افعال وجهی در زبان اسپانیایی
مقوله و مبحث افعال وجهی در زبان اسپانیایی، از دروس پایه و بسیار مهم تلقی می شود و از همان ابتدا با آن سر و کار خواهید دلشت. خوبی این مبحث این است که تعداد افعال وجهی در زبان اسپاتیایی بسیار محدرد است و به محض فراگیری صرف فعل آنها به راحتی می توانید جمله سازی کنید چون بعد از آنها همیشه شکل ساده و مصدر خالی فعل بعدی نی آید.
زبان اسپانیایی در کل دارای پنج فعل وجهی اصلی است که آنها به ترتیب
- deber
- querer
- saber
- poder
- soler
هستتد.
Poder معنی توانستن، deber بایستن و باید، querer خواستن، saber دانستن و soler کاری را اغلب انجام دادن می دهند.
اکنون به صرف هر فعل جداگانه در زمان های مختلف دقت کنید:
ابتدا فعل poder:
Presente
puedo
puedes
puede
podemos
podéis
pueden
|
Pretérito Ind
pude
pudiste
pudo
pudimos
pudisteis
pudieron
|
Pretérito Imp
podía
podías
podía
podíamos
podíais
podían
|
Futuro
podré
podrás
podrá
podremos
podréis
podrán
|
Condicional
podría
podrías
podría
podríamos
podríais
podrían
|
صرف فعل deber:
debo
debes
debe
debemos
debéis
deben
|
Pretérito Ind
debí
debiste
debió
debimos
debisteis
debieron
|
Pretérito Imp
debía
debías
debía
debíamos
debíais
debían
|
Futuro
deberé
deberás
deberá
deberemos
deberéis
deberán
|
Condicional
debería
deberías
debería
deberíamos
deberíais
deberían
|
صرف فعل querer:
Presente
quiero
quieres
quiere
queremos
queréis
quieren
|
Pretérito Ind
quise
quisiste
quiso
quisimos
quisisteis
quisieron
|
Pretérito Imp
quería
querías
quería
queríamos
queríais
querían
|
Futuro
querré
querrás
querrá
querremos
querréis
querrán
|
Condicional
querría
querrías
querría
querríamos
querríais
querrían
|
صرف فعل saber:
Presente
sé
sabes
sabe
sabemos
sabéis
saben
|
Pretérito Ind
supe
supiste
supo
supimos
supisteis
supieron
|
Pretérito Imp
sabía
sabías
sabía
sabíamos
sabíais
sabían
|
Futuro
sabré
sabrás
sabrá
sabremos
sabréis
sabrán
|
Condicional
sabría
sabrías
sabría
sabríamos
sabríais
sabrían
|
صرف فعل soler:
خوبی این فعل این است که در زبان اسپانیایی فقط در دو زمان حال و گدشته استمراری صرف می شود و نه بیشتر:
PERSON | PRESENT | PAST IMPERFECT |
---|---|---|
Yo | Suelo | Solía |
Tú | Sueles | Solías |
Él / Ella | Suele | Solía |
Nosotros | Solemos | Solíamos |
Vosotros | Soléis | Solíais |
Ellos | Suelen | Solían |
اکنون به مثال زیر توجه کنبد:
Un ciclista ha tenido un accidente en el centro de la ciudad. La ambulancia quiere llegar al lugar del accidente lo antes posible.
Deben examinarlo y llevarlo al hospital. Allí, los médicos podrán hacer pruebas para comprobar si está en buen estado.
Aun no saben si es grave. Hay mucho tráfico y tienen que poner la sirena para avanzar más rápidamente.
Los ciclistas suelen ir sin casco y hay que llevarlo siempre.
دوچرخه سواری در مرکز شهر تصادف کرده است. آمبولانس می خواهد هر چه زودتر به محل حادثه برسد.
باید معاینه اش کنند و به بیمارستان ببرند. در آنجا، پزشکان می توانند آزمایشاتی را انجام دهند تا ببینند که آیا در وضعیت خوبی هستید یا خیر.
آنها هنوز نمی دانند جدی است یا نه. ترافیک زیاد است و برای حرکت سریعتر باید آژیر را بزنند.
دوچرخه سواران معمولاً بدون کلاه ایمنی حرکت می کنند و همیشه باید از آن استفاده کنند.
همانطور که در متن بالا دیدید، انواع افعال وجهی به کار رفته بود و نکته مشترک همگی کاربرد مصدر ساده (infinitivo) بعد از تمامی افعال بود. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که به جز این افعال ترکیب های دیگری هم هستند که در زبان اسپانیایی نقش وجهی دارند و آنها عبارتند از:
- deber de
- tener que
- haber que
مثال:
Hay que llevar siempre el casco cuando se monta en bici.
همیشه باید وقتی سوار دوچرخه می شوند کلاه کاسکت بگذارند.
اکنون به جدول زیر و متال های این افعال دقت کنید:
Affirmative Form
حالت مثبت |
Translation
ترجمه انگلیسی و فارسی |
Meaning
معنی |
Example
مثال |
Negative Form
حالت منفی |
Translation
ترجمه |
Meaning
معنی |
Example
مثال |
---|---|---|---|---|---|---|---|
deber | have to, must, should
باید,بایستن |
moral/legal obligation
اجبار قانونی یا از روی وجدان کاری |
Debes tomar el antibiótico cada ocho horas.
باید هر هشت ساعت , انتی بیوتیک مصرف کنی. |
no deber
|
not have to, shouldn’t
نبایستن /مجبور نبودن |
advantage, recommendation | No debo tomar más de dos cafés al día.
نباید در روز بیش از دو فنجان قهوه مصرف کنم. |
poder | can, be able to
توانستن/قادر بودن |
ability,
possibility, permission بیان توانایی, احتمال و اجازه |
Puedo aguantar un minuto sin respirar bajo el agua.
می توانم یک دقیقه زیر اب بدون نفس کشیدن تحمل کنم. ¿Podemos hablar más tarde? می توانیم بعدا صحبت کنیم؟ ¿Puedo entrar? می توانم وارد شوم ؟ |
no poder | can’t, not able to
نتوانستن /قادر نبودن |
inability,
prohibition, lack of permission بیان ناتواتی , ممنوعیت , و عدم اجازه به انجام کاری |
No puedo aguantar un minuto sin respirar bajo el agua
نمی توانم زیر اب یک دقیقه بدون نفس کشیدن تحمل کنم. No podemos aparcar aquí. نمی توانیم اینجا پارک کنیم. No puedes usar mi ropa. نمی توانی از لباسم استفاده کنی. |
querer
|
want to
خواستن |
desire
بیان درخواست |
Quiero dar la vuelta al mundo.
می خواهم به سفر دور دنیا بروم. |
no querer | not want to
نخواستن |
lack of desire
تمایل نداشتن |
No quiero llegar tarde.
نمی خواهم دیر برسم. |
saber
|
know, can
دانستن/ توانستن |
knowledge, ability
بیان سواد , علم وتوانایی |
Sé hablar japonés.
می تواند ژاپنی صحبت کند. |
no saber | not know, can’t
ندانستن/نتوانستن |
lack of knowledge or ability
علم و آگاهی نداشتن/بلد نبودن |
No sé montar en bici.
دوچرخه سواری بلد نیست. |
soler | normally, be accustomed to
به انجام کاری عادت داشتن |
habit
بیان عادت |
Suelo despertarme a las 7.
عادت دارم ساعت 7 صبح بیدار شوم. |
no soler | not normally
عادت نداشتن |
unaccustomed
عادت به انجام کاری نداشتن |
No suelo desayunar.
عادت نداوم صبحانه بخورم. |
deber de
|
must, should, have to
باید/بایستن |
strong probability, deduction
بیان قدرت, احتمال, استنتاج |
No encuentro mis llaves. Deben de estar en casa.
کلید هایم را پیدا نمی کنم.باید آنها را در خانه جا گذاشته باشم |
no deber de | must not, should not, not have to
نبایستن/مجبور نبودن |
negative deduction
برداشت منفی کردن |
Marcos ha ido hoy a la oficina; no debe de saber que es festivo.
مارکوس امروز به اداره رفته است. نمی دانسته که امروز تعطیل رسمی است. |
tener que | have to
بایستن/مجبور بودن |
obligation, necessity
بیان اجبار, نیاز |
Tengo que atender esta llamada.
مجبورم این تماس را جواب بدهم. |
no tener que | not have to
مجبور نبودن |
lack of obligation or necessity
بیان عدم اجبار و زور |
Hoy no tengo que ir a clase.
امروز مجبور نیستم به کلاس بروم. |
haber que (impersonal) | must, have to
بایستن/ الزام بودن |
obligation, necessity
بیان اجبار, نیاز |
Hay que lavarse los dientes después de cada comida.
بعد از هر وعده غذایی باید دندانهایمان را مسواک بزنیم. |
no haber que (impersonal) | not have to
مجبور نبودن |
lack of obligation or necessity
بیان عدم اجبار و زور |
Hoy no hay que ir a clase.
امروز مجبور نیستم به کلاس بروم. |
منفی سازی با فعل deber
نکته کلیدی و کاربردی که در باره فعل deber بدانید این است که این فعل چند معنایی است و شاید در زبان فارسی معنی باید بدهد ولی در زبان انگلیسی چتد فعل وجهی must, should و have to را در بر می گیرد و برای توضیحات بیشتر باید بگوییم معنی ‘باید’ در فارسی می تواند اجبار و زور و یا توصیه ای باشد، و فقط ترجمه جمله به ما کمک می کند که بفهمیم در جمله مد نظر داریم شخصی را مجبور به انجام کاری می کنیم و یا توصیه.
در جمله مثبت، deber بیانگر اجبار است. ولی در جمله منفی به هیچ وجعه اجبار و زور را نشان نمی دهد بلکه بیانگر توصیه و پیشنهاد است.
در زبان اسپانیایی اگر بخواهیم بگوییم فلان کار را نمی توانی انجام دهی و یا اجازه انجام آن را نداریم سراغ حالت منفی poder می رویم.
مثال:
Debes llegar al trabajo antes de las 10. > obligation
قبلاز ساعت 10 باید سر کار برسی. (اجبار)
No debes llegar al trabajo después de las 10. > recommendation
نباید بعد از ساعت 10 سر کارت باشی. (توصیه)
No puedes llegar al trabajo después de las 10. > not allowed
نمی توانی بعد از ساعت 10 سر کار بروی.
تفاوت بین haber que و tener que:
- این دو فعل وجهی که بعد از آنها مصدر می آید هم بیان کننده اجبار و الزام است و معنی آنها شبیه deber است و معنی’ باید’ می دهند.
- از haber que در حالت سوم شخص مفرد hay que برای بیان الزام استفاده می شود.
- intentar
- desear
- pensar
- procurar
- esperar
Hay que reciclar para proteger el medio ambiente.
همه باید دو چرخه سواری کنند.
از tener que در تمامی اشخاص برلی اجبار کلی استفاده می شود:
Tienes que comer más fruta y menos chucherías. = Debes comer más fruta y menos chucherías.
باید میوه های بیشتر و شکلات کمتری بخوری.
افعال دیگر با کاربرد وجهی:
در زبان اسپانیایی افعال دیگر هم با مصدر استفاده می شوند که از آنها برای بیان قصد، هدف، تمایل و نگرش فرد سخنگو نسبت به کار یا بحث خاصی استفاده می شود.
از معروف ترین این افعال می توان به
اشاره کرد.
مثال:
Intentaré llegar lo más pronto posible.
قصد دارم تا حد ممکن سریع تر از همه برسم.
Deseo encontrar un buen trabajo.
امیدوارم شغل خوبی پیدا کنم.
Pienso visitar Japón el año que viene.
قصد دارم (برنامه دارم) سال پیش رو از ژاپن بازدید کنم.
Siempre procuro llevar dinero suelto para el autobús.
من همیشه سعی می کنم برای اتوبوس پول خرد بگیرم.
Espero llegar a tiempo a la reunión.
امیدوارم به موقع به قرار ملاقات برسم.
در این مطلب با موضوع افعال وجهی در زبان اسپانیایی آشنا شدیم. اگر سوالی در این مورد دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب بپرسید. برای یادگیری کامل زبان اسپانیایی نیز می توانید در کلاس های آموزش زبان اسپانیایی فرالن شرکت کنید. برای اطلاعات بیشتر صفحه زبان اسپانیایی را ببینید.
دیدگاهتان را بنویسید