کاربرد افعال وجهی Must و Have to در زبان انگلیسی
دو فعل وجهی must و have to از افعال بسیار مهم برای بیان اجبار در زبان انگلیسی تلقی می شوند که دارای تفاوت ها و کاربرد های زیادی هم هستند. اکنون در این مقاله می خواهیم در جزییات به آنها بپردازیم.
فهرست مقاله
کاربرد ها
کاربرد اول: فعل وجهی must برای بیان اجبار درونی (internal force) استفاده می شود و این اجبار از درون خود شخص ناشی می شود و نه بیرون و پیرامون. برای مثال وقتی می گوییم:
I must study.
من باید درس بخوانم.
در ذهن مخاطب این معنی نقش می بندد که فرد خودش را مجبور به این کار کرده و تاکید وی اینحا روی فشار بیرونی نطیر والدین، مدرسه و … نیست.
نکته: بعد از افعال وجهی، فعل به صورت عادی ظاهر می شود.
He must go.
او باید برود.
He must start coming on time. (not He musts …)
او باید شروع به سر وقت آمدن بکند.
نکته: مانند اکثر افعال وجهی دیگر (به جز have/has to) فعل وجهی must را هم بدون کمک do و don’t سوالی و منفی می کنیم.
Must you go? (not do-you must go?)
باید بروی؟
You mustn’t worry. (not You don’t must worry.)
نباید نگران شوی.
نکته: همانطور که بالاتر اشاره کردیم، بعد از must فعل به صورت مصدر بدون to و با شکل ساده (بدون s سوم شخص/بدون ing/ بدون ed/بدون to و …) می آید و خود فعل must هم مانند دیگر افعال وجهی تک فرم (must) است و فرم هایی نظیر to must/musting/musted و … در زبان انگلیسی وجود ندارد و همگی غلط هستتد.
I must write to my mother. (not I must to write …)
باید به مادرم نامه بنویسم.
He must stop smoking.
باید دست از سیگار کشیدن بردارد.
نکته: تنها فعل وجهی که با to همراه می شود have to /has to است.
It’s annoying to have to get up early on Sundays. (not … to must get up …)
زود از خواب بیدار شدن در روز تعطیل واقعا آزار دهنده است.
نکته: فقط با hav/has to می توان will آورد.
He’ll have to start coming on time. (not He’ll must…)
او باید سروقت آمدن را شروع کند.
نکته: فقط با have/has to می توان گرامر هایی نظیر ماضی نقلی (present perfect) و ماضی بعید (past perfect) را استفاده کرد.
She’s always had to work hard. (not she has always musted)
او همیشه مجبور بود که سخت کار کند.
We had to cut short our holiday because my mother was ill (not We musted …)
ما مجبور بودیم تعطیلاتمان را متوقف کنیم چون مادرم مریض شده بود.
نکته: تنها حالتی که شما در زبان انگلیسی must را با past participle خواهید دید کاربرد آن با گرامر افعال وجهی در زمان گذشته است.
(must have p.p) که اجبار یا احتمال بسبار بالایی را در گذشته نشان می دهد:
I can’t find my keys. I must have left them at home.
کلیدهایم را نمی توانم پیدا کنم. باید آنها را در خانه جا گذاشته باشم.
نکته: برای درک و فهم بهتر جمله بالا شدیدا توصیه می کنیم مقاله افعال وجهی در گذشته را در همین سایت فرالن به طور جداگانه مطالعه کنید.
نکته: فعل must را در زمان گذشته هم، در جملات نقل قولی غیر مستقیم می توان به کار برد اما بدون تغییر شکل و ساختار.
Everybody told me I must stop worrying.
همه به من می گفتند باید دست از کار کردن بکشم.
نکته: فرم must not منفی در حالت مخفف musn’t است.
I must not go now > l musn’t go now
الان نباید بروم.
کاربرد دوم: معنی
از فعل وجهی must جدای از نشان دادن اجبار درونی که بالاتر به آن پرداختیم، برای بیان استنتاج یا نتیجه گیری که چیزی که مسلم و قطعی هست استفاده می شود و به یاد داشته باشید از کاربرد اجبار معمولا خیلی کتر در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود و بیشتر در بریتانیایی رایج است.
You must be Anna’s sister – you look just like her.
تو باید خواهر آنا باشی – دقیقا شبیهش هستی.
You really must get your hair cut.
باید موهایت را کوتاه کنی.
Mary must have a problem.
ماری باید مشکلی داشته باشد.
I’m in love. ~ You must be very happy.
عاشق شدم.~ خیلی باید خوشحال باشی.
Mary must have a problem – she keeps crying.
ماری باید مشکلی داشته باشد – او همش دارد گریه می کند.
There’s the doorbell. It must be Roger.
زنگ درب خورد. باید راجر باشد.
نکته: در جملات منفی برای بیان قطعیت در نطر دادن از must دیگر استفاده نمی شود و به جای آن سراغ can not /can’t می رویم.
It can’t be the postman at the door: It’s only seven o’clock. (not It mustn’t be the postman …)
پستچی نمی تواند پشت درب باشد. تازه ساعت 7 است.
She’s not answering the phone. She can’t be at home.
او تلفن را جواب نمی دهد. نمی تواند در خانه باشد. (قطعا در خانه نیست)
اما به یاد داشته باشید شما mus’t را در هم جملات اجباری منفی و هم پی پرسشی خواهید دید.
I mustn’t do that anymore.
دیگر نباید آنرا انجام دهم.
It must be nice to be a cat, mustn’t it? (not … can’t it?)
گربه بودن خیلی باید جالب باشد، مگه نه؟
کاربرد سوم: کاربرد های need not / does not have to به جای must not در زبان انگلیسی.
در انگلیسی بریتانیایی اغلب به جای عل وجهی must not در حالت منفی از need not و در انگلیسی آمریکایی به جای آن از doesn’t have to استفاده می شود.
Look at those tracks. That must be a dog. – It needn’t be – it could be a fox.
به آن جا پاها دقت کن. باید برای سگ باشد. نمی تواند جا پای روباه باشد.
کاربرد چهارم: کاربرد must در گذشته و حالت modal perfect.
از فعل وجهی must + past participle برای بیان قطعیت در گذشته هم استفاده می شود.
We went to Rome last month. ~ That must have been nice.
ماه پیش به رم رفتیم.~ خیلی باید خوب بوده باشد.
A woman phoned while you were out. ~ It must have been Kate.
وقتی بیرون بودی خانمی تماس گرفت .~ کیت باید بوده باشد.
نکته: در حالت منفی باید از can استفاده شود.
Where can John have put the matches? He can’t have thrown them away.
جان کبریت ها را کجا گذاشته است ؟ آنها را نباید دور ریخته باشد.
کاربرد پنجم: نقل قول غیر مستقیم
در حالت نقل قول غیر مستقیم از must بعد از فعل نقلی مورد نظر در گذشته هم استفاده می شود.
I felt there must be something wrong.
حس کردم یک جای کار باید بلنگد.
تفاوت های بین Must و Should
در بسیاری از جاها و موارد فعل وجهی should حالت ضعیف تر must محسوب می شود و از آن برای امر و نهی و توصیه های جدی ولی دوستانه تر و آرام تر استفاده می شود و دقیقا تمایز بین must و should در همین جاست که must حالت اجبار و زور کردن را دارد ولی should توصیه ای است و در حالت استنتاجی هم به همین صورت must قطعیت بیشتری دارد تا should.
Ann must be at home by now. (= I think she’s certainly at home.)
آن باید تا الان خانه رفته باشد. (قطعیت بالا)
Ann should be at home by now. (= I think she’s very probably at home.)
آن تا الان باید خانه رفته باشد. (قطعیت به مراتب کمتر)
حالت سوالی با Must
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم حالت سوالی افعال وجهی در اکثر موارد (به جز need و have to) با خودشان است. بدین صورت که فعل مورد نظر را به ابتدای جمله می آوریم.
Must I clean all the rooms?
باید تمام اتاق ها را تمیز کنم؟
Why must you always leave the door open?
چرا همیشه باید درب را باز بگذاری؟
کاربرد ششم: کاربرد mustn’t/can’t در جملات منفی
از دو فعل وجهی must و can در حالت منفی برای نهی کردن و بیان اینکه چیزی در کل اشتباه است، استفاده می کنیم.
The government mustn’t/can’t expect people to work for no money.
دولت نباید توقع داشته باشد مردم برای پول کار کنند.
You mustn’t/can’t open this parcel until Christmas Day.
این بسته را نباید تا کریسمس باز کنی.
کاربرد هفتم: کاربرد ها و تمایز بین mustn’t و needn’t / don’t have to
از musn’t برای اینکه بگوییم چیزی غیر واجز است استفاده نمی کنیم، معمولا در این حالت به جای این فعل از needn’t ,don’t need to و یا don’t have to استفاده می کنیم.
You needn’t work tomorrow if you don’t want to. or You don’t have to work …
اگر نمی خواهی، مجبور نیستی فردا کار کنی.
You don’t need to get a visa to go to Scotland, o r You don’t have to get a visa …
برای رفتن به اسکاتلند، مجبور نیستی ویزا بگیری.
کاربرد هشتم: بیان اجبار و نیاز در گذشته
در زبان انگلیسی اغلب از must برای بیان اجبار در گذشته (به حز حالت نقل قول غیر مستقیم) به کار نمی بریم، چون must اغلب حالت تحت تاثیر قرار دادن رفتار افراد و دستوری را دارد و عملا این کار در گذشته بدین شکل امکان پذیر نیست. به جای must از had to استفاده می کنیم.
I had to cycle three miles to school when I was a child.
وقتی بچه بودم باید سه مایل با دوچرخه تا مدرسه رکاب می زدم.
My parents had to work very hard to build up their business.
والدینم برای تثبیت کارشان باید خیلی سخت کار می کردند.
نکته: در حالت نقل قولی جملات اجباری را هم می توان با had to و would havd to بیان کرد.
The doctor said that I had to / would have to stop smoking.
دکتر گفت که باید سیگار کشیدن را کنار بگذارم.
نکات تخصصی در کاربرد فعل وجهی Must
فرق بین must و have to
همانطورکه در ابتدای مقاله اشاره کردیم، فرق اصلی این دو فعل وجهی بین نوع اجبار آنهاست که must اجباری درونی و نشات گرفته از درون فرد و have to اجباری بیرونی و از عاملی خارجی محسوب می شود.
I must do some more work; I want to pass my exam.
باید بیشتر تلاش کنم. می خواهم در امتحانم قبول شوم.
In my job I have to work from nine to five. (More natural than … I must work from nine to five.)
در شغل من، باید از نه تا پنج عصر کار کنم.
We must go to New York soon and see your mother.
سریعا باید به نیویورک برویم و مادرت را ببینیم.
My wife’s an interpreter: she often has to go to New York. (More natural than … she must often go to New York.)
مادرم مترجم همزمان است، او اغلب باید به نیویورک برود.
I must stop smoking. (I want to.)
باید سیگار کشیدن را کنار بگذارم. (اجباری درونی و شخصی)
I’ve got to stop smoking. (Doctor’s orders.)
باید سیگار کشیدن را کنار بگذارم. (اجبار بیرونی از جانب دکتر)
This is a terrible party. We really must go home.
این مهمانی افتضاح است. باید الان برویم.
This is a lovely party, but we’ve got to go home because of the baby-sitter.
مهمانی خوبی است , اما به خاطر پرستار بچه باید زود به خانه برگردیم.
I’ve got bad toothache. I must make an appointment with the dentist
دندان درد بدی دارم. باید با دندانپزشک قرار ملاقات بگذارم.
I can’t come to work tomorrow morning because I’ve got to see the dentist
فردا صبح نمی توانم سر کار بیایم چون باید دندانپزشک را ببینم.
You really must go to church next Sunday – you haven’t been for ages. (I am telling you to.)
یکشنبه بعدی باید به کلیسا بروی – خیلی وقت است آنجا نرفته ای.
Catholics have to go to church on Sundays. (Their religion tells them to.)
کاتولیک ها باید هر یکشنبه به کلیسا بروند.
Must you wear dirty old jeans all the time? (Is it personally important for you?)
آیا واقعا باید همیشه شلوار لی کثیف و کهنه بپوشی؟
Do you have to wear a tie at work? (Is there a regulation?)
باید سر کار کروات بزنی؟
I really have to stop smoking. (or I really must.)
باید واقعا سیگار کشیدن را ترک کنم.
Do I have to clean all the rooms? (or Must /…?)
آیا باید تمام اتاق ها را تمیز کنم؟
نحوه بیان اجبار در آینده با will have to. have (got) to و must
به یاد داشته باشید برای بیان اجبار در آینده از ساختار ترکیبی will have to استفاده می کنیم و ساختار will must کاملا غلط است و وجود خارجی ندارد و از have (got) to وقتی استفاده می شود که تدارکات و هماهنگی های لازم انجام شده است.
When you leave school you’ll have to find a job.
وقتی مدرسه را رها کنی ,باید شغلی پیدا کنی.
I’ve got to go for a job interview tomorrow.
فردا باید به مصاحبه شغلی بروم.
نکته مهم: در زبان انگلیسی ساختار Going to have to هم امکان پذیر است.
We’re going to have to repair that window.
باید پنجره را تعمیر کنیم.
You can borrow my car, but you must bring it back before ten.
می توانی ماشینم را قرض بگیری، اما باید قبل از ساعت 10 آنرا برگردانی.
You can borrow my car, but you’ll have to bring it back before ten.
می توانی ماشینم را قرض بگیری، اما باید قبل از ساعت 10 آنرا برگردانی.
فرق بین دو مثال بالا در این است که در پایینی will have to غیر مستقیم تر از must است.
کاربرد had to و must have p.p برای بیان اجبار در گذشته
در زبان انگلیسی از had to برای بیان اجبار درگذشته و از must have p.p برای بیان قطعیت در گذشته استفاده می شود.
Edna isn’t in her office. She had to go home.
ادن در دفترش نیست، باید خانه رفته باشد. (اجبار)
(= It was necessary for her to go home.) Edna isn’t in her office. She must have gone home. (= It seems certain that she has gone home.)
ادن در دفترش نیست، حتما خانه رفته است. (قطعیت)
تمایز انگلیسی بریتانیایی آمریکایی در کاربرد can’t و must not
در انگلیسی آمریکایی معمولا از must not هنگامی استفاده می کنیم که چیزی به یقین غیرممکن نباشد ولی مدارک و شواهدی برای رد کردن آن وجود داشته باشد.
He only left the office five minutes ago. He can’t be home yet. (It’s logically impossible that he’s home.)
او همین پنج دقیق پیش اداره را ترک کرد. نمی تواند تا الان به خانه رسیده باشد.
She’s not answering the doorbell She must not be at home. (It’s not logically impossible that she’s home, but it seems pretty certain that she isn’t.)
او جواب زنگ درب را نمی دهد,حتما در خانه نیست.
The restaurant can’t be open – the door’s locked.
رستوران باز نیست. درب ها قفل هستند.
That restaurant must not be any good – it’s always empty.
حتما رستوران خوبی نیست – همیشه خالی است.
در انگلیسی بریتانیایی can’t در هر دو حالت چه ممکن و چه ناممکن کاربرد دارد اما بعضی افراد از must not برای بیان قطعیت استفاده می کنند.
She walked past without saying Hello’ She must not have seen you. (AmE; some British speakers.)
او از کنارم بدون سلام کردن رد شد، حتما تو را ندیده است.
She walked past without saying Hello, She can’t have seen you. (most British speakers.)
او بدون سلام کردن از کنارم رد شد (شاید) تو را ندیده است.
در این مطلب با کاربرد افعال وجهی Must و Have to در زبان انگلیسی آشنا شدیم. اگر سوالی در این مورد دارید در بخش نظرات بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی می توانید در کلاس های آموزش زبان انگلیسی فرالن شرکت کنید. اطلاعات بیشتر در صفحه مربوط به این زبان در سایت قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید