برخی افعال و اصطلاحات غیر شخصی پرکاربرد در زبان آلمانی
در این مقاله میخواهیم برخی از افعال و اصطلاحات غیر شخصی پرکاربرد در زبان آلمانی را بگوییم. در اصطلاحات زیر علامت ستاره بیانگر این است که “es” را میتوان حذف و با ضمیر شخصی در حالت مفعولی با واسطه جایگزین کرد.
es donnert.
توفان است.
Es fällt mir ein, dass/zu … *
متوجه شدم که …
Nachher fiel(es) mir ein, dass der Mann ziemlich komisch angezogen war.
بعد متوجه شدم که آن مرد لباس خنده داری پوشیده است.
es fragt sich, ob …
آدم در عجب میماند که …
Es fragt sich, ob es sich lohnt, das zu machen.
آدم میماند که ارزشش را دارد که این کار رابکند یا نه.
es freut mich, dass/zu …
خوشحالم که …
Es freut mich sehr, dass du gekommen bist.
خیلی خوشحالم که تو آمدی.
Es friert.
یخبندان است.
Heute Nacht hat es gefroren.
امشب یخبندان است.
Es gefällt mir.
از آن خوشم میآید، آن را می پسندم.
Ihm hat es gar nicht gefallen.
هیچ از آن خوشش نیامد.
Es geht mir gut/schlecht.
حالم خوب / بد است.
es geht nicht.
نمیشود، عملی نیست.
Es geht um …
در مورد … است.
Es gelingt mir (, zu) …
موفق میشوم (که) …
Es war ihnen gelungen, die letzten Karten zu kriegen.
موفق شدند آخرین بلیت ها را بگیرند.
Es geschieht …
این طور اتفاق میافتد، میشود …
Und so geschah es, dass …
این طور شد که…
Es geißt.
حسابی/ سخت باران میآید.
Es handelt sich um …
مربوط میشود به …
Es hängt davon ab …
بستگی دارد به …
Es hat keinen Zweck(zu) …
فایده ای ندارد (که) …
Es hat keinen Zweck, weiter darüber zu diskutieren.
فایده ای ندارد که در این مورد بیشتر بحث کنیم.
Es interessiert mich, dass/zu … *
علاقمندم که/به …
Es ist mir egal(ob) … *
برایم فرقی نمیکند ( که)، برایم بی تفاوت است (که) …
Es ist mir egal, ob du kommst oder nicht.
برایم فرقی نمیکند که تو بیایی یا نه.
Es ist möglich (, dass) …
ممکن است (که) …
Es ist doch möglich, dass der Zug Verspätung hat.
ممکن است که قطار تاخیر داشته باشد.
Es ist nötig …
لازم است …
Es wird nicht nötig sein, uns darüber zu informieren.
لازم نخواهد بود/ نیست که در این مورد به ما خبر بدهید.
Es ist mir, als ob … *
احساس میکنم که، مثل اینکه …
Es ist mir gut/schlecht /zumute … *
احساس خوبی/ بدی/ عجیبی دارم …
Mir ist heute seltsam zumute.
امروز احساس عجیبی دارم.
Es ist schade (, dass) …
چه حیف، که …
Es ist (mir) wichtig … *
برایم مهم است …
es ist mir warm /kalt … *
گرمم/سردم است …
Es ist warm/kalt.
هوا گرم / سرد است.
Es ist zu bedauern …
جای تاسف است که …
Es ist zu hoffen …
امید است که …
Es klingelt.
زنگ میزنند، تلفن زنگ میزند.
Es hat gerade geklingelt.
همین حالا زنگ زدند. (همین حالا تلفن زنگ زد)
Es klopft.
در میزنند.
Es kommt darauf an (, ob) …
تمامش بستگی به این دارد که …
Es kommt mir vor (, als ob) …
به نظرم میاید/میرسد که …
Es läutet.
زنگ میزنند.
Es hat schon geläutert.
الان زنگ زدند.
Es liegt an …
بستگی به … دارد، به خاطر … است.
Woran liegt es?
دلیلش چی است؟ به چه دلیل است؟
Es lohnt sich (nicht).
ارزشش را دارد (ندارد).
Ich weiß nicht, ob es lohnt oder nicht.
نمیدانم ارزشش را دارد یا نه.
Es macht nichts.
مهم نیست، عیب ندارد.
Es macht nichts aus.
فرقی نمیکند، تفاوتی نمیکند.
Mir macht es nichts aus.
برایم فرقی نمیکند.
Macht es Ihnen etwas aus, wenn …
برایتان فرقی نمیکند اگر …
Es macht mir (keinen) Spaß (, zu)
برایم جالب است (نیست) (که)، بهم خوش میگذرد (نمیگذرد) (که)
Hauptsache, es macht Spaß.
مهم این است که بهم خوش میگذرد.
Es passiert.
اتفاق میافتد.
Ihm ist bestimmt etwas passiert.
حتما برایش اتفاقی افتاده است.
Es regnet.
باران میبارد/میاید.
Es hat den ganzen Tag geregnet.
تمام روز باران آمد.
Es scheint mir, dass/als ob … *
به نظرم میرسد که، / گویت …
Es schneit.
برف میاید.
Es stimmt (nicht), dass …
حقیقت دارد (ندارد) که …
Es tut mir leid ( dass) …
متاسفم که …
Wie geht es (dir)?
حالت چطور است؟
Wie geht es denn?
خب، چطوری؟
Danke, es geht.
مرسی،میگذرد/ بد نیستم.
Mir wird schlecht.
حالم بد است، حالت تهوع دارم.
این اصطلاحات پرکاربرد در آلمانی را حفظ کنید و استفاده کنید، با استفاده کردن آنها به مرور در ذهنتان نقش میبندند. برای یادگیری کامل زبان آلمانی نیز می توانید در کلاس های آنلاین آموزش زبان آلمانی فرالن شرکت کنید. اطلاعات کلاس ها را در صفحه این زبان در سایت ببینید.
دیدگاهتان را بنویسید