فرق بین ser و estar (بودن) در زبان اسپانیایی
در این پست می خواهیم مطب بسیار مهمی را به شما آموزش دهیم که به راحتی بتوانید از آن استفاده کنید. هدف از این مقاله ذکر موارد استفاده از فعل بودن و فرق بین ser و estar در زبان اسپانیایی است. از آنجایی که می دانید در زبان اسپانیایی برای بودن دو فعل وجود دارد. Ser و estar که معمولا شاگردان در بعضی موارد نمیدانند کدام یک را استفاده کنند. اما بعد از خواندن این مقاله قادر به تشخیص درست از این افعال را خواهید بود.
فهرست مقاله
صرف فعل ser (بودن)
Yo soy (من هستم)
Tú eres (تو هستی)
Él es (او (مذکر) است (هست))
Ella es (او (مونث) است (هست))
Usted es (شما (محترمانه تو) هستید)
Nosotros/as somos (ما هستیم)
Vosotros/as (شما هستید)
Ellos son (آنها (مذکر و مونث) هستند)
Ellas son (آنها (مونث) هستند)
Ustedes son (شما (محترمانه شما جمع) هستید)
موارد استفاده از فعل ser (بودن)
1) معرفی کردن یک شخص یا یک شئ. به عنوان مثال:
Ésta es María.
این ماریا است.
¿Qué es este edificio?
این ساختمان چیست؟
Es un gimnasio.
این باشگاه است.
2) شغل. مثال:
Ellos son profesores.
آنها معلم هستند.
Nosotros somos médicos.
ما دکتر هستیم.
3) ملیت و مبدا. به طور مثال:
Yo soy española.
من اسپانیایی هستم.
Vosotras sois iraníes de Teherán.
شما ایرانی، اهل تهران هستید.
4) توصیف ظاهری و شخصیتی اشخاص و اشیاء. مثال:
Mi padre es alto.
پدر من قد بلند است.
Ella es amable.
او مهربان است.
Mi casa es grande.
خانه من بزرگ است.
5) مالکیت. مثال:
Este libro es de Martín.
این کتاب مارتین است.
6) بیان زمان: ساعت، روزهای هفته، ماه. مثال:
Son las dos y media.
ساعت دو و نیم است.
Es lunes.
دوشنبه است.
Hoy es 7 de diciembre.
امروز ۷ دسامبر است.
7) بیان قیمت، مقدار و تعداد چیزی. مثال:
Son trece euros.
سیزده یورو هستند.
Este helado es mucho.
این بستنی خیلی زیاد است.
Es muy poco.
خیلی کم است.
Es demasiado.
زیاد است.
8) بیان مکان یک اتفاق یا واقعه. مثال:
¿Sabes dónde es el banquete de la boda?
میدانی شام عروسی کجاست؟
Creo que es en el restaurante de Don Pedro.
فکر میکنم که در رستوران دون پدرو است.
9) بیان عقاید و احساسات یا ارزیابی آنها به طور غیر شخصی و کلی. مثال:
Es + adjetivo + infinitivo
Es perjudicial fumar.
سیگار کشیدن مضر است.
Es + un/una + nombre + infinitivo
Es una lástima tener que marcharse ahora.
حیف است که اکنون مجبور به ترک (رفتن) هستید.
صرف فعل estar (بودن)
Yo estoy (من هستم)
Tú estás (تو هستی)
Él está (او (مذکر) است (هست))
Ella está (او (مونث) است (هست))
Usted está (شما (محترمانه تو) هستید)
Nosotros/as estamos (ما هستیم)
Vosotros/as (شما هستید)
Ellos están (آنها (مذکر و مونث) هستند)
Ellas están (آنها (مونث) هستند)
Ustedes están (آنها هستند)
موارد استفاده از فعل بودن estar
1) مکان و بودن های تا پایدار. مثال:
¿ Está tu madre en casa?
مادرت خانه است؟
Mi casa está en Barcelona.
خانه من در بارسلونا است.
2) شرایط و حالات تغییر پذیر. مثال:
Él está enfermo.
او بیمار است.
Esta chaqueta está sucia.
این کت کثیف است.
La mesa está limpia.
میز تمیز است. (حالا تمیز است ممکن است چند دقیقه دیگر اینطور نباشد.)
Nosotros estamos enfadados.
ما عصبانی هستیم.( الان عصبانی هستیم و ممکن است تا چند لحظه دیگر عصبانی نباشیم).
3) بیان زمان، تاریخ، ماه، دما، فصل، قیمت، تعداد و مقدار چیزی. مثال:
Este libro está a trece euros.
قیمت این کتاب سیزده یورو است.
Está a 7 de diciembre.
۷ ام ماه دسامبر است.
Estamos en noviembre, estamos en otoño.
در ماه نوامبر، در فصل پاییز هستیم.
Está a 40 grados.
دما ۴۰ درجه است.
نکته: در مثال های بالا به حروف اضافه ها دقت کنید. مثلا برای دما از فعل estar + a استفاده میکنیم.
4) با bien/ mal/ fatal/ cerca/ lejos همراه می شود. مثال:
Eso que haces no está bien.
کاری که انجام میدهی درست نیست.
5) شغل. که معمولا موقت است. مثال:
Luis está de pintor.
لوییس نقاش است.
6) está + bien/mal + infinitivo. مثال:
Está mal enfadarse sin dar explicaciones.
عصبانی شدن بدون توضیح دادن بد است.
7) با حرف اضافه de وضعیت و حالت گذرا را بیان می کند. مثال:
Estamos de broma.
شوخی داریم. (شوخی می کنیم.)
Está de luto.
عزادار است.
Ellos están de viaje.
آنها در سفر به سر می برند.
یک سری از صفات وجود دارند که معانی آنها نسبت به فعل ser و estar تغییر می کنند.
Ser listo/a: ser inteligente (باهوش بودن)
Estar listo/a: estar preparado/a (آماده بودن)
María es lista.
ماریا باهوش است.
¿Estás listo?
آماده ای؟
Estar vivo/a: tener vida, no estar muerto. (زنده بودن)
Ser vivo/a: avisado, despabilado, que capta todo rápidamente y reacciona con la misma rapidez. (زرنگ، تیز هوش بودن)
¡ No tires esta planta! ¿ No ves que todavía está viva?
این گیاه را پرت نکن، نمیبینی که هنوز زنده است؟
Es una niña muy viva, lo aprende todo rápidamente.
کودک زرنگ و تیزهوشی است، همه چیز را به سرعت یاد می گیرد.
Ser verde: de color verde (رنگ سبز بودن)
Estar verde: poco maduro, para referirnos a la fruta que está dura y a personas poco experimentadas. (نرسیده بودن (میوه)، خام و بی تجربه (اشخاص))
Él está verde para un cargo de tantas responsabilidad.
او برای این شغل با کلی مسئولیت بی تجربه است.
Estas naranjas están verdes.
این پرتقال ها نرسیده هستند.
Mi camiseta es verde.
تی شرت من سبز است.
Estar cansado/ a: tener cansancio(estado) (خسته بودن)
Ser cansado/a: que produce cansancio (خسته کننده بودن)
Estoy muy cansado.
خیلی خسته هستم.
¡Qué cansado es este trabajo de traducción!
چقدر این کار ترجمه خسته کننده است.
Ser atento/a: ser amable , tener atención con la gente (مهربان بودن)
Estar atento/a: prestar atención a algo (مراقب چیزی بودن، به چیزی توجه کردن)
Ella es muy atenta con todo el mundo.
او با همه خیلی مهربان است.
No te enteras de nada porque no estás atento en clase.
هیچ چیزی متوجه نمیشوی، چون حواست در کلاس نیست. (توجه نمیکنی.)
Ser negro/a: de color negro (رنگ مشکی بودن)
Estar negro/a: estar muy enfadado por algo. (عصبانی بودن)
Mi gato es negro.
گربه من مشکی است.
Ellos están negros ahora.
آنها الان عصبانی هستند.
Ser malo/a: referido a un objeto: de mala calidad, referido a una persona: cualidad negativa, maldad. También significa perjudicial. (کیفیت بد(اشیاء)، مضر، بد ذات (شخص))
Estar malo/a: referido a un alimento: que sabe mal o que está en malas condiciones. Referido a una persona: estar enfermo. (بد مزه بودن (غذا)، بیمار بودن(شخص))
No puede venir porque está mala; tiene gripe.
نمیتواند بیاید چون مریض است، آنفلوآنزا دارد.
No te fies de él, que es malo. A ti te dice una cosa y a mi otra.
به او اعتماد نکن که آدم بدی است. به تو یک چیز میگوید و به من چیز دیگری.
Ser bueno/a: referido a un objeto: de buena calidad, referido a una persona: cualidad positiva, tener bondad. También significa beneficioso (با کیفیت (اشیاء)، مفید(چیز)، خوب بودن(ذات شخص))
Estar bueno/a: referido a un alimento: que tiene buen sabor, referido a una persona: ser guapo, tener un buen cuerpo. (خوشمزه بودن (غذا)، جذاب بودن(شخص)، خوش هیکل بودن)
El vestido es muy bonito, pero la tela no es buena.
این لباس زیبایی است، اما پارچه اش کیفیت خوبی ندارد.
Él es muy bueno, siempre está dispuesto a echar una mano.
او آدم خوبی است. همیشه آماده کمک کردن است.
¡Qué buena está la vecina del tercero!
چقدر همسایه طبقه سوم خوشگل است!
Hoy no estoy buena.
امروز حالم خوب نیست. (مریض هستم.)
یک سری از افعال همیشه با فعل ser می آیند. مثل:
- Lógico/a (منطقی)
- inocente (بیگناه)
- importante (مهم)
- útil (مفید/کار آمد)
- inútil (تا کارآمد)
- increíble (باور نکردنی)
- culpable (مقصر)
- trabajador (کارگر)
- inteligente باهوش)
- و …
Él es trabajador.
او کارگر است.
Es importante que que estudiemos mucho.
مهم است که زیاد درس بخوانیم.
Su hijo es muy inteligente.
پسر او خیلی باهوش است.
یک سری صفات وجود دارند که همیشه با فعل estar مورد استفاده قرار می گیرند.
- Enamorado/a, os/as (عاشق)
- lleno/a,os/as (پر)
- enfermo/a,os/as (بیمار)
- de buen/mal humor (مود خوب/بد)
- preocupado/a, os/as (نگران)
- roto/a,os/as (شکسته، پاره)
Él está enamorado de María.
او عاشق ماریا است.
Su madre siempre está preocupada.
مادر او همیشه نگران است.
Mi chaqueta está rota.
کت من پاره است.
در این مقاله فرق بین ser و estar (بودن) در زبان اسپانیایی را یاد گرفتیم. اگر همچنان سوالی در مورد این موضوع دارید، حتما در بخش نظرات همین صفحه بپرسید تا پاسخ دهیم. برای یادگیری کامل زبان اسپانیایی نیز می توانید در کلاس های آموزش آنلاین زبان اسپانیایی سایت فرالن شرکت کنید. اطلاعات کامل کلاس ها در صفحه این زبان در سایت قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید