آموزش گرامر صفت ها در زبان فرانسوی
صفت ها در زبان فرانسوی از مباحث پایه ای و بسیار مهمی است که از همان ابتدا باید به آن اهمیت ویژه ای داد و فرا گرفت تا در آینده تحت هیچ شرایطی به مشکل برنخوریم و یا اینکه با کمترین میزان مشکل رو به رو شویم. از آن جایی که صفت ها هم در زبان فرانسوی جنس دارند و باید با اسم تبعیت کنند، باید حتما و حتما اسامی را با جنسشان یاد بگیریم تا بدانیم چه صفتی را کجا و چگونه با آنها به کار ببریم.
اکنون به مثال زیر توجه کنید:
Philippe et Justine sont les gentils maîtres de Felix. Félix est un chat blanc. Il est sur le fauteuil jaune et dort. Il rêve du bon lait qu’il a envie de boire. Il a vraiment très soif et pense à un grand bol de lait. Sur la boîte de sa marque préférée il y a une jolie vache.
فیلیپ و جاستین صاحبان مهربان فلیکس هستند. فلیکس یک گربه سفید است. روی صندلی زرد رنگ، خوابیده است. او شیر خوبی را که می خواهد بنوشد در خواب می بیند. او به شدت تشنه است و به یک کاسه بزرگ شیر فکر می کند. روی جعبه برند مورد علاقه او یک گاو زیبا وجود دارد.
فهرست مقاله
شکل صفت ها در حالت مفرد
ابتدا با فرم و شکل مذکر صفت ها شروع می کنیم و همیشه به فراگیران یاد آور می شویم اول فرم مفرد مذکر صفات را یاد بگیرند: مثال:
Félix est un chat blanc. (Félix is a white cat.)
فلیکس گربه سفید رنگ است.
معمولا و اغلب در زبان فرانسوی با اضافه کردن e به صفت ,شکل مونث آن به دست می آید: مثال:
Félix pense à une grande boîte de lait. (Félix is thinking about a big container of milk.)
فلیکس به یک ظرف بزرگ شیر فکر می کند.
Félix pense à un grand bol de lait. (Félix is thinking about a big bowl of milk.)
فلیکس به یک کاسه بزرگ شیر فکر می کند.
نکته: همانطور که در مثال های بالا دیدید کلمه boîte در مثال اول مونث بود و صفتش (grande) هم متعاقبا مونث شد ولی در مثال دوم bol به معنی کاسه کلمه ای مذکر است و صفتش هم grand مذکر شد که این تطابق اسم و صفت را نشان می دهد.
اگر شکل مذکر صفات به e ختم شوند، ما معمولا به پایان آنها چیزی اضافه نمی کنیم: مثال:
Félix est sur le fauteuil jaune. (Félix is in the yellow armchair.)
فلیکس روی مبل زرد رنگ است.
Félix est sur la chaise jaune. (Félix is on the yellow chair.)
فلبکس روی صندلی زرد رنگ است.
استثنا: اگر صفتی به چندین اسم در جمله اشاره کند که فقط یکی از آن اسامی مذکر باشد، آن صفت پایانه مطابق با مذکر را می گیرد و عملا مونث ها را خنثی می کند: مثال:
Philippe et Justine sont les gentils maîtres de Félix. (Philippe and Justine are the kind owners of Félix.)
فیلیپ و ژوستین صاحبان مهربان فلیکس هستند.
تعدادی از صفت ها در فرم مونث و جمع یکسان باقی می مانند. این صفت ها شامل آن دسته ای می شوند که از اسامی ساخته شده اند:
استثنای این مورد صفت هایی نظیر rose, fauve و mauve هستند. مثال:
Il aime les fauteuils orange. (He likes orange armchairs.)
او مبل های نارنجی رنگ را دوست دارد.
رنگ های چند کلمه ای:
Il aime les fauteuils jaune citron. (He likes lemon-yellow armchairs.)
او مبل های زرد لیمویی رنگ را دوست دارد.
صفت های محاوره ای نظیر chic, super و sympa:
Il aime les fauteuils chic. (He likes fancy armchairs.)
او مبل های پر زرق و برق دوست دارد.
بسیاری از صفت ها در فرم و حالت مونث پایانه های خاص خودشان را دارند:
masc. ending | fem. ending | example |
---|---|---|
-el | -elle |
naturel – naturelle (natural) طبیعی |
-er | -ère | premier – première (first)
اول |
-g | -gue | oblong – oblongue (oblong)
مستطیلی |
-en | -enne | moyen – moyenne (medium)
متوسط |
-on | -onne | bon – bonne (good)
خوب |
-eur | -euse | flatteur – flatteuse (flattering)
جذاب |
-f | -ve | passif – passive (passive)
مسکوت /ساکن/مجهول |
صفت هایی که به x,c و یا s در حالت مذکر ختم می شوند، چندین فرم مونث در پایان خود دارند. بهترین و منطقی ترین کار رجوع به دیکشنری های استاندارد برای فراگیری آنها است:
masculine | feminine |
---|---|
faux | fausse (false)
غلط |
chanceux | chanceuse (être chanceux = to be lucky)
خوش شانس |
doux | douce (sweet, mild)
شیرین |
public | publique (public)
عمومی |
grec | grecque (Greek)
یونانی |
franc | franche (frank)
فرانسوی |
violet | violette (violet)
بنفش |
inquiet | inquiète (worried)
نگران |
frais | fraîche (fresh)
تازه |
gras | grasse (fatty)
چرب |
صفت های beau, vieux, nouveau و fou استثناهای خاص هستند. آنها حتی در حالت مفرد مذکر هم اگر کلمه بعدی آنها با h یا حروف صدا دار آغاز شده باشد هم تغییر می کند:
masculine before a consonant
مذکر قبل از حروف بی صدا |
masculine before a vowel or mute h
مذکر قبل از حروف صدا دار و h |
feminine
مونث |
---|---|---|
un beau chat (a beautiful cat)
گربه زیبا |
un bel enfant (a beautiful child)
کودک زیبا مرد خوش قیافه |
une belle femme (a beautiful woman)
خانم زیبا |
un vieux chat (an old cat)
گربه پیر |
un vieil immeuble (an old building)
ساختمان قدیمی مرد مسن |
une vieille femme (an old woman)
خانم مسن |
un nouveau chat (a new cat)
گربه جدید |
un nouvel enfant (a new child)
کودک تازه متولد شده مرد جدید/تازه وارد |
une nouvelle femme (a new woman)
خانم جدید/تازه وارد |
un chat fou (a crazy cat)
گربه احمق |
un fol enfant (a crazy child)
کودک احمق مرد احمق |
une femme folle (a crazy woman)
خانم احمق |
فرم جمع صفت ها
اکثر صفت های جمع در زبان فرانسوی با اضافه کردن s به پایان آنها شکل می گیرد:
Il pense à de bons repas. (He’s thinking about delicious food.)
او به غذاهای لذیذ فکر می کند.
نکته مهم ترجمه ای: با اینکه صفت در جمله اصلی فرانسوی جمع است ولی ترجمه آن در فارسی و انگلیسی مفرد است چون ما در زبان فارسی و انگلیسی جمع صفت ها را نداریم.
اگر خود صفت به s,x ختم شده باشد به پایان آنها چیز دیگری اضافه نمی کنیم: مثال:
J’aime le fromage français. (I like French cheese.)
من پنیر فرانسوی دوست دارم.
J’aime les fromages français. (I like French cheeses.)
من پنیر های فرانسوی دوست دارم.
C’est un homme sérieux. (He is a serious man.)
او مرد جدی است.
Ce sont des hommes sérieux. (They are serious men.)
آنها نردان جدی هستند.
فرم جمع مونث صفت ها از طریق اضافه کردن es به پایان صفت ها ساخته می شود. اگر صفتی خودش به e ختم شد فقط کافی است به آن s اضافه کنیم:
Il est assis sur une chaise jaune. (He is sitting on a yellow chair.)
او روی صندلی زرد رنگ نشسته است.
Ils sont assis sur des chaises jaunes. (They are sitting on yellow chairs.)
آنها روی صندلی های زرد رنگ نشسته اند.
اگر صفتی به al ختم شد، در حالت جمع مذکر باید پایان آنها را به aux و در حالت جمع مونث به ales تغییر داد.
اما دقت کنید از آنجایی که زبان فرانسوی زبان استثناهاست صفت های زیر حتی با وجود ختم شدن به al در حالت جمع فقط s می گیرند و از قانون بالا تبعیت نمی کنند:
- bancal
- fatal
- final
- natal
- naval
- banal
مثال:
Le musée national (The national museum)
موزه ملی
Les musées nationaux (The national museums)
موزه های ملی
اما:
Un manteau banal (A mundane jacket)
ژاکت معمولی
Des manteaux banals (Mundane jackets)
ژاکت های معمولی
اکنون می خواهیم کمی بیشتر به مقوله صفت ها و نحوه شکل گیری و کاربرد کلی آنها بپردازیم:
معمولا صفت ها از اسم تشکیل می شوند:
le tableau noir (the black board)
تخته سیاه
معمولا صفت های زیر قبل از اسم ظاهر می شوند ولی به خاطر بسپارید در زبان فرانسوی مانند دیگر زبان های رومانس نظیر ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی صفت ها جلوی اسم می آیند:
- beau
- bon
- bref
- grand
- gros
- faux
- haut
- jeune
- joli
- mauvais
- meilleur
- nouveau
- petit
- vieux
مثال:
la jolie fleur (the beautiful flower)
گل زیبا
بعضی از صفت ها هم می توانند قبل و هم بعد از اسم بیایند اما باید دقت کنید که این جا به جایی معنی را تغییر خواهد داد:
un homme grand (a tall man)
مرد قد بلند
un grand homme (a great man)
مرد عالی / فوق العاده
Napoléon n’était pas un homme grand, mais un grand homme.
ناپلئون مرد قد بلندی نبود اما فردی فوق العاده بود.
adjective
صفت |
meaning before a noun
معنای قبل از اسم |
meaning after a noun
معنای بعد از اسم |
examples
مثال |
---|---|---|---|
ancien
|
former
قبلی |
old
پیر /مسن/قدیمی |
mon ancienne maison (my former house)
خانه قبلی une maison ancienne (an ancient house) خانه قدیمی |
brave | respectable
قابل احترام/محترم |
courageous, brave
شجاع/دلیر |
un brave homme (a respectable man)
مرد محترم un homme brave (a brave man) مرد شجاع |
certain | certain (particular)
ویژه/خاص |
certain (sure)
مطمئن |
un certain âge (a certain age)
سن خاص j’en suis certain (I’m certain of it) مطمئنم |
cher | dear
عزیز |
expensive
گران |
cher ami (dear friend)
دوست عزیز un livre cher (an expensive book) کتاب گران |
curieux | curious (odd)
عجیب غریب |
curious (interested)
کنجکاو |
une curieuse histoire (a curious story)
داستان عجیب un homme curieux (a curious (interested) man) مرد کنجکاو |
dernier | last (of all)
آخر |
last (most recent)
جدید |
la dernière semaine (the last week (e.g. of the month))
آخرین هفته ماه la semaine dernière (last week, this past week) هفته گذشته/اخیر |
drôle | strange
عجیب |
amusing, funny
شوخ طبع/با مزه |
une drôle d’histoire (a strange story)
داستان عجیب une histoire drôle (an amusing story) داستان بامزه |
grand (only with homme) | great
عالی |
tall
قد بلند |
un grand homme (a great man)
مرد عالی un homme grand (a tall man) مرد قد بلند |
pauvre | poor (pitiful)
بدبخت /بیچاره |
poor (without money)
فقیر |
le pauvre homme (the poor man!)
مرد بیچاره un homme pauvre (a poor man) مرد فقیر |
prochain | next (when it happens again)
بعدی |
next (soon, coming)
جدید/پیش رو |
la prochaine fois (the next time)
دفعه بعدی la semaine prochaine (next week) هفته جاری |
propre | own
خود |
clean
تمیز |
ma propre chambre (my own room)
اتاق خودم ma chambre propre (my clean room) اتاق تمیزم |
pur | simple, nothing but
ساده |
pure, fresh
تازه/پاک |
une pure formalité (a pure formality)
تعارف کامل l’air pur (fresh air) هوای تازه |
sacré | damn good/ awesome
عالی/معرکه |
holy
مقدس |
un sacré livre (a damn good book
کتاب عالی کتاب عالی un livre sacré (a holy book) کتاب مقدس |
sale | disgusting
افتضاح |
dirty
کثیف |
une sale histoire (a disgusting story)
داستان افتضاح une chambre sale (a dirty room) اتاق کثیف |
seul | only
فقط |
alone
تنها |
la seule fois (the only time)
تنها دفعه/یکبار فقط il est seul (he is alone) او تنهاست |
simple | modest, humble
فروتن |
simple
ساده |
une simple chaise (nothing but a chair)
فقط یک صندلی des gens simples (humble people) مردم فروتن un poème simple (a simple poem) شعر ساده |
vrai | real, actual
واقعی |
true
حقیقی |
C’est un vrai problème. (This is a real problem.)
این یک واقعیت محض است C’est une histoire vraie. (This is a true story.) این یک داستان واقعی است. |
این مبحث صفت ها در زبان فرانسوی بود که امیدواریم برای شما مفید بوده باشد. اگر سوالی در این مورد دارید، از بخش نظرات همین صفحه بپرسید. راستی برای یادگیری کامل زبان فرانسوی، می توانید در کلاس های آموزش زبان فرانسوی فرالن شرکت کنید. اطلاعات کامل کلاس ها در صفحه این زبان در سایت وجود دارد.
دیدگاهتان را بنویسید