لغات مرتبط با ارتباطات به زبان فرانسوی
مهمترین نقشی که ۱ زبان در زندگی افراد بازی می کند این است که افراد میتوانند از آن برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده کنند. در واقع زبان یک وسیله ای برای برقراری ارتباط بین افراد است. در این قسمت کلمات مهم مربوط به زبان و روشهایی که با استفاده از زبان برای برقراری ارتباط بین افراد استفاده می شود را یاد خواهیم گرفت. به این جملات نگاه کنید:
Le français est difficile à prononcer: la prononciation du français est difficile. Pawel, mon ami polonais, parle très bien français mais avec un petit accent polonais.
تلفظ کردن در زبان فرانسوی فرانسوی سخت است: تلفظ فرانسوی دشوار است. پاول، دوست لهستانی من، فرانسه را بسیار خوب صحبت می کند اما با کمی لهجه لهستانی.
Qu’est-ce que ça veut dire mentir? qu’est-ce que ça signifie?
دروغ یعنی چی؟ چه معنایی داره؟
Ça veut dire: ne pas dire la vérité.
یعنی: نگفتن واقعیت.
Ah bon je ne connaissais pas la signification (le sens) de ce mot.
آه خوب من معنی (مفهوم) این کلمه را نمی دانستم.
Comment est-ce qu’on traduit mentir en anglais?
چگونه دروغ را به انگلیسی ترجمه می کنید؟
Quelle est la traduction de ce mot en anglais?
ترجمه این کلمه به انگلیسی چیست؟
Quand on ne comprend pas bien une phrase on peut dire
وقتی جمله ای را خوب نفهمیدیم می توانیم بگوییم:
Pardon? Qu’est-ce que vous dites ? Excusez-moi je n’ai pas bien entendu. Est-ce que vous pouvez répéter s’il vous plaît?
ببخشید؟ چه میگویید؟ ببخشید من درست نشنیدم. لطفاً تکرار کنید؟
En général les Français aiment parler en particulier à table autour d’un bon repas. Frédéric par exemple parle de beaucoup de choses. Il parle à ses amis. Il a une grande conversation avec ses amis. Il n’est pas toujours sérieux il aime plaisanter. Agnès et Charlotte,elles, sont vraiment bavardes elles n’arrêtent pas de parler !
به طور کلی، فرانسوی ها دوست دارند صحبت کنند، مخصوصاً سر میز کنار یک وعده غذایی خوب. به عنوان مثال، فردریک در مورد بسیاری از مسائل صحبت می کند. او با دوستانش صحبت می کند او گفتگویی عالی با دوستانش دارد. او همیشه جدی نیست، دوست دارد شوخی کند. اگنس و شارلوت، آنها واقعاً پرحرف هستند و دست از صحبت کردن برنمیدارند!
Tous les soirs je raconte une histoire à ma fille ; elle aime écouter des histoires.
هر شب برای دخترم داستانی تعریف می کنم. او دوست دارد به داستان گوش دهد.
Le petit Vincent pose toujours des questions à ses parents. Par exemple il demande à ses parents pourquoi le ciel bleu. Les parents répondent aux questions, ils répondent à leur enfant; ils expliquent pourquoi le ciel est bleu! Comme Vincent est intelligent, il comprend les explications des parents.
وینسنت کوچک همیشه از پدر و مادر خود سوال می پرسد. به عنوان مثال او از والدین خود می پرسد که چرا آسمان آبی است. پدر و مادر به سوالات پاسخ میدهند، آنها به فرزند خود پاسخ میدهند. آنها توضیح می دهند که چرا آسمان آبی است! از آنجایی که وینسنت باهوش است، توضیحات والدین خود را می فهمد.
Julie dit à ses parents qu’elle est allée au cours de judo, mais en réalité elle est allée chez une amie. Julie ment à ses parents: elle fait un mensonge. Pourtant en général Julie dit la vérité elle n’est pas menteuse.
جولی به والدینش می گوید که او به کلاس جودو رفته است، اما در واقع او به خانه یکی از دوستانش رفته است. جولی به پدر و مادرش دروغ می گوید: او دروغ می گوید. با این حال، به طور کلی جولی حقیقت را می گوید او دروغگو نیست.
این ها اصطلاحات و لغات مرتبط با ارتباطات به زبان فرانسوی بود که امیدواریم به خوبی یاد گرفته باشید. اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان فرانسوی، می توانید در کلاس های آموزش آنلاین زبان فرانسه فرالن شرکت کنید. اطلاعات کامل کلاس ها در صفحه این زبان در سایت وجود دارد.
دیدگاهتان را بنویسید