ساختارهای موازی در زبان انگلیسی
ساختار های موازی در زبان انگلیسی به تکرار یک فرم دستوری انتخاب شده و به همان الگوی کلمات در داخل جمله اشاره دارد. به بیان ساده تر منظور از ساختار های موازی، دارا بودن گرامر ها، اسامی و اقسام جمله در یک واحد مشخص و برابر است تا توازن جملات به درستی صورت گیرند. این مقاله بر اهمیت یکسان بودن ایده ها یا اطلاعات متعدد ارائه شده در یک جمله با ساختار موازی اشاره می کند.
اگر دو یا چند عدد اطلاعات و داده جدید در یک جمله وجود داشته باشد، برای بیان ایده های باقیمانده باید فرم دستوری اولین اطلاعات و داده را دنبال کنید. در یک ساختار موازی، اطلاعات متعدد معمولاً با حروف ربط همپایه به هم وصل می شوند. یک ساختار موازی می تواند در کلمات، عبارت یا بند های مستقل و وابسته در جملات مختلف ساخته شود.
اکنون برای درک بهتر شما پاره ای از جملات را با هم مقایسه می کنیم تا ببینید چگونه جملات و ساختارهای غیر موازی تبدیل به موازی و همسو شده اند.
نکته مهم: در مثال های زیر تمام جملات ابتدایی غیر موازی (Not Parallel) و دومین جملات موازی (Parallel) هستند.
Not Parallel: Ryan likes swimming (noun), hiking (noun), and to ride a motorcycle (phrase).
Parallel: Ryan likes swimming(noun), hiking(noun), and riding a motorcycle (noun).
جان شناکردن، پیاده روی و موتور سواری را دوست دارد.
همانطور که می بینید در جمله ابتدایی یک عبارت to ride ترتیب گرامری راربر هم زده است و به شکل ing ظاهر نشده است ولی در جمله دوم مشکل رفع شده است چون بعد از فعل like اگر هزاران فعل هم بیاوریم همگی ing می گیرند.
Not Parallel: Students were asked to do their assignments quickly (adverb), accurately (adverb), and in a detailed manner (phrase).
Parallel: Students were asked to do their assignments quickly (adverb), accurately (adverb), and thoroughly (adverb).
از شاگردان خواسته شد تا تکالیف خود را سریعا، بهودقت و کامل انجام دهند.
در جمله اول که ساختاری غیر موازی است قید in a detailed manner کلیت کار را خراب کرده است و تمام قید های ly دار دیگر را زیر سوال برده است ولی در جمله دوم با جایگزینی thoroughly به جای آن مشکل رفع شده است.
Not Parallel: Mr. Evan is a lawyer (noun), a politician (noun) and he teaches (clause).
Parallel: Mr. Evan is a lawyer (noun), a politician (noun) and a teacher (noun).
آقای ایوانز یک وکیل است، سیاستمدار و مدرس است.
در جمله اول کنار دو اسم، ناگهان عبارت فعل دار آمده و کل جمله را مخدوش کرده ولی در جمله دوم با جایگزینی اسم مدرس به جای او درس هم می دهد مشکل رفع شده است.
Not Parallel: Dad told me that I should study a lot (clause), that I should not eat fast food (clause), and to maintain a strict routine before the exam (phrase).
Parallel: Dad told me that I should study a lot (clause), that I should not eat fast food (clause), and that I should maintain a strict routine before the exam (clause).
or
Dad told me that I should study a lot (phrase), not eat fast food (phrase), and maintain a strict routine before the exam (phrase).
پدر به من گفت که خیلی باید درس بخوانم، زیاد هله هوله نخورم و اینکه روشی جدی قبل از امتحاناتم اتخاذ کنم.
در جمله ابتدایی آشفتگی گرامری را شاهد هستیم که در کل غلط است چون should بعد از that نقل قولی جمله پیشرو کاملا غلط است و در پایان هم to maintain بعد از should باز اشتباه است چون بعد از افعال وجهی ما حرف اضافه to با فعل نداریم.
Not Parallel: The soldiers approached the enemy camp slowly (adverb) and silent (adjective).
Parallel: The soldiers approached the enemy camp slowly (adverb) and silently (adverb).
سر بازان به آرامی و در سکوت مطلق به اردوگاه دشمن نزدیک شدند.
جمله اول به این دلیل ساختار موازی ندارد که اولین قید را درست به کاربرده ولی دومین را به جای قید صفت silent را آورده است و گرامری آن را مخدوش کرده است.
Not Parallel: Mr. Thomas expected that he would present his ideas at the meeting (active), that there would be time for him to show his slide presentation (active), and that he would be agreed by his partners (passive).
Parallel: Mr. Thomas expected that he would present his ideas at the meeting (active), that there would be time for him to show his slide presentation (active), and that his partners would agree with him (active).
آقای توماس انتظار داشت که ایده هایش را در جلسه مطرح کند، و وقت کافی برای نمایش اسلاید هایش داشته باشد و همکارانش با او موافقت کنند.
جمله اول به این دلیل غیر موازی و ناهمسو است که بعد از دو ساختار معلوم ناگهان جمله پایانی اش مجهول شده است. اگر تمام جملات معلوم باشند تا پایان آنها را باید معلوم و اگر مجهول باشند تا انتهای متن یا صحبت همگی باید مجهول باشند.
Not Parallel: I like to run (infinitive), swim (simple form), and surfing (verb+ing).
Parallel: I like to run (infinitive), to swim (infinitive), and to surf (infinitive).
or
I like running (verb+ing), fishing (verb+ing), and surfing (verb+ing).
من دویدن، ماهیگیری و قایقرانی را دوست دارم.
بعد از پاره ای از افعال نظیر love, like که هم ساختار gerund و هم infinitive می گیرند، اگر بخواهیم فعل بیاوریم یا باید همگی با to و یا همگی با ing همراه باشند در غیر این صورت جمله ما گرامری مخدوش است.
Not Parallel: Eric joined the office (past), worked hard (past), and is getting a pay raise (present cont.).
Parallel: Eric joined the office (past), worked hard (past), and got a pay raise (past).
اریک به اداره ملحق شد، به یختی کار کرد و افزایش حقوق گرفت.
جمله اول به دلیل ناهمسو بودن گرامری مخدوش است، بدین صورت که ابتدا دو گرامر گذشته ساده در جمله آمده سپس به طرز ناگهانی تغییر به حال ساده را شاهد هستیم.اگر در مورد گذشته در حال صحبت کردنیم باید تمام افعال در گذشته بماند.
Not Parallel: This book contains poems which are romantic (adjective), soothing (adjective), and can be enjoyed (passive phrase).
Parallel: This book contains poems which are romantic (adjective), soothing (adjective), and enjoyable (adjective).
این کتاب شامل اشعاری است که آنها رومانتیک، آرامش بخش و لذت بخش هستند.
جمله اول به این دلیل غیر موازی است که بعد از ذکر دو صفت عادی ناگهان عبارتی مجهول آمده است.
Not Parallel: After finishing study one can do many things like: staring a job (verb+noun), starting a business (verb+noun), or the army (noun).
Parallel: After finishing study one can do many things like: starting a job (verb+noun), staring a business (verb+noun), or joining the army (verb+noun).
بعد از فارغ التحصیلی هر شخص می تواند کارهای زیادی نظیر شغل یا کاری تازه را انجام دهد و یا به ارتش ملحق شود.
جمله اول به این دلیل مخدوش و غیر همسو است که دو عبارت اول آن فعلی ولی آخرین عبارت اسمی است و طبق معمول همیشه گفته می شود یا تمام عبارات باید فعلی باشند و با اسمی، ترکیب این دو جمله را غیر همسو می کند.
نکته: اما اگر در جمله ذکر شده باشد که جملات و عبارات در زمان های مختلف روی داده اند و یا روی خواهند داد به این قواعد موازی بودن در ساختار ها دیگر نیازی نداریم.
He is a player with great technical abilities, practices a lot, and will definitely play for a big club one day.
او بازیکنی با مهارت های تکنیکی بالایی است، زیاد ترین می کند و روزی حتما برای باشگاه بزرگی بازی خواهد کرد.
به یاد داشته باسید استفاده از ساختار های موازی شما را به سخنگوی ماهر تر، دقیق تر و آگاه تری تبدیل می کند و همیشه ترتیب زمانی و نحوه استفاده از قید و صفت و عبارات اسمی، وصفی، قیدی و… را در نظر داشته باشید.
در این مطلب با مبحث ساختارهای موازی در زبان انگلیسی آشنا شدیم. اگر سوالی در مورد این موضوع دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب با ما در میان بگذارید. راستی برای یادگیری کامل زبان انگلیسی می توانید در کلاس های آموزش زبان انگلیسی آنلاین فرالن شرکت کنید. اطلاعات بیشتر در صفحه مربوط به این زبان در سایت قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید