مصدر چیست؟ مصدر به شکل خام افعال در زبان گفته می شود. خوبی که زبان فرانسه دارد این است که آنها پایانه ثابت دارند و به راحتی قابل تشخیص هستند.
در زبان فرانسوی جملات و اصطلاحات خاصی وجود دارند که بعد از آنها ما به طور کلی از مصدر استفاده می کنیم. مثال:
J’ai l’intention d’apprendre à jouer au tennis. Je suis venue pour m’acheter une bonne raquette de tennis.
Je suis ici pour vous aider. Je vous conseille d’acheter une raquette pour débutant.
Mais j’espère bientôt jouer comme une joueuse professionnelle. J’ai vu hier des professionnels jouer, c’était impressionnant.
Vous devez tout d’abord apprendre à taper dans la balle. Jouer comme un pro est presque impossible. Pour devenir si bons, les professionnels se sont entraînés pendant des années.
من قصد دارم تنیس بازی کردن یاد بگیرم. آمدم تا یک راکت تنیس خوب برای خودم بخرم.
اینجام تا شما را یاری کنم. توصیه می کنم راکت مبتدی بخرید.
اما امیدوارم به زودی مثل یک بازیکن حرفه ای بازی کنم. من دیروز دیدم که حرفه ای ها بازی می کنند، بسیار شگفت انگیز بود.
ابتدا باید نحوه ضربه زدن به توپ را یاد بگیرید. بازی مانند یک حرفه ای تقریباً غیرممکن است. برای خوب شدن، سالهاست که افراد حرفه ای آموزش می بینند.
کلمات و عباراتی که با ساختارهای مصدر استفاده می شوند:
ساختارهای مصدر لازم بعد از کلمات و عبارات خاص استفاده می شوند. باید توجه کنیم که آیا این عبارات با à، با de یا بدون حرف اضافه استفاده می شوند. مثال:
avoir l’intention + de → J’ai l’intention d’apprendre à jouer au tennis
قصد دارم تنیس بازی کردن را یاد بگیرم.
vouloir → Je veux acheter une bonne raquette
می خواهم یک راکت خوب بخرم.
توجه کنید بعد از ساختار قصد انجام کاری را داشتن یا چیزی را خواستن، مصدر باید استفاده شود.
ساختار مصدر می تواند به موضوع یا شی یا به ساختاری غیرشخصی اشاره داشته باشد. لیست های زیر شامل مهمترین کلمات و عباراتی است که ساخت مصنوعی دارند.
مصدرهایی که به فاعل اشاره می کنند:
افعال ادراکی
مثال:
J’entends les joueurs courir.
من بازیکنان را در حال دویدن می شنوم. (صدای بازیکنان را می شنوم که در حال دویدن هستند.)
J’ai vu hier des professionnels jouer, c’était impressionnant.
من دیروز دیدم که افراد حرفه ای بازی می کنند، بسیار شگفت آور بود.
نمونه هایی از این افعال:
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| apercevoir درک کردن | perceive/notice |
| contempler کامل کردن | contemplate |
| deviner حدس زدن | guess/suspect |
| discerner درک کردن | perceive/discern |
| distinguer تشخیص دادن | recognise/distinguish |
| écouter شنیدن | listen |
| éprouver حس کردن | feel/experience |
| entendre شنیدن | hear |
| observer مشاهده کردن | observe |
| regarder نگاه کردن | look at |
| ressentir احساس کردن | feel/sense |
| sentir حس کردن | sense |
| voir دیدن | see |
بعد از افعال ساده:
Elle espère pouvoir bientôt jouer comme une professionnelle.
مثال: او امیدوار است که بتواند به زودی مانند یک حرفه ای بازی کند.
نمونه های دیگر از این گونه افعال:
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| affirmer تصدیق کردن | claim, prove |
| apprendre à یاد گرفتن /یاد دادن | learn to |
| croire اعتقاد داشتن | believe |
| décider de تصمیم گرفتن | decide to |
| devoir بایستن | must/have to |
| espérer امید داشتن | hope |
| essayer de تلاش کرزن | try/attempt |
| hésiter à دو دل بودن | hesitate to |
| menacer de تهدید کردن | threaten to |
| oser جرات کردن | dare to |
| oublier de فراموش کردن | forget |
| pouvoir توانستن | can/be able to |
| préférer ترجیح دادن | prefer |
| projeter de تصمیم به انجام کاری گرفتن | plan to |
| promettre de قول دادن | promise to |
| proposer à qn de درخواست دادن | propose/suggest to s.o. that |
| savoir دانستن | know/be able to |
| tendre à تمایل به انجام کاری داشتن | tend to |
| vouloir خواستن | want |
بعد از افعال انعکاسی:
مثال:
Je m’attends à progresser très vite.
من انتظار دارم خیلی سریع پیشرفت کنم.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| s’appliquer à بهترین را انجام دادن | do one’s best |
| s’apprêter à آماده شدن | get ready for |
| s’attendre à انتظار داشتن | expect |
| se déclarer prêt à اعلام آمادگی کردن | declare oneself ready to |
| se décider à تصمیم گرفتن | decide |
| s’efforcer de به شدت تلاش کردن | try hard |
| se permettre de به خود اجازه انجام کاری را دادن | allow oneself |
| se préparer à خود را آماده کردن | prepare oneself |
| se souvenir de به یاد آوردن | remember |
| se réjouir de شاد شدن | be delighted |
بعد از صفت و جمله واره های وصفی:
مثال:
La cliente est décidée à jouer bientôt comme une professionnelle.
مشتری تصمیم دارد به زودی حرفه ای بازی کند.
Le vendeur est étonné d’entendre cela.
فروشنده از شنیدن این حرف متعجب می شود.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| appliqué سخت کوش | hardworking |
| content de شاد | happy |
| décidé à مصمم | determined/decided |
| déçu de نا امید | disappointed |
| étonné de شگفت زده | stunned/astonished |
| réjoui de شاد | pleased/glad |
| soulagé de آسوده | relieved |
| triste de ناراحت | sad |
بعد از عبارات اسمی:
مثال:
J’ai l’intention de jouer bientôt aussi bien qu’une professionnelle.
من قصد دارم به زودی و همچنین به عنوان یک بازیکن حرفه ای بازی کنم.
Elle a tendance à être très ambitieuse.
او تمایل دارد بسیار بلند پرواز باشد.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| avoir l’espoir de امیدوار بودن | have a hope of |
| avoir l’intention de قصد انجام کاری را داشتن | have the intention of |
| avoir tendance à تمایل به انجام کاری را داشتن | have a tendency to |
| faire la promesse de قول به انجام کاری دادن | make a promise to |
| prendre la décision de تصمیم به انجام کاری گرفتن | make the decision to |
| voir la nécessité de ضرورت انجام کاری را دیدن | see the necessity of |
بعد از حروف ربط:
مثال:
Pour devenir si bons, les professionnels se sont entraînés pendant des années.
برای خوب شدن، افراد حرفه ای سالها آموزش دیده اند.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| afin de/pour به خاطر/به منظور | in order to |
| au lieu de به جای | instead of |
| avant de قبل از | before, in front of |
| sans بدون | without |
بعد از مصدر اشاره به شی:
افعال با مفعول مستقیم
مثال:
La cliente prie le vendeur de la conseiller.
مشتری از فروشنده می خواهد که به او مشاوره دهد.
Le vendeur a convaincu la cliente d’acheter une raquette pour débutant.
فروشنده مشتری را راضی كرد كه راكت مبتدی بخرد.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| aider qn à کمک کردن | help |
| amener qn à کسی را مجبور به انجام کاری کردن | get s.o. to |
| convaincre qn de کسی را متقاعد کردن | convince |
| dissuader qn de کسی را منصرف کردن | dissuade |
| encourager qn à کسی را تشویق به انجام کاری کردن | encourage |
| forcer qn à کسی را مجبور کردن | force |
| inciter qn à کسی را قانع کردن | persuade/incite |
| inviter qn à کسی را دعوت کردن | invite |
| persuader qn de کسی را متقاعد کردن | persuade |
| prier qn de از کسی چیزی درخواست کردن | ask/request |
افعال با مفعول غیرمستقیم:
مثال:
Un ami m’apprend à jouer au tennis.
دوستی به من یاد می دهد که تنیس بازی کنم.
Le vendeur conseille à la cliente d’acheter une raquette pour débutant.
فروشنده به مشتری توصیه می کند راکت مبتدی بخرد.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| apprendre à qn à به کسی چیزی/مهارتی یاد دادن | teach (a skill) |
| conseiller à qn de به کسی توصیه کردن | advise |
| enseigner à qn à به کسی چیزی آموزش دادن | teach (in school) |
| interdire à qn de ممنوع کردن | forbid |
| permettre à qn de اجازه دادن | permit/allow |
| ordonner à qn de دستور دادن | order/command |
| rappeller à qn de به یاد آوردن | remind |
| recommander à qn de توصیه کردن | recommend |
بعد از مصدری که به فرم غیرشخصی اشاره می کند:
صفت های زیر به طور کلی با اشکال غیر شخصی ce ، ça و il (به معنای یک) استفاده می شوند. در این صورت اگر اطلاعات اضافی بعد از مصدر بیایند، مصدر با à یا de ظاهر می شود.
مثال:
C’est impossible à accomplir.
انجام آن غیرممکن است. (دستیابی به آن غیرممکن است.)
Il est presque impossible de jouer comme un pro.
تقریباً غیرممکن است که مانند یک حرفه ای بازی کنید.
One can’t play like a pro.
نمی توان مانند یک حرفه ای بازی کرد.
| Français فرانسوی و ترجمه فارسی | English معادل انگلیسی |
|---|---|
| absurde de مسخره | absurd |
| compliqué de/à پیچیده | complicated |
| courageux de شجاع | brave |
| désagréable de ناخوشایند | unpleasant |
| difficile de/à مشکل | difficult |
| égoïste de خودخواه | egotistical |
| équitable de منصف | fair/impartial |
| facile de/à راحت | easy |
| impossible de/à غیرممکن | impossible |
| intelligent de باهوش | intelligent |
| malpoli de بی ادب | impolite |
| triste de/à ناراحت | sad |
در این مطلب با موضوع ساختار مصدر ها در زبان فرانسوی آشنا شدیم. اگر سوالی در ای مورد دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب بپرسید تا پاسخ دهیم. راستی برای یادگیری کامل زبان فرانسه، حتما در کلاس های آنلاین آموزش زبان فرانسوی فرالن شرکت کنید. اطلاعات بیشتر در صفحه این زبان در سایت قرار دارد.

