.از سفر کردن با او دست کشیدم |
Incorrect: The students reported to have troubles with their tasks. Correct: The students reported having troubles with their tasks.شاگردان داشتن مشکلات با تمارین را گزارش دادند |
Incorrect: I practice to throw the spear in the morning. Correct: I practice throwing the spear in the morning.صبح ها تمرین پرتاب نیزه می کنم |
می دانیم که یک جمله واره می تواند تنها یک فعل متناهی بگیرد، اما می تواند از چند فعل غیر متناهی دیگر به عنوان بخش های کلامی به عنوان متمم استفاده کند. افعال غیر متناهی مصدر، اسم مصدر و وجه وصفی حال هستند. با این حال، برخی از افعال متناهی همیشه با مصدر دنبال می شوند. بعضی از آنها همیشه بااسم مصدر یا وجه وصفی حال و باقی با اسم مصدر یا مصدر با to همراه می شوند.
افعالی که همیشه با مصدر با to همراه می شوند:
Seem Offer Hesitate Demand Wish Refuse |
Need Forget Decide Want Pretend Learn |
Fail Claim Tend Prepare Intend Expect |
Attempt Strive Plan Hope Desire Agree |
مثال:
Incorrect: You seemed being in a bad mood. Correct: You seemed to be in a bad mood.انگار حال بدی داری |
Incorrect: He offered helping me in this project. Correct: He offered to help me in this project.پیشنهاد داد تا در پروژه کمکم کند |
Incorrect: I did not hesitate giving her my number. Correct: I did not hesitate to give her my number.از دادن شماره به او لحظه ای شک نکردم |
Incorrect: He demanded working with the president. Correct: He demanded to work with the president.درخواست کرد تا با رئیس جمهور کار کند |
Incorrect: John wishes staying in that hotel. Correct: John wishes to stay in that hotel.جان آروز می کند تا در آن هتل بماند |
Incorrect: I refused talking with her. Correct: I refused to talk with her.از صحبت با او سر باز زدم |
Incorrect: I need going there. Correct: I need to go there.نیاز دارم به آنجا بروم |
Incorrect: He wants leaving this town. Correct: He wants to leave this town.می خواهد این شهر را ترک کند |
Incorrect: He forgot bringing the keys for me. Correct: He forgot to bring the keys for me.فراموش کرد کلید ها را برایم بیاورد |
Incorrect: My father decided going to the pilgrimage. Correct: My father decided to go to the pilgrimage.پدرم تصمیم گرفت به سفر زیارتی برود |
Incorrect: He learned using the smartphone. Correct: He learned to use the smartphone.یادگرفت از گوشی هوشمند استفاده کند |
Incorrect: My cat often pretends sleeping. Correct: My cat often pretends to sleep.گربه ام همیشه وانمود به خوابیدن می کند |
Incorrect: I failed reaching there on time. Correct: I failed to reach there on time.نتوانستم سر وقت آنجا برسم |
Incorrect: He claimed being the best batsman in the team. Correct: He claimed to be the best batsman in the team.ادعا می کند که ضربه زن تیم بیسبال است |
Incorrect: He tends sleeping late. Correct: He tends to sleep late.تمایل به دیر خوابیدن دارد |
Incorrect: I have prepared quitting the job. Correct: I have prepared to quit the job.آماده ام تا ترک کار کنم |
Incorrect: He intends going to Alaska. Correct: He intends to go to Alaska.قصد دارد به آلاسکا برود |
Incorrect: He expected starting the journey earlier. Correct: He expected to start the journey earlier.انتظار دارد سفر را زودتر شروع کند |
Incorrect: Alex attempted entering the cave but he failed. Correct: Alex attempted to enter the cave but he failed.الکس تلاش به وارد شدن به غار کرد اما نتوانست |
Incorrect: Robert strived ruling all the seven kingdoms. Correct: Robert strived to rule all the seven kingdoms.رابرت تقلی کرد تا اقلیم هفت پادشاه را فرمانروایی کند |
Incorrect: He planned invading all of them. Correct: He planned to invade all of them.برنامه دارد به همه آنها حمله کند |
Incorrect: He hoped triumphing every war. Correct: He hoped to triumph every war.امیدوار بود هر جنگ را جشن بگیرد |
Incorrect: He desired winning the hearts of the people. Correct: He desired to win the hearts of the people.آرزو داشت قلب همه مردم را به دست آورد |
Incorrect: I agreed traveling with him. Correct: I agreed to travel with him.موافقت کردم با او به سفر بروم |
این بود از گرامر ساختار Gerund (فعل + ing) در زبان انگلیسی که امیدوارم به خوبی یاد گرفته باشید. اگر سوالی دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب بپرسید تا پاسخ دهیم. فراموش نکنید که برای یادگیری کامل زبان انگلیسی، می توانید در کلاس های آموزش زبان انگلیسی فرالن شرکت کنید. اطلاعات بیشتر در صفحه این زبان در سایت قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید