عبارات فعلی perífrasis verbales در زبان اسپانیایی
در این مقاله آموزش عبارات فعلی را خواهیم داشت که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در زبان اسپانیایی بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. پس یادگیری آنها برای آموزندگان زبان اسپانیایی الزامی است.
فهرست مقاله
عبارات فعلی perífrasis verbales
تعریف: عبارات فعلی که به جملات فعلیه نیز مشهورند، از ترکیب یک فعل کمکی با یکی از سه شکل (وجه مصدری و مصدر، اسم مصدر، اسم مفعول) ساخته می شوند که در حقیقت در این بخش به اهمیت وجه مصدری می پردازیم.
فعلی که به صورت مصدری، اسم مصدر یا این مفعول می آید، بخشی است که بار معنایی را به دوش می کشد، در حالی که فعل صرف شده همراه راجع به شخص، زمان، تعداد و … صحبت می کند، البته بار معنایی خفیفی نیز به همراه دارد. و این بدان معناست که می گوید باید از چه فعل کمکی استفاده شود.
ترکیبات فعلی زیادی داریم که به ترتیب از مهمترین آنها آغاز می کنیم.
ساختارهای ترکیبی با مصدر construcción perifrasticas con infinitivo
۱) آینده نزدیک ir + a + infinitivo
آنچه در بخش افعال تحت این عنوان مطالعه فرمودید یکی از عبارات فعلی متداول است که عبارت بوده است از:
مصدر + A + صرف فعل ir در زمان های مختلف
از این عبارت و صرف فعل ir در زمان های مختلف جملاتی ساخته میشود که به هر صورت بیانگر آینده نزدیک و قصد انجام کاری را در آینده نزدیک داشتن است. مثال:
Yo voy a viajar a Francia.
من قصد دارم به فرانسه سفر کنم.
در مثال بالا از حال ساده فعل ir استفاده کردیم.
Íbamos a comprar el coche, pero cambiamos de idea.
قصد داشتیم (می خواستیم) ماشین بخریم، اما نظرمان عوض شد.
در مثال بالا از گذشته imperfecto فعل ir استفاده شده است.
Seguramente, iría a hablarte de su antigua novia.
حتما می خواسته از نامزد قبلیش با تو حرف بزند.
در مثال بالا هم از زمان شرطی condicional فعل ir استفاده شده است.
یکی دیگر از موارد استفاده معمول ارزش امری سنتی آن است که در اول شخص جمع می آید.
¡Venga vamos a trabajar!
بیا برویم کار کنیم!
¡Vamos a ver lo que pasa!
برویم ببینیم چه خبر است!
اصطلاح:
Dónde va a parar
این جمله اصطلاحی در معانی زیر می آید:
اصلا جای مقایسه ندارد. تفاوت فاحش است.
به عنوان مثال:
_ ¿ Tú no crees que las playas del norte son mucho mejores que las del sol?
تو فکر نمی کنی که سواحل شمال بهتر از جنوبند؟
_ Sí hombre ¡Dónde va a parar!
ای بابا البته قابل مقایسه نیست.
۲) volver+ a + infinitivo
این عبارت در مفهوم (de nuevo = از نو و otra vez بار دیگر) در تمام زمانهای ساده و مرکب وجود دارد. مثال:
No volvió a venir por aquí.
دیگر به اینجا باز نگشت.
Te prometo que no volveré a hacerlo.
به تو قول خواهم داد که دیگر آن را انجام نخواهم داد.
El niño del vecino ha vuelto a escaparse.
بچه همسایه دوباره فرار کرده است.
۳) ponerse + a + infinitivo
این عبارت در مفهوم آغاز کردن و شروع کردن آورده می شود، که طبق قانون دیگر ترکیبات در تمام زمانها معنی دارد.
Se puso a gritar como si le estuvieron matando.
شروع به فریاد زدن کرد، انگار داشتند او را می کشتند.
Ponte a trabajar enseguida.
فوراً کار را شروع کن.
نکته: باید دقت کنید که فعل ponerse اینجا مانند افعال انعکاسی reflexivo صرف می شود.
۴) llegar + a + infinitivo
موارد استفاده از این فرمول به سه دسته تقسیم می شود.
الف) در شکل منفی به این مفهوم که عمل آغاز شده توسط مصدر به طور کامل انجام نشده است. و در تمام زمانها:
به طور مثال:
No llegó a comprender la lección.
درس را نفهمید.
Él está seguro de que nunca llegará a hablar el francés.
او مطمئن است که فرانسه را فرا نخواهد گرفت. (صحبت کردن فرانسه را فرا نخواهد گرفت).
ب) می تواند در مفهوم incluso یا ir hasta el extremo بیاید.
مثال:
Estaba tan furioso que llegó a pegarle.
به حدی خشمگین بود که او را زد.
Él fue tan famoso en su época que llegó a cantar en la ópera de Millán.
او آنقدر در عصر خود معروف بود که در اپرای میلان هم آواز می خواند.
ج) می تواند در مفاهیم finalmente, al fin, por fin بیاید.
به عنوان مثال:
Aunque al principio lo odiaba, llegó a gustarle el té.
با وجود اینکه اوایل از چای متنفر بود، ولی نهایتاً از آن خوشش آمد.
Si te sigues comportando así, llegaremos a romper las amistades.
اگر به اینگونه رفتار کردن ادامه دهی، بالاخره روابط دوستیمان را قطع خواهیم کرد. ( یعنی رفتار تو باعث قطع رابطه دوستیمان می شود).
۵) echarse + a + infinitivo
این عبارت در مفهوم empezar شروع کردن، آغاز کردن آورده می شود و مصادری که در این عبارت می آیند عبارتند از:
echarse a andar
شروع به راه رفتن کردن
echarse a correr
شروع کردن به دویدن
Echarse a llorar
شروع کردن به گریه کردن
به عنوان مثال:
Cuando oyó la noticia se echó a llorar.
وقتی که خبر را شنید شروع کرد به گریه کردن. (زد زیر گریه).
No te eches a reír cada vez que te cuenten un chiste.
هر دفعه که برایت لطیفه ای تعریف می کنند نخند.
اصطلاحات:
echarse a pedir limosna
دست به گدایی زدن
echarse a perder
از دست رفتن (در مفهوم خراب شدن)
Vamos a comer esto, porque sino, se va a echar a perder.
این را بخوریم، والا خراب خواهد شد.
۶) venir + a + infinitivo
با این عبارت حدود تقریبی را می رسانیم که می تواند بجای فعل ساده ای که همراه aproximadamente و más o menos آمده است، بیاید. به عنوان مثال:
Él viene a ganar 40000 pesetas al mes.
او حدود ۴۰۰۰۰ پزوتا در ماه درآمد دارد.
نکته: میتوانستیم بگوییم: más o menos gana 40000 pesetas.
Él es un actor que viene a tener 45-50 años.
او بازیگری است که حدوداً ۴۵ تا ۵۰ سال دارد.
۷) pasar + a + infinitivo
از آنجایی که فعل pasar مفهوم گذر خود را از دست نمیدهد این ترکیب عبارت فعلی را شبه ترکیب می نامند و استفاده آن در مورد های هنری، خبری، ادبی، درسی می باشد و به همان طریق در تمام زبانها می چرخد و مصادر معمولی که با این ترکیب می آیند عبارتند از:
- Estudiar
- analizar
- leer
- decir
- contar
- relatar
- interpretar
و مترادفین آنها می باشند. مثال:
A continuación pasamos a ofrecerles las noticias deportivas.
در ادامه اخبار ورزشی را تقدیمتان می داریم.
Pasaré ahora a comunicarles el resultado de mis investigaciones.
اکنون نتایج تحقیقاتم را به اطلاعتان می رسانم.
۸) romper + a + infinitivo
تنها مصادر متداول امروزی که با این ترکیب آورده می شوند llorar, reír می باشند. هر چند در موارد بسیاری ادبی با contar نیز می آید.
این ترکیب در مفهوم «آغاز» نیز با مصادر andar, hablar به عنوان اولین عمل یک کودک نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
به خاطر داشته باشید که با مصدر llover در مفهوم باریدن باران ناگهانی نیز آورده می شود. مثال:
La niña rompió a llorar sin saber por que.
دخترک بدون اینکه بداند چرا، شروع به گریه کرد. (زد زیر گریه).
Este niño parece que romperá a andar de un momento a otro.
به نظر می رسد که این کودک در هر لحظه راه رفتن را شروع خواهد کرد.
۹) meterse + a + infinitivo
بیانگر کاری است که در حد انجام آن نیستیم یا به نحوه انجام درست آن معتقد نیستیم.
Se metió a arreglar unos enchufes y fundió los otros.
تصمیم داشت چند پریز را درست کند و پریز های دیگر را سوزاند. (چند پریز را تعمیر کرد و …)
No te metas a aconsejar a los que saben más que tú.
نمی خواهد مردمی را که بیشتر از خودت می دانند را نصیحت کنی.
۱۰) Hartarse + de +(A), Hincharse + a(de) + infinitivo
این سه عبارت در محاورات روزمره مورد استفاده قرار می گیرند و در مفهوم گرامری ثبت شده نیستند، شاید این به همان دلیل استفاده عامیانه آنها باشد. به هر صورت این ترکیبات را در مفهوم اغراق فرا می گیریم.
نکته: در ساختار مصدر Hartarse + de، طبیعتاً معنای دلزدگی و عدم تحمل در جمله مشهود است ولی توجه فرمائید وقتی در مفهوم اغراق می آید با حرف اضافه « a » آورده می شود. مثال:
Ganó una miseria a pesar de que me hincho a trabajar.
با وجود اینکه خیلی کار از من کشید (خیلی کار از من خواست، trabajar mucho) ولی پول کمی بدست آورد.
El otro día nos hartamos de hablar de la boda de él.
آن روز دیگر از صحبت کردن راجع به عروسی او خسته شدیم.
۱۱) Liarse + a + infinitivo
از این عبارت در مفهوم empezar شروع کردن در محاورات عامیانه استفاده می شود و در تمام زمانها. مثال:
Cuando se lía a hablar no hay quien lo pare.
وقتی که سر حرفش باز می شود هیچ کس نمی تواند او را متوقف کند.
Ayer me lié a trabajar y no salí todo el día de la casa.
دیروز سر گرم کار شدم و تمام روز از خانه خارج نشدن. (شروع به کار کردم).
۱۲) Acabar + de + infinitivo
از این ترکیب در مفهوم گذشته نزدیک استفاده می شود. مثال:
Acaba de recibir una carta de su hermana.
همین الان یک نامه از خواهرش دریافت کرد.
Acabábamos de comer cuando nos llamasteis por teléfono.
تازه نهار خورده بودیم که به ما زنگ زدید.
۱۳) Tener + que + infinitivo
از این ترکیب برای جملات اجباری موکد استفاده میکنیم. و این اجبار می تواند در زمان های مختلف ابراز گردد. مثال:
Tienes que estudiar, sino, no aprobarás.
باید درس بخوانی، والا قبول نخواهی شد.
No he tenido más remedio que decirle la verdad.
چاره ای جز گفتن حقیقت به آنها نداشته ام.
۱۴) اجبار Haber + de + infinitivo
از این ترکیب برای ساختن جملات ادبی استفاده می شود، ولی تأکید این ترکیب کمتر از شماره ۱۳ می باشد. به عنوان مثال:
Has de saber que estas cosas te las digo por tu bien.
باید بدانی که این چیزها را برای خوبی خودت میگویم.
Esto ha de pensarse mucho antes de tomar una decisión.
قبل از اتخاذ تصمیمی راجع به این موضوع بایستی به آن بسیار فکر کرد.
با قید siempre (همیشه) قبل از این گونه جملات مفهوم جمله چنین می شود. مثال:
¡Siempre ha de ser ella la que meta la pata!
همیشه باید او کسی باشد که کار را خراب می کند.
¡Pero hombre, siempre has de ser el último que llega!
ولی ای بابا تو همیشه باید آخرین نفری باشی که می رسد.
۱۵) اجبار غیر شخصی Haber + que + infinitivo
از این ترکیب فقط در اجبار غیر شخصی استفاده میکنیم و مثل این است که بگوییم:
Es necesario que یا hace falta + infinitivo
و در تمام زمانها در سوم شخص صرف می گردد. مثال:
Para triunfar en la vida, hay que esforzarse.
برای پیروز شدن در زندگی باید تلاش کرد.
Tuvo un accidente y hubo que trasladarlo al hospital.
تصادفی داشت و می بایست که او را به بیمارستان منتقل کرد.
۱۶) اجبار خفیف Deber + infinitivo
از این ترکیب نیز جهت اجبار استفاده میکنیم. ولی تا حد اجبار شماره (۱۳و ۱۴) موکد نیست. به طور مثال:
Debes estudiar más si quieres aprobar.
اگر می خواهی قبول شوی باید بیشتر درس بخوانی.
Debía tranquilizarme. Me encontraba muy nervioso.
می بایست خودم را آرام می کردم، خیلی عصبی می بودم.
۱۷) احتمال Deber + de + infinitivo
از این فرمول جهت رساندن احتمالات استفاده می کنیم. مثال:
_ ¿Qué hora es?
ساعت چند است؟
_ Debe de ser las tres.
باید سه باشه. (احتمال)
Debe de estudiar mucho, porque siempre saca buenas notas.
بایستی خیلی درس بخواند (درسخوان باشد) برای اینکه نمره های خوبی می گیرد.
۱۸) Darle + (a uno) + infinitivo
ترکیبی است که در زبان اسپانیایی امروزه بسیار متداول است و در مفهوم اغراق، یا کار غیر مترقبه می آید. در تمام زمانها نیز آورده می شود. به عنوان مثال:
Ahora le ha dado por jugar al tenis todos los días.
حالا دیگر هر روز تنیس بازی می کند. (فقط همین کار را می کند.)
Cuando tenía 19 años, me dio por salir de mi país.
یعنی:
(Se me ocurrió… sin ninguna razón especial, de pronto)
وقتی ۱۹ ساله بودم به سرم زدن از کشورم خارج شوم.
نکته: با همین معنی نیز می توان جملاتی با اسم ساخت. مثال:
Le ha dado por la música.
یک دفعه هوس کرد موزیک یاد بگیرد. (البته توجه کنید که این معنای تحت اللفظی نیست).
۱۹) Dejar + de + infinitivo
در مفهوم cesar و parar de استفاده می شود. به همین دلیل معنای یک ترکیب فعلی کامل را ندارد. مثال:
¡Deja de fumar, hombre!
ای بابا سیگار را ترک کن. (Parar de)
He dejado de ver la televisión porque me parece una pérdida de tiempo.
تلویزیون نگاه کردن را کنار گذاشته ام، چون که به نظرم یک اتلاف وقت بحساب می آید.
در فرم منفی:
همین فرمول در منفی بیانگر انجام عملی بدون وقفه می باشد.
No ha dejado de asistir la clase ni un solo día.
کلاس را حتی برای یک روز هم ترک نکرده است. ( مرتبا به کلاس رفته است.)
Nunca deja de enviarme una tarjeta por mi cumpleaños.
هرگز ارسال پستال جهت تولد مرا کنار نگذاشته است. ( همواره برای تولدم کارتی ارسال می دارد.)
اصطلاح:
No dejar de reconocer
No dejo de reconocer que tiene razón.
می دانم که حق دارد.
۲۰) Quedar + en + infinitivo
با این فرمول بخش ترکیبات با اسم مصدر را به پایان می رسانیم.
Quedó en escribirnos nada más llegar a su casa.
قرار شد به محض رسیدن به خانه اش برایمان بنویسید.
Si por fin quedáis en veros, avísame por teléfono.
اگر بالاخره قرار ملاقات با هم را گذاشتید، تلفنی به من اطلاع دهید.
ساختار ترکیبی عبارات با اسم مصدر construcción perifrasticas con gerundio
۲۱) Ir + gerundio
این ترکیب به طور کامل بیانگر عمل فعلی است که به آرامی در بعدی زمانی انجام می شود و در زمانهای مختلف کاربرد دارد.
الف) در مفهومی کاملا مدت دار که طول زمان را می رساند. مثال:
Nos vamos haciendo viejos sin darnos cuenta.
بدون اینکه متوجه شویم به سمت پیری می رویم. (داریم پیر می شویم).
Cada ves voy teniendo menos memorias.
متناوباً (هر دفعه) حافظه ام را از دست می دهم.
ب) در مفهوم آغاز و ابتدایی. مثال:
Ya voy viendo que tenía razón.
دارم متوجه می شوم که حق داشتم.
Va cantando cada vez mejor.
هر بار بهتر می خواند.
ج) در مفهوم کاری دنباله دار. مثال:
– ¿Qué tal va el problema?
مشکل در چه موضوعی است؟
– Lo voy resolviendo.
در حال حل کردن آن هستم.
۲۲) Venir + gerundio
مفهوم این ساختار بیانگر این است که عملی که در مدت زمان گذشته آغاز شده و کم کم به کمال می رسد. در مفهوم repetidas veces, desde hace, hasta. مثال:
Vengo pensando últimamente que ese problema no tiene solución.
این اواخر در این فکر هستم که این مشکل راه حل ندارد.
Las mismas cosas venían sucediendo desde principios de siglo.
همین چیزها از اوایل قرن اتفاق می افتادند. ( یعنی این مشاغل متداول بوده است).
۲۳) Seguir + (continuar) + gerundio
این یک شبه ترکیب دیگر است که مفهوم کاری ممتد را می دهد.
به طور مثال:
Creo que todavía sigue buscando empleo.
فکر می کنم که هنوز دنبال کار می گردد.
Yo sigo diciendo que es tan fácil encontrar trabajo.
هنوز می گویم که یافتن کار آن قدر ها هم آسان نیست.
۲۴) Andar + gerundio
این عبارتی متداول است. فعل andar به این عبارت حرکتی می بخشد که ادامه دار و در جهت و سمت معلوم و مخصوص نمی باشد.
و می توان در زمانهای مختلف معنی بگیرد. به مثالهای زیر توجه کنید.
Me han dicho que estuviera viajando todo el tiempo este verano.
به من گفته آمد که تمام این تابستان در سفر بوده ای. (در حال سفر کردن بوده ای).
Antes de casarse anduvieron viendo pisos para comprar.
قبل از ازدواجشان در پی دیدن آپارتمان ها جهت خرید آن بودند. (در حال گشتن و دیدن بودند).
Tú andas diciendo por ahí que soy un intrigante.
تو همه جا میگویی (در حال گفتن هستی) که من یک توطئه گر هستم.
۲۵) Llevar + gerundio
عباراتی متداول در اسپانیایی است که بیانگر کاری ممتد است. به عبارتی مفهوم desde … hasta در طول روند توسعه جمله را در بر می گیرد. مثال:
Llevaba saliendo con aquella chica más de 2 años.
مدت دو سال بود که با آن دختر معاشرت می کرد.
Llevo viviendo con esta familia desde que viene a estudiar a Sevilla.
از زمانی که برای درس خواندن به سویا آمده ام، با این خانواده زندگی می کنم.
Cuando yo llegué, llevarían discutiendo el asunto unas tres horas.
وقتی که من رسیدم مدت سه ساعت بود که آنها مشاجره می کردند. (در حال مشاجره بودند).
¿Cuanto tiempo lleva usted esperando aquí?
چه مدت است که شما اینجا منتظر هستید؟
۲۶) Salir + gerundio
بیانگر این است که عملی به طور ناگهانی یا تحت تاثیر کاری دیگر به یکباره انجام شده است. مورد استفاده اش در اسپانیایی فراوان است، البته از آنجا که حرکت را نشان می دهد با افعال حرکتی مخصوص همراه است که از آن میان مهمترین ها عبارتند از: volar, correr. مثال:
Los niños que jugaban en el parque, salieron corriendo al acercarse el guardia.(empezaron a correr).
بچه های که در پارک بازی می کردند به محض اینکه نگهبان به آنها نزدیک شد شروع به دویدن کردند.
Si te acercas demasiado, las palomas saldrán volando.
اگر بیش از حد نزدیک شوی، کبوتران پرواز خواهند کرد. (یعنی بر اثر نزدیکی تو، پرواز کنان خارج خواهند شد= فرار خواهند کرد).
¡Venga, sal corriendo ahora mismo!
یاالله، فورا خارج شو. (بیا، در حال دویدن هم اکنون خارج شو).
نکته: در همین مفاهیم ناگهانی، اتفاقی، به یکباره از فعل decir و مترادفین آن نیز استفاده می شود.
Después de hablar tanto de España, salió diciendo que no sabe nada de España.
پس از این همه بحث از اسپانیا، گفت که هیچ از اسپانیا نمی داند. (یعنی با این گفته خود ما را شگفت زده کرد).
نکته: اما همین ترکیب با افعال perder, ganar مفهوم انجام و پایان کاری را می رساند.
Con la compra de aquel reloj salí perdiendo mucho dinero.
با خریدن آن ساعت پول زیادی از دست دادم.
نکته: در این عبارت Salir de un llegar را نمی توانیم قرار دهیم، چون در آن صورت salir در مفهوم خود (خارج شدن) استفاده می گردد.
در انتها این اصطلاح را بیاموزیم.
Salir pitando = salir corriendo
۲۷) Quedarse + gerundio
این فرمول شبیه عبارتی است، که بیانگر حضور و عملی نسبت به مکانی تقریبا معین می باشد. برای درک بهتر معنی به مثالهای زیر دقت کنید:
Me quedé estudiando hasta las tantas de la noche. (Seguí estudiando sin moverme).
تا پاسی از شب درس می خواندم. (بدون اینکه تکانی بخورم به درس خواندن تا دیر وقت مشغول بودم).
Sólo, sabe Dios lo que quedarán diciendo de mí.
فقط خدا می داند که چه ها (پست سر من) از من خواهند گفت.
Cuando me marché, quedaban riéndose del chiste que les había contado.
وقتی که رفتم (آنجا را ترک کردم)، هنوز آنها داشتند از لطیفه ای که برایشان تعریف کرده بودم، می خندیدند.
۲۸) Acabar (terminar) + gerundio
البته این ترکیب را در زبان اسپانیایی عبارت محسوب نمی کنند. ولی به خاطر استفاده زیاد آن به موارد معنایی آن می پردازیم.
Acabo dándose cuenta de su error.
بالاخره اشتباهش را فهمید. (متوجه اشتباهش شد).
Acabarás haciendo lo que ella te pida.
بالاخره هر کار که او بخواهد را خواهی کرد.
Siempre acaba enfadandose con sus amigos.
همیشه در آخر کار با دوستانش دعوایش می شد. (نهایتاً کارش به نزاع می کشد).
نکته: به خاطر داشته باشید که در این ساختار در جمله منفی no قبل از فعل acabar قرار نمیگیرد بلکه no همراه با اسم مصدر یا مصدری می آید که در ادامه بیاید.
ساختار عبارات با اسم مفعول Construcción perifrasticas con participio pasado
۲۹) Ir + gerundio
در این شبه عبارت معمولا با صفت یا اسم مفعول در نقش صفت همراه می گردد. در صورتی که فعل ir معنای حرکتی خود را حفظ می کند و نقش مشابه فرمول estar + participo دارد. اسم مفعول هایی که بیشتر در این فرمول استفاده می شوند آنهایی هستند که ظاهر و وضعیت روحی فردی را بیان می کنند. به مثالهای زیر توجه فرمائید:
Cuando murió, su novio fue vestida de negro durante un año.
وقتی که نامزدش مرد، به مدت یک سال مشکی پوشید.
Va muy preocupado por lo que hemos dicho.
به خاطر آنچه به او گفته ایم بسیار نگران می نمود. (نگران است).
La niña va atrasada con respecto a los demás.
دخترک نسبت به دیگران عقب افتاده است.
در این مطلب با موضوع عبارات فعلی perífrasis verbales در زبان اسپانیایی آشنا شدیم. اگر سوالی در این مورد دارید، حتما از بخش نظرات همین مطلب بپرسید. برای یادگیری کامل زبان اسپانیایی نیز می توانید در کلاس های آموزش زبان اسپانیایی فرالن شرکت کنید. برای اطلاعات بیشتر صفحه زبان اسپانیایی را ببینید.
دیدگاهتان را بنویسید